از خصوصيات حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف)
چند دقيقهاي اجازه بدهيد در شب ولادت با رحمت و با بركت و با ميمنت مهدي موعود(عج) چند جملهاي هم براي شما دوستان، دانشمندان، فضلاء، آقايان عرض كنم که هم براي خودم ذخيرهاي، هم براي شما تذكّري باشد و شما بعد مطالعه و بحث كنيد و به قول حالاييها تحليل كنيد.
قسمتي از روايتي را که ميخواهم خدمت شما عرض کنم شيخ صدوق(قدّس سرّه) اين روايت را از شش نفر از مشايخش نقل كرده است، يكي از مشايخ، شيخ صدوق پدرش بوده است. و مرحوم كليني در کافي هم با سند نقل كرده است.[1] عبدالرحمن ابن سالم از أبي بصير از امام صادق (ع) نقل ميكند. که پدرم باقر العلوم (عليه السلام) به جابر فرمود: جابر من با تو كار دارم، من يك نياز و حاجتي دارم و ميخواهم برايم كاري انجام بدهي! الله اكبر از احترام به علم و تواضع ائمه!(ع) آن كه باقر العلوم است و شكافنده علوم است. ميفرمايد: چه موقع وقت شما اجازه ميدهد من شما را ببينم و بپرسم؟! امام(ع) نميگويد: فلان وقت بيا، بلکه ميگويد: شما كي راحت هستيد، كي مشكل نداريد؟! تقريباً دارد امام باقر(ع) از جابر وقت ميگيرد. جابر ميگويد: «أِيُّ الاُوقاتِ أحبتَه»، هر وقت شما بخواهيد و دوست داريد من در خدمت شما هستم. آقا! اين فرمايشها چيست که از من وقت ميگيريد كه با من ملاقات كنيد. به هر حال يك روزي با هم وعده كردند. از ذيل حديث بر ميآيد جابر آمد منزل امام باقر(صلوات الله عليه)، «فَقالَ لَهُ: يا جابر أخْبرني عَنِ اللوحِ الّذي رَأيتَهُ في يَدِ اُمّي فاطمه(س) بنتَ رَسوُلِ الله وَ ما أخبرتك به اُمّي في ذلکَ اللوح مکتوبٌ»، آن نسخهاي و لوحي كه در دست مادرم ديدي و چيزهايي كه مادرم به تو گفته براي من بيان كن، كه مادرم در حيات رسولالله به تو خبر داده است.
جابر ميگويد خدا را شاهد ميگيرم که در زمان حيات رسول الله(ص) بر مادرت فاطمه(س) وارد شدم تا ولادت حسين(ع) را به او تبريك بگويم و در آن حال در دست فاطمه لوحي سبز رنگ ديدم. از فاطمه(س) سؤال کردم اين لوح چيست؟ فاطمه(س) فرمود: اين لوحي است که خداوند به رسول الله(ص) هديه کرده که در آن نام پدرم، علي، فرزندان من و اوصياء از فرزندانم در آن است. «فقال جابر: فاشهد بالله انّي هكذا رأيته في اللوح مكتوبا»، بعد جابر لوح را ميخواند. که در آن ائمه(ع) با صفاتي از آنها آمده است که من ذکر نميکنم آقايان خودشان مراجعه کنند. فقط راجع به امام زمان ميخوانم. «وَ اُكمِّلُ ذلك» يعني خداوند ميفرمايد: کامل ميکنم اوصياء پيغمبر و اولياء خدا را، بِاِبنِهِ«م ح م د» با رمزاشاره كرده، چون آنوقتها اسم حضرت(عج) را نميبردند، «رَحمَةً لِلعالَمينَ»، صفت رحمةً للعالمين که براي پيغمبر(ص) بوده براي امام زمان(عج) هم هست. «عَليهِ كَمالُ مُوسي وَ بهاءُ عيسي وَ صَبرُ أيّوب». حضرت مهدي(عج) كمال موسي را دارد، يعني موسي در تمام برخوردهايش برخورد ادبي و برخورد منطقي را رعايت ميکرد. هيچ گاه برخورد موسي برخورد خشن و اذيّت و آزار نبود.
فرعون از موسي پرسيد خدايت كيست؟در پاسخ گفت: ( الَّذِي أَعْطَى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى)، «پروردگار ما کسي است که هر چيزي را خِلقَتي که در خور اوست داده سپس آن را هدايت فرموده است». موساي كليم، دنيايي از معارف را در اين جمله گفت. خداوند خطاب به موسي و هارون فرمود: (فَقُولاَ لَهُ قَوْلاً لَّيِّنًا)، وقتي با فرعون روبرو ميشويد با او آرام سخن بگوييد. اين كمال موسي که مهدي هم مثل اوست. يعني امام زمان كه ميآيد، بِكُش بِكُش راه نمياندازد، امام زمان زندان ها را پر نميكند، امام زمان شلاق نميگيرد،! امام زمان زبانش را باز نميكند هر تهمت و هر افترايي اطرافيانش يا خودش نعوذ بالله به هر كسي بخواهند بزنند، او مثل موسي(ع) حركت ميكند. كمال موسي يعني اگر كساني با او مخالف هستند با آرامي و ادب با او برخورد ميکند، همانگونه که، اميرالمؤمنين(ع) اين گونه رفتار ميكرد.
طبري نقل كرده ميگويد: اميرالمؤمنين(ع) در مسجد داشت صحبت ميكرد، فرمود: «سَلوني قَبل أن تَفْقِدُوني»، قبل از اينکه مرا از دست دهيد، هر چه ميخواهيد از من بپرسيد. ميدانيد اين جمله براي علي(ع) است و ائمّه(ع) ديگر براي احترام به جدشان نگفتهاند. يكي از اين خوارج ـ از دشمنان علي كه آخر هم او را كشتند ـ ، گفت: «قَاتَلُه الله ما افْقُّههُ»، يعني خدایا علی را بکش، چقدر هم ملا است! دومي هم همين جمله را گفت: بعضي از دوستان علي رفتند جلو که با او برخورد کنند، علي(ع) فرمود: چه كارشان داريد، با من دارند صحبت ميكنند، شما چه كارشان داريد؟! اين را طبري نقل ميكند، شهيد مطهري شبيهش را دارد من از طبري نقل ميكنم. خوارج جمعيت زيادي شدند، دايم ميگفتند: «مرده باد علي، مرده باد علي»! تا اينكه وقتي ساكت شدند، اميرالمؤمنين(ع) فرمود: من چند كار با شما انجام ميدهم:
1ـ تا دست به شمشير نبرديد كاري به شما ندارم.
2ـ حقوقتان را از بيت المال قطع نميكنم.
3ـ بياييد در مسجد بايستيد شما آنطرف نماز بخوانيد من هم اينطرف، مانع ورود شما به مسجد نميشوم.
از ديگر خصوصيات حضرت حجت(عج) بهاء عيسي، يعني زهد عيسي را دارد. از جامعه كم استفاده ميكند، اما به جامعه زياد سود ميدهد. عيسي كارش اين بود. عيسي با نان خشك جوين بدون خانه و زندگي در بيابانها زندگي ميكرد، امّا كمال خدمت را به مردم ميكرد؛ و گرنه در مقابل خدمت به آدميان اگر انسان همه چيز بخواهد، اين كه كاسبي است. كاسبي كه خيلي مهم نيست. زهد، خدمت كردن بسيار به جامعه، اما كم گرفتن از جامعه و كم گرفتن از حقوق مردم، از خصوصيات حضرت حجت(عج) است.
از ديگر سجاياي حضرت مهدي(عج) صبر ايّوب است، يعني در مقابل مشكلات خودش را نميبازد. تحمُّل ميكند ميايستد. حرفش را ميزند گرچه متحجّرين و مقدّسها ممكن است خلافش را فكر كنند و ممكن است يك آدمهايي كه هنوز امام زمان را نشناختهاند بگويند: کارهاي ایشان خلاف اسلام است.
در حکومت حضرت(عج) همه يكسان هستند. براي جادهها قانون راهنمايي وضع ميكند. ميگويد: پياده ها در كنار جادهها راه بروند. عابرهای پياده حق ندارند وسط جادّهها بروند. طواف واجب قبل از طواف مستحب آورده ميشود. نظم و انتظام براي جامعه ميآورد. شما اگر بخواهيد مغازه باز كنيد، بايد مجوز بگيريد در حكومتها، نميتوانيد بگوييد: آقا مغازه براي خودم است، ميگويند: نظم جامعه اقتضاء ميكند مجوز بگيري. اگر ميخواهي عقد كني بايد محضري كني. عقد بدون محضر خلاف قانون است.
او ميخواهد مملكت را اداره كند. بعد ميفرمايد: «فَيذِّلُ اَوليائي في زَمانهٍ»، طبق اين حديث خداوند ميفرمايد: اولياء من در زمانش ذليل ميشوند، سرهايشان را به هديه ميبرند، آتششان ميزنند. يعني: اولياي من حتي در زمان حضرت(عج) هم از ناحيه دشمنان اين همه صدمهها را ميبينند.
عملکرد ما یکی از موانع ظهور می باشد
خداوند در قرآن ميفرمايد: « وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنكًا وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَى»[2]، «و هر کس از ياد من دل بگرداند، در حقيقت زندگي تنگ [وسختي] خواهد داشت». «ضَنْک» اين است که آدم زندگياش همراه با عبادات و مستحبات نباشد، زندگي آدم آلوده به گناهان و مکروهات باشد. زندگي آدم آلوده به دنيايي باشد که هيچ وقت به آرزوهايش نميرسد. زندگي آدم دور باشد از انتظار فرج به معناي حقيقي و به معناي واقعياش، يعني خودش و جامعه را آماده نکند براي آمدن ولي عصر(عج). اين زندگي «ضَنْک» است، زندگي «ضَنْک» اين است آدم مقدمات مبعده فراهم بکند، يعني کاري بکند که امام زمان نيايد. اگر انسان مدام کاري کند که امام زمان نيايد اين بدترين بدبختي است، اين به قول رسول الله (صلوات الله و سلامه عليه) «اشقي الاشقياء مَنِ اجتَمَعَ عَليهِ فَقْرُ الدُّنيا وَ عَذاب الآخرة»[3] : شقيترين مردم از اولين تا آخرين کسي است که فقر در دنيا و عذاب آخرت در او جمع شود. آدم با بدبختيهايي که در دنياي مادي دارد، با هزار نکبتي که اين زندگي دارد، گرفتار مشکلات ديگري هم هست، تازه کاري بکند که امام زمان(عج) ظهور نکند، خوب اين خيلي بدبختي است. به نظر بنده ـ به عنوان يک نظر ـ ، اينکه ولي عصر(صلوات الله و سلامه عليه) نميآيد، خداوند از باب لطفي است که به خوبان دارد، از باب علاقهاي که به دينش دارد، از باب اينکه ميخواهد يک روز به بشريت بفهماند اسلام يعني چه! يک روز بفهماند حکومت مهدي موعود(عج)، قرآن و عترت(ع) که همراه هم جمع شوند چه ميکنند. يک روز به بشريت بفهماند که اگر گذاشته بودند علي(ع) حکومت حق، حکومت عدل اسلامي و الهي را براي مردم تبيين و اجراء ميکرد. اين لطف خداست که حضرت حجت(عج) را در پس پرده غيبت نگه داشته، چون ماها بر حسب اعمالمان کارهايي ميکنيم که مانعيم: « وُجودُه لُطف وَ عَدمُه مِنّا»، نه اينکه خوبان، شهدا، آزادگان و جبهه رفتهها مانعند، نه اينکه مدافعين اسلام، و آنهايي که رنج ديدند براي پياده شدن احکام نوراني اسلام، نه روحانيتي که در زمان پهلوي آن همه صدمهها ديدهاند، مانعند و نه حوزه علميهاي که در زمان پهلوي با همه جنايتهايش يک عدهاي ماندند و نگه داشتند؛ اينها مانع نيستند، نماز شب خوانهاي حقيقي، روزهداران، حاجي جواد آقاي ملکيها ، آشيخ محمد تقي بافقيها که مانع نيستند. مانع از آمدن، آنهايي هستند يا ماهايي هستيم که نميگذاريم امام زمان(عج) کارش را پيش ببرد. رُک بگويم! امام زمان بيايد با اينکه ما هنوز که هنوز است اهل دروغيم؟! با دروغ همه کاري ميکنيم، ما هنوز اهل حيله و تزويريم! ما هنوز اهل ريا و خدعهايم، ما هنوز نعوذ بالله اهل عوامفريبي هستيم، ما خودمان نعوذ بالله هزار کار ميکنيم وداد ميزنيم: «دزد را بگير»! با اين وضعيت حضرت چگونه بيايد، خوب اگر بيايد او را هم همين طورش ميکنيم ، اگر بيايد با دروغ، حيله و با تزوير مقابلش ميايستيم، عليه او شمشير ميکشيم ولي عليه دشمنان او شمشير نميکشيم! راستي ما منتظر امام زمانيم؟! ما با عملکردمان مانع از آمدنش هستيم، و نعوذ بالله ثم العياذ بالله يک وقت هم نقشه ميکشيم شمشير به گردنش بزنيم. تا بنده و امثال بنده روي زمين هستيم معلوم نيست خداوند امام زمان(عج) را بياورد، براي اينکه اگر بياورد من ـ منِ نوعي ـ ، خودم اولين دشمن امام زمانم! من خودم اولين کسي هستم که به نام امام زمان(صلوات الله و سلامه عليه) اهداف امام زمان را ميکوبم. من نوعي خودم اولين کسي هستم که به نام اسلام علي بن ابي طالب و زهرايش(ع) اين همه ظلم ميکنم! با اين وضعيت مگر ميشود امام زمان را خدا بفرستد؟! بايد يک روزي برسد که بشريت به همه دروغها آگاه بشوند، بشر به همه حيلهها آگاه بشود، همه انسانها به احکام اسلام معتقد بشوند، همه بشريت به اهميت اسلام و عترت پي ببرند. يک آگاهي مطلق که آمد، آن وقت امام زمان(عج) ميآيد.
پس يادمان باشد اگر ميخواهيم امام زمان بيايد خودمان را و مردم را آگاه کنيم، روي معلوماتمان پرده نگذاريم، حداقل بنده يک نفر و شماي بزرگوار، بنا بگذاريم اهل دروغ نباشيم، بنا بگذاريم اهل حيله نباشيم، بنا بگذاريم اهل ظلم نباشيم، بنا بگذاريم عمل خوب را از هر کسي ديديم بپسنديم، کار نداشته باشيم از من سر زده يا از ديگري سر زده است، بنا بگذاريم هر کسي به حوزههاي علميه خدمت ميکند دعايش کنيم، از هر صنفي و از هر باندي ميخواهد باشد و هر کسي هم که خداي ناخواسته بخواهد به حوزههاي علميه خيانت کند، در دل شب با خدا راز و نياز کرده و نفرينش کنيم. اين معناي زمينه آماده کردن براي آمدن مهدي موعود است.
مصلح جهاني
همه انسانها منتظر يك مصلح حقيقي هستند كه جهان را سرشار از صلح و عدالتكند. امروز بشريت، به طرف زمينهسازي ظهور مصلح در حركت است و شايد مهمترين نشانه آن هم نفرت انسانها از جنگ و خشونت و طرفداري از حقوق بشر، عدالت و صلح باشد.
اين كه امروز علماي اسلام با علماي مسيحيت و ساير اديان، در كمال صميميت و دوستي پيرامون صلح و ظهور منجي و ساير موضوعات با يكديگر گفت وگو ميكنند انسان را به اين باور ميرساند كه اين هماهنگيها، در راستاي ظهور مصلح كل و برقراري عدل جهاني است و اختلاف در اين خصوص نيز صرفاً در اسم مصلح است و بر آن هم هيچ ضرري مترتب نيست.
اين كه گفته ميشود با ظهور مصلح جهاني، كشتهها فراوان ميشود مسلماً نظريه باطل و نادرستي است و اين مسئله افترا به امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) است. شاهد و دليل آن هم رواياتي است كه ميفرمايد حركت امام زمان همانند حركت نبي مكرم اسلام (صلي الله عليه و آله) است و آرمانش را با خلق نيكو به پيش ميبرد؛ قرآن هم از اين مسئله با عظمت ياد كرده است «انك لعلي خلق عظيم».
نشانههاي ظهور
مسئله منجي، فطري بشر است و اكثر انسانها به آن معتقد هستند؛ ولي تعابير در اين زمينه متفاوت است، اما مسئله مهم در اين خصوص بروز نشانههاي ظهور است كه به مراتب بيشتر از گذشته است.
يكي از نشانههاي ظهور منجي، نفرت بشريت از جنگ و خونريزي است. در آن عصر، علاقه به صلح و گفت و گو و كنار گذاشتن اختلافات و تشكيل سازمانها و مجامع مختلف در سطح جهان اوج ميگيرد.
در زمان مهدي موعود، از ظلم اثري نيست و دموكراسي و حكومت مردميتوسط ايشان محقق ميشود و تمام بشريت به مفهوم واقعي كلمه انسان ميشوند.
يكي ديگر از نشانههاي ظهور ـ كه در روايات ما هم به آن اشاره شده ـ كامل شدن عقل و درك بشر است و هر چه درك و انديشههاي بشري كامل تر شود، اختلافات كمتر ميشود و آزار و اذيتها از بين ميرود و وحدت به طور كامل محقق ميشود.
انسان و مسئله زمان ظهور
زمان دقيق ظهور مصلح را فقط خداوند ميداند و اگر كسي امروز ادعا كند كه نسبت به آن آگاه است، اگر قدرتمند باشد فريبكار است والا ناآگاه ميباشد و بايد او را تكذيب كرد.
اگر صاحبان قدرت بخواهند به نام مهدي موعود (عجلالله تعالي فرجه الشريف) كوچكترين سوء استفاده را بنمايند، گناه و خيانت به اهداف والاي مصلح جهاني (روحي و ارواح العالمين لتراب مقدمه الفداء) است. پس استفاده ابزاري از نام آن حضرت خيانت به امام و به عدالتي است كه خداوند وعده داده است.
اگر در دنيا عدالت و صلح حكمفرما شود و زمينه براي رشد فكري انسانها فراهم گردد، هيچ كس با حضور آن حضرت دشمني نميكند.
مهدويت و دموكراسي
امروز كساني طرفدار مهدويت و منتظر ظهور مصلح به حساب ميآيند كه در جهت برقراري صلح جهاني تلاش و كوشش نمايند و مروج واقعي دموكراسي و حقوق بشر باشند و حركتشان در مسير علم و دانش باشد.
در انديشة مهدويت، نه فالگيري و رمالي است و نه خواب و خرافه، بلكه آزادي فكر، انديشه، خدمت به بشريت و پيشرفت علم و دانش است. برهمين اساس زماني هم كه مهدي موعود (عجلالله تعالي فرجه الشريف) ظهور ميكند، حكومت مردمي و صلح بر سراسر جهان حاكم ميشود و هر كسي هم ظلم كند و جلوي آزادي انديشه و بيان را بگيرد، مخالف ظهور مهدي موعود (عجلالله تعالي فرجه الشريف) است.
مصلح جهاني و نفرت بشريت از جنگ
نفرت و انزجار بشر از جنگ و خشونت، امري بديهي است و مصلح جهاني نيز هيچ گاه نميتواند حركت و پيام خود را براي تحقق صلح و عدالت، با خشونت و جنگ آغاز كند.
ما معتقديم هر كسي كه زمينه ساز جنگ باشد و جنگافروزيكند مجرم و گناهكار است.
امروز دنيا، دنياي عقل و گفت و گو است و بشريت متنفر از جنگ است.
ما به اميد روزي هستيم كه همه سلاحها به صلاح و شايستگي تبديل شود. چنين روزي با آمدن امام دوازدهم شيعيان مهدي موعود (عجلالله تعالي فرجه الشريف) تحقق پيدا ميكند.
--------------------------------------
[1] - اصول کافی ج1،ص527 حدیث3
[2] - طه/124
[3] - کنز العمال،ج6،ص470
تاریخ: 1391/4/14