Loading...
error_text
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: اندیشه
اندازه قلم
۱  ۲  ۳ 
بارگزاری مجدد   
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: اسلام دين سهولت و آسانی است
اسلام دين سهولت و آسانی است اساس اسلام بر سهولت و سماحت است و اين حکمتی دارد؛ اگر مبنای دين و قانون بر سماحت و سهولت باشد، مردم به طرف آن گرايش پيدا مي‌كنند

اسلام دين سهولت و آسانی است.

پیامبر(صلی الله علیه وآله و سلم) می‌فرماید: 
« لَمْ يُرْسِلْني اللهُ تَعالي بِالرّهبانيَّةِ وَلکن بَعثَنَي بِالحَنَفِیّةِ السَّهْلَةِ السَّمْحَةِ ».[1]

اساس اسلام بر سهولت و سماحت است و اين حکمتی دارد؛ اگر مبنای دين و قانون بر سماحت و سهولت باشد، مردم به طرف آن گرايش پيدا مي‌كنند و به راحتی قوانین آن را مي‌پذيرند و در این صورت، ضامن اجرا، خود سماحت دین و قانون است و به این وسیله مردم به اصول آن دین و آورنده و شارع و امامان معصوم(علیهم السلام) آن، معتقد می‌شوند. به هر حال، اسلام دين سهل و سماحت است. متأسّفانه اين قاعده و اصل زير بنايى اسلام در مسایلی از فقه، مورد توجّه فقها(قدس سرهم) ؛ اعمّ از گذشتگان و موجودين ‌كه اهل تحقيق و فكر هستند، قرار نگرفته و اين جاى بسى تأسّف است. به هر حال، شما اساس را بر سهولت قرار دهيد و مبنای شما در فقه، اين باشد كه دين، سهل و آسان است. بارها عرض كرده‌ام: شیخ صدوق در خصوص تعارض بین دو روایت، یکی از مرجّحات را، سهولت یکی از دو روایت مي‌داند. صاحب حدائق نیز يكى از مرجّحات را سهولت روايت مي‌داند.[2] صاحب جواهر نیز در تعارض بین دو روایت بر مواسعه و مضايقه عنايت فراوان دارد. البته آن‌طورى كه ما می‌فهمیم فقها به آن عنايت نفرموده‌اند. البته اين تقصير بنده است، شايد بنده نمي‌فهمم! ولى به هر حال، من با فهم قاصر خودم، عرض مي‌كنم كه ما دلمان مي‌خواست كه اينها اساس را بر سهولت و سماحت می‌گذاشتند.به خصوص در حديث «رفع»[3] و «النّاسُ فِى سَعةِ ما لايَعلَمُونَ»[4] كه دلالت بـر سهولت دارند و متأسّفانه همين احادیث و قواعد هم در جاهايى از فقه به آن تمسّك نشده است.

------------------------------

[1]. « خداوند تعالی مرا برای ریاضت و گوشه‌گیری نفرستاد، بلکه مرا با دین سهولت و آسانی مبعوث کرد.» ، کافي، ج 5، ص 495، کتاب النکاح، باب کراهيّة الرهبانية وَ ترک الباهِ، ح 1 ؛ و نیز در بحار الانوار، ج30، ص 548 ؛ « بُعِثتُ إلیکُم بِالحَنَفیَّةِ السَّمحَةِ السَّهلَةِ البَیضاء؛ من به سوی شما با شریعت سهل، آسان و روشن مبعوث شدم».

[2] . الحدائق الناضرة 1، ص 110.

[3]. کافی، ج2، ص463، کتاب الایمان والکفر، باب رفع عن الأمة، ح1 و 2؛ « سمعت أباعبدالله(علیه السلام) یقول: قال رسوال الله(صلی الله علیه وآله) : رفع عن اُمتی أربع خصال: خطاؤها و نسیانها وما اُکرهوا علیه وما لم یطیقوا وذلک قول الله عزّوجل : ) رَبَّنَا لاَ تُؤَاخِذْنَا إِن نَّسِينَا أَوْ أَخْطَأْنَا رَبَّنَا وَلاَ تَحْمِلْ عَلَيْنَا إِصْرًا كَمَا حَمَلْتَهُ عَلَى الَّذِينَ مِن قَبْلِنَا رَبَّنَا وَلاَ تُحَمِّلْنَا مَا لاَ طَاقَةَ لَنَا بِهِ وَاعْفُ عَنَّا وَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَآ أَنتَ مَوْلاَنَا فَانصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ( ، ] سوره بقره، آیه 286[ و قوله: ) إِلاَّ مَنْ أُكْرِهَ وَقَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالإِيمَانِ( ، ] سوره نحل، آیه 106[ ؛ امام صادق(علیه السلام) می‌فرماید: رسول خدا(صلی الله علیه وآله) فرمود: چهار چیز از امّت من برداشته شد: خطاها، فراموشی‌ها، کارهایی که از روی اکراه انجام گیرد و آنچه را که توانایی انجامش مقدور نباشد. این مطلب را در واقع خداوند متعال در قرآن فرموده است : « اى پروردگار ما ! اگر فراموش كرديم يا مرتكب اشتباه شديم، ما را مؤاخذه مكن. اى پروردگار ما! تكاليف سنگينى برعهده ما مگذار، چنان كه بر عهده كسانى كه پيش از ما بودند گذاشتى. اى پروردگار ما! آنچه را به آن تاب و توان نداريم بر ما تحميل مكن؛ و از ما درگذر؛ و ما را بيامرز؛ و بر ما رحم كن؛ تو سرپرست مايى؛ پس ما را بر گروه كافران پيروز فرما.» و آیه: « مگر كسى كه به كفر مجبور شده [امّا] دلش مطمئن به ايمان است».

[4]. عوالي اللئالي، ج 1، ص 424، ح 109؛ « قال النبی(صلی الله علیه وآله) : انّ الناس فی سعة ما لم یعلموا؛ پیامبر(صلی الله علیه وآله) فرمود: چیزهایی را که مردم نمی‌دانند و به آن علم ندارند، تکلیفی هم بر آنان نیست.» ؛  وسائل الشیعه، ج 24، ص 90 باب حکم ما يوجد من الجلد و اللحم... ، ح 1: « هم في سعة حتي يعلموا؛ مردم نسبت به چیزی که نمی‌دانند تکلیفی ندارند، تا اینکه علم و اطلاع یابند. (در این صورت مکلّف به انجام یا ترک آن هستند)» .

جهل و عدم علم نسبت به اشیا و قضایای مختلف، باعث اباحه، ‌طهارت و حلیّت آنهاست، مگر اینکه در ادامه و گذر زمان، نسبت به آنها علم حاصل شود. به هرحال، تا زمانی که اطلاع و علم وجود ندارد، اصل، برائت و برداشته‌ شدن تکلیف است. این یک قاعده کلی است که بسیاری از مسایل و فروعات، بر طبق این قاعده، از وظیفه و تکلیف بودن خارج می‌شود.

تاریخ: 1394/11/26




کلیه حقوق این اثر متعلق به پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی می باشد.
منبع: http://saanei.org