پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: بيانيه معظم له به نمايندگان محترم مجلس شوراى اسلامى پيرامون طرح جرم سياسى
بيانيه معظم له به نمايندگان محترم مجلس شوراى اسلامى پيرامون طرح جرم سياسى
بسمه تعالي نمايندگان محترم مجلس شوراى اسلامى دام عزهم و دامت شوكتهم بعد التحيه و السلام ، با توجه به طرح جرم سياسى در آن مجلس محترم ، بر خود لازم دانستم كه نكاتى را تذكرا بيان دارم ، تا ان شاءالله اصل 168 قانون اساسى به مرحله اجرا و عمل و به منصه ظهور تصويب به نحو احسن برسد : اول : توجه كامل به كيفيت برخورد امير المؤمنين على عليه الصلوه و السلام با خوارج ، كه مخالفت توده آنها با آن بزرگوار قبل از محاربه و جنگ ، مخالفت سياسى و ناشى از اعتقادشان بوده ، نه از نيت جرم و جنايت كه عنصر معنوى جرم و ركن اساسى آن است، لازم و ضرورى است . چون تنها آن بزرگوار است كه حكومت چند ساله اش اسوه عملى حكومت جمهورى اسلامى در همه ابعاد بايد قرار گيرد، تا الهى و اسلامى باشد، و مى بينيم كه آن حاكم عدل بى بديل و آن صراط مستقيم و ميزان الاعمال ، در حالى كه در مسجد در پاى منبرش ، خوارج حاكميت او را نفى مى كردند ، و با شعار « لا حكم الا لله » عليه حاكميتش شعار مى دادند ، و در حالى كه دوستانش مى خواستند با آنان برخورد نمايند، آنها را منع و نهى نمود و خطاب به آنان ( خوارج شعاردهنده) فرمود: براى شما، بر من به عنوان حاكم مسلمين، سه امر را بايد و لازم است كه رعايت نمايم: اولا) شما را از اين كه در مساجد ياد خدا باشيد ( و لو ياد به عقيده خودتان ) جلوگيرى و منع نمى نمايم. ثانيا) تا هنگامى كه در اختيار و تحت حاكميت حكومت اسلامى هستيد سهمتان را از بيت المال مى پردازم. ثالثا) ابتدا به قتال و جنگ با شما نمى نمايم، يعنى تا دست به اسلحه نبرديد دست به اسلحه نمى برم، و در زدودن شبهات شما با زبان و بيان و دليل و برهان سعى و تلاش خود را مى نمايم. و اين گونه اعمال و رفتار آن حضرت كه در مبسوط شيخ الطائفه مستند فقهى قرار گرفته، براى ما نيز قطعا در قانونگزارى در موضوعات اشباه و امثالش به عنوان سنت معصوم حجت شرعيه است، و اگر قانون بر آن نحو پايه گذارى شود، خلاف موازين اسلام است كه در اصل 4 قانون اساسى، اصل ارزنده و تضمين كننده اسلاميت نظام كه در همه ابعاد معيار قرار گرفته، نمى تواند باشد. چون عمل معصوم همچون قول و فعلش، حجت قطعى الهى و اسلامى است. دوم : بايد توجه خاص به اصل قرآنى محبوب و مطلوب بودن تظلم مظلومين و بيان ظلمها كه بر آنها رفته، آن هم نه به طور خفا بلكه به طور آشكار و علن و صدا و سيما و روزنامه ها و رسانه هاى گروهى چه رسد به سخنرانى ها در مجامع، مبذول گردد. كه « لا يحب الجهر باسوء من القول الا من ظلم » سوره نساء / آيه 148، و ناگفته نماند كه هر كه خود را مظلوم بداند، مى تواند تظلم علنى و آشكار نمايد گرچه طرفش خود را ظالم نداند و الا اگر بناست استحباب تظلم يا وجوبش در برخى از موارد منوط به موافقت طرف باشد براى آيه شريفه محل و جايى نمى ماند و اين حكم زيباي الهى قرآنى شبهه لغويت پيدا مى كند، سبحانه و تعالى عن ذلك علوا كبيرا، آرى، طرف مى تواند اگر بيان كننده ظلم بدون بيان جهت و مورد، ادعاى ظلم نمايد از او بخواهد كه جهت را بيان كند و اگر بيان نكرد شرعا مستحق تعزير است، كما اين كه اگر قضيه واقع شده و خصوصيات آن را بر خلاف واقع اظهار نمايد نيز مستحق تعزير است، پس تظلم و بيان اين كه به كسى ظلم شده آن هم به طور علن از طرف مظلوم محبوب و مطلوب الله است. مگر آن كه در نقل قضيه و واقعه دروغ بگويد و تحليلش به ظلم بر پايه دروغ باشد و يا تنها به نسبت ظلم دادن بدون بيان دليل و مستند اكتفا نمايد. پس نسبت ظلم با بيان مستند در جواز و عدم حرمت كافى است و در نتيجه شارع تعالى مطابقت تحليل و نسبت ظلم از طرف مظلوم را به افكار عمومى واگذاشته است و ناگفته نماند كه اين اصل قرآنى در رابطه با آزادى بيان و قلم و مطبوعات سهم به سزايى دارد. سوم : به اصل قانونى بودن جرم كه در اصل 169آمده توجه زيادتر شود كه نظر قانونگزار بر آن بوده كه مجازات دنيوى و اجراى آن از راه حكومت و بودجه مملكت و عده، و عده آن و يا به تعبير روايات حكومت با سيف و سوط تابع قانون است نه نظر افراد و لو آن نظر براي خودشان فيما بين خود و خدا تمام باشد و الا نعوذ بالله رعايت نظر افراد در مجازاتها و مجرم شناختن افراد ممكن است منجر به هرج و مرج و اختلال در نظم و نظام و بى فايده و بى اثر بودن قانونگزارى از طرف مجلس شوراى اسلامى، بلكه قانون اساسى واصل تشكيل حكومت جمهورى اسلامى گردد. در پايان توفيق همگان را در راه خدمت به اسلام و قوانين اسلامى و ملت بزرگ ايران از خداوند منان خواستارم. والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته يوسف صانعى