پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: نقش تربیتی مرحوم والد آیت الله العظمی صانعی (رحمة الله علیه)(قسمت سوم)
نقش تربیتی مرحوم والد آیت الله العظمی صانعی (رحمة الله علیه)(قسمت سوم) پدرم در اواخر عمر شريفش ضعف بينايي پيدا كرده بود. روزي براي او كتاب مهيّج الأحزان را ميخواندم. به اين حديث رسيدم كه امّ سلمه ميگويد: روزي حسنين (عليهما السلام) خدمت پيامبرصلي الله عليه و آله رسيدند و جبرئيل نزد آن حضرت به صورت دحيهي كلبي حضور داشت. آنها دست در آستين او كرده از او طلب هديه ميكردند. جبرئيل دست را به جانب آسمان بلند كرد و از بهشت، سيب و به و اناري براي ايشان آورد و به ايشان داد. آنها خوشحال شده نزد جدّ خود رفتند. آن حضرت ايشان را بوسيد و فرمود: برويد به منزل خود و اوّل نزد پدر برويد. ايشان به فرمودهي جدّ خود عمل كرده چيزي از آن تناول نكردند تا پيامبر تشريف آورد و با هم تناول كردند و هر چند از آن تناول ميكردند، به حال اوّل بر ميگشت و اين ميوهها باقي بود. از جناب سيدالشهداء روايت شده كه چون مادرم فاطمه(سلام الله عليها) از دنيا رفت ديگر آن انار را نديدم، لكـــــن «به» و «سيب» بـــود تـا آن كـه پدرم اميرالمؤمنين را شهيد كردند، آن «به» نيز مفقود شد. آن سيب باقي بود تا وقتي كه آب را بر ما بستند. من آن سيب را بو ميكردم و التهاب تشنگي من كم ميشد. فلمّا دَني اَجَلي رَأيتُها قد تَغَيّرتْ فأيقَنْتُ بالفَناء؛ چون اجـلم نزديك شد، ديدم آن را كه متغيّر شده و به كشته شدن خودم يقين كـردم. علي ابن الحسين(عليهما السلام) ميفرمايد: اين را يك ساعت پيش از آن كه پدرم كشته شود از او شنيدم. چون او را شهيد كردند بوي سيب از قتلگاه او شنيدم. تجسس كردم آن سيب را و از او اثري نديدم. و بوي سيب بعد از شهادت او باقي ماند و او را زيارت كردم و بوي سيب از قبرش شنيدم. از شيعيان صالح ما كه زيارت كنند قبر مقدّسش را پس بايد اوقات سحر در پي آن باشند كه بوي سيب از قبر حسين(عليه السلام) خواهند شنيد؛ اگر مخلص و صادق باشند. (محيّج الأحزان, ص219 و 220؛ بحارالانوار، ج43، ص289) .
آيـت الله العظمي صانعي ميفرمايند: به اين قسمت از روايت كه رسيدم، ديدم اشك از ديدگان پدرم جاري شد. از او علّت را پرسيدم فرمود: در سال 1323 شمسي براي زيارت قبر سيدالشهداء به كربلا مشرف شدم. سحرگاهي تنها به زيارت حضرت رفتم. بوي سيب، فضاي حرم آن حضرت را پر كرده بود. هر چه گشتم، سيبي نيافتم و تا اين زمان اين حديث را نه ديده و نه شنيده بودم. اكنون كه حديث را برايم خواندي، علت را فهميدم و خداي را شاكرم كه اظهار ارادتم به حضرت، مورد قبول واقع شد .» تاریخ: 1399/11/23