قال الحسن بن علي (عليهما السلام): «إذا طلبتم الحوائج فاطلبوها من أهلها»،[1] يعني آنهايي كه حاجت ها را بر مي آورند. اگر كاري داري، گرفتاري داري، برو سراغ كسي كه گرفتاري ها را رفع مي كند، نرو سراغ كسي كه يك چيزي هم از تو طلبكار بشود. فاطلبوها من أهلها، از امام مجتبي(ع) پرسيدند: «يابن رسول الله! ومن أهلها؟» چه كسي اهل برآوردن حاجت هاست؟ «قال: الذين قصّ الله في كتابه وذكرهم فقال: «إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُولُوا الاَْلْبَابِ»، قال: هم اولو العقول» اين آيه جزو سوره زمر است، قبل از آن دارد: «هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لاَ يَعْلَمُونَ إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُولُوا الاَْلْبَابِ»،[2] صاحبان عقلي كه عقلشان با هواها و خواسته هايشان آميخته نشده است، اينها بين دانشمند و غير دانشمند فرق مي گذارند، براي علم احترام قائل هستند، علم محترم است نزد هر كسي كه مي خواهد باشد. علم احترام دارد، علم را اينها مساوي نمي دانند با جهل، اينها اولوا الالباب هستند و صاحبان عقل هستند؛ برو سراغ آنها. چون اينها بين هر دانشمند و صاحب علمي با غير از آنها فرق مي گذارند و مساوي نمي بينند. تو هم وقتي كه بروي سراغشان آنها مي فهمند كه تو گرفتار هستي، بين آدم گرفتار و آدم غير گرفتار فرق مي گذارند. مي فهمند تو گرفتار هستي و حاجت داري و به سراغش آمده اي، حاجت تو را بر مي آورند. اما اگر اين درك را نداشته باشد، هميشه دنبال كار آنهايي است كه كار ندارند و نعوذ بالله تملق مي گويند و دروغ مي گويند.
از امام باقر (سلام الله علیه) نقل شده است که یک نفر امام مجتبی(ع) را در حالت احتضار دید که دارد گریه می کند، عرض کرد آقا چرا گریه می کنید؟ شما که سه بار اموالتان را در راه خدا تقسیم کردید، بین خودتان و فقرا نصف کردید، من روایتش را ندیدم، مرحوم آشیخ جعفر تستری می گوید: سه بار اموالتان را نصف کردید با فقرا. سه بار اموالتان را - با یک نقل دیگری - در راه خدا تنصیف کردید، بیست بار پیاده حج رفتید، دیگر گریه شما برای چیست؟ حضرت فرمود: «أبکی لهول المطّلع و فراق الأحبّة»،[3] مطلع، هم به فتح لام خوانده شده است هم به کسر لام، أبکی لهول المطّلَع؛ مطلع، عبارت است از یک جای بلندی که انسان ها بوسیله او اشراف پیدا می کنند بر پائین، یعنی من می ترسم از آنهایی که حوادث مرا می بینند و مثلاً نعوذ بالله گناهان من، کارهای من را می بینند، من برای آن هول مطّلع یعنی آن اشرافی که بر اعمال خودم هست گریه می کنم، یا لهول المطّلِع، گریه می کنم یعنی ترس من از ذات باری تعالی است که مطلع است و در فراق احبه بحث شده است، یعنی چه برای فراق احبه گریه می کند، خوب دوستدارانش را از دست میدهد این دیگر گریه ندارد، اینکه یک امر تکوینی و دنیوی است آدم دوستدارانش را هنگام مرگ از دست می دهد. اینجا جواب داده شده: به اینکه این گویای کمال عاطفه حسن بن علی (سلام الله علیهما) است و می خواهد یاد بدهد به بشریت که بشر باید دارای عاطفه باشد، بشر باید دارای علاقه باشد، دارای حبّ باشد؛ این طور نباشد که فقط خودش را ببیند، دیگران را هم ببیند، حتی در مرگ خودش غصه می خورد که دیگر رفقا و دوستانم را نمی بینم تا با دیدنشان به آنها خدمت کنم، با دیدنشان مشکلات آنها را رفع کنم، با دیدنشان کارهای اجتماعی انجام دهم. فرمود: من از اینها جدا می شوم نه برای اینکه رفیقش را از دست می دهد، جنبه عاطفی را می خواهد یاد بدهد، باید جنبه عاطفی اش قوی باشد و دوستدارانش را دوست بدارد، هم با زبان و قول و هم با عمل و خدمت به آنها، لفراق الأحبه از این جهت ناراحت هستم که از آنها جدا می شوم، دیگر نمی توانم برای آنها کاری بکنم، دیگر نمی توانم خدمتی به آنها بکنم، آنهایی که گرفتاری دارند، دیگر من نیستم که گرفتاری آنها را رفع کنم.
--------------------