|
ب. اجماع
دومين دليل مشهور اجماع است. صاحب مفتاح الكرامة مى گويد كه هشت اجماع بر آن اقامه شده است: و يدل على بلوغ الأنثى بالتسع، الاجماعات من صريح و ظاهر، وهي ثمانية معتضدة بما سمعته من الشهرات;[1] بر بلوغ دختر در نُه سالگى، صراحت و ظهور اجماعات دلالت دارد و تعداد اين اجماعات هشت است و با شهرت نيز تأييد مى گردد. در پاسخ به استدلال به اجماع بايد گفت: اولا. مى توان به صورت قطعى گفت كه مستند اجماع ها و شهرت هاى ادّعا شده، ظهور بدوى رواياتى است كه به آنها براى اماريّت بلوغ در نُه سالگى استدلال شده است و آنان آن روايت ها را بر روايت عمار ساباطى ـ كه بر سيزده سالگى دلالت دارد ـ به جهت كثرت و يا به جهات ديگر، مقدم داشته اند. بنابراين، اجماع مدركى خواهد بود، نه تعبدّى و دليل مستقلى نمى تواند باشد; چرا كه اجماع در جايى حجّت است كه عقل را بدان راهى نيست و دليل نقلى هم در دست نباشد. در اين صورت، اجماع به عنوان كاشف از رأى معصوم و يا دليل معتبر، حجت خواهد بود. ثانياً. قطع نظر از حجيّت، تحقق اجماع مورد اشكال و خدشه، بلكه منع است; زيرا در پاره اى از كتب قدما سن به عنوان نشانه بلوغ دختران مطرح نشده، بلكه مناط و معيار در بلوغ آنها همان حيض قرار داده شده است. و عدم ذكر سن در كتب فقهى، آنجا كه علايم بلوغ را بيان مى كنند، خود دليل عدم اعتبار سن در نظر فقيه است. وگرنه، اگر سن يكى از نشانه هاى بلوغ بود بايد آن را بيان كند. بررسى كتب قدما نشان مى دهد پيش از شيخ طوسى بلوغ بر پايه سن، در كتب فقهى مطرح نبوده است. اينك به ذكر برخى از عبارات فقهى قدما مى پردازيم: شيخ صدوق (م 381ق) در المقنع نوشته است: إعلم أنّ الغلام يؤخذ بالصّيام إذا بلغ تسع سنين على قدر ما يطيقة فإن أطاق إلى الظّهر أو بعده صام إلى ذلك الوقت، فإذا غلب عليه الجوع والعطش أفطر، وإذا صام ثلاثة ايّام ولاّء اُخذ بصوم الشهر كلّه، و روى أنّ الغلام يؤخذ بالصّوم ما بين أربع عشر سنة إلى خمسة عشرة إلى ستّة عشر سنة الاّ أنّ يقوى قبل ذلك و روى عن أبى عبدالله(عليه السلام)أنّه قال: على الصبّى إذا احتلم الصيّام و على المرأة إذا حاضت، الصّيام والخمار;[2] بدان كه پسر بچه وقتى نُه ساله شود، به روزه گرفتن، به اندازه توانش، وادار شود. اگر توانست تا ظهر يا بعدازظهر روزه بدارد، تا همان زمان روزه بگيرد. و هرگاه گرسنگى يا تشنگى بر او غلبه كرد، افطار كند. و اگر توانست سه روز پى در پى روزه بگيرد، وادار شود كه تمام ماه رمضان را روزه بگيرد. روايت شده است كه كودك ميان چهارده تا پانزده و شانزده سال به روزه گرفتن وا داشته شود; مگر آن كه پيش از آن توان آن را داشته باشد. از امام صادق(عليه السلام) روايت شده كه پسر بچه هرگاه محتلم شد، روزه بگيرد و زن هرگاه قاعده شد، روزه و حجاب بر او واجب گردد. دلالت اين حديث بر عدم بلوغ دختران قبل از حيض شدن ـ به خاطر آن كه منحصراً لزوم و وجوب روزه و حجاب را منوط به آن دانسته ـ روشن و واضح است و ظاهراً شيخ صدوق به مضمون اين روايت فتوا داده است. سيد مرتضى (355 ـ 436ق) در جمل العلم والعمل مى نويسد: إذا أسلم الكافر قبل استهلال الشّهر كان عليه صيامه كلّه، وإن كان إسلامه وقد مضت منه أيّام صام المستقبل ولا قضاء عليه فى الفائت، وكذلك الغلام إذا احتلم والجارية إذا بلغت المحيض;[3] هرگاه كافرى پيش از رؤيت هلال ماه رمضان مسلمان شود، بايد تمام ماه را روزه بگيرد. و اگر در ميان ماه رمضان مسلمان شود، بايد باقيمانده آن را روزه بدارد و قضاى روزهاى گذشته بر وى واجب نيست; همين گونه است پسر بچه اگر محتلم شود و دختر بچه اگر خون حيض ببيند. چنان كه كه در اين دو عبارت ديده مى شود، هيچ كدام از اين فقهاى برجسته شيعى براى وجوب روزه دختران از سن سخن نگفته اند، بلكه تنها حيض را به عنوان ملاك وجوب روزه قيد كرده اند. با مخالفت اين دو فقيه بزرگ از قدماى اصحاب نمى توان اجماع را تمام دانست، بلكه بايد گفت كه مسأله اجماعى نيست. از سوى ديگر، گروهى از فقهاى پيشين سن ده سالگى را براى بلوغ دختر نشانه گرفته اند: شيخ طوسى در مبحث صوم از كتاب المبسوط مى فرمايد: واما البلوغ فهو شرط فى وجوب العبادات الشرعيّة، وحَدّهُ هو الاحتلام فى الرجال والحيض فى النساء، أو الإنبات أو الإشعار، أو يكمل له خمس عشرة سنة والمرأة تبلغ عشر سنين، فامّا قبل ذلك فإنّما يستحب اخذه به على وجه التمرين له والتعليم ويستحب أخذه بذلك إذا أطاقه وحدّ ذلك بتسع سنين فصاعداً;[4] بلوغ شرط وجوب عبادت هاى شرعى است و حد بلوغ، احتلام در مردان و قاعدگى در زنان و يا روييدن مو و يا تمام پانزده سالگى در پسر و ده سالگى در دختران است. پيش از بلوغ مستحب است كودك را به عنوان تمرين و آموزش بر عبادت هاى شرعى وا داشت; اگر توان آن را دارد و هنگام اين استحباب نُه سالگى است. ابن حمزه در مبحث خمس از كتاب الوسيلة مى فرمايد: وبلوغ الرجل يحصل بأحد ثلاثة أشياء: الاحتلام، والانبات، وتمام خمس عشرة سنة، وبلوغ المرأة بأحد شيئين، الحيض، وتمام عشر سنين، والحبل علامة البلوغ;[5] بلوغ مردان با يكى از اين سه نشانه است: احتلام، روييدن موى زهار و اتمام پانزده سالگى. و بلوغ زنان به دو چيز است: قاعدگى و اتمام ده سالگى. باردارى نيز نشانه بلوغ زنان است. ابن سعيد حلى در مبحث صوم از كتاب الجامع للشرايع مى فرمايد: وبلوغ المرأة والرجل بالاحتلام وإنبات العانة، وتختص المرأة بالحيض وبلوغ عشر سنين والرجل بخمس عشر سنة;[6] بلوغ زن و مرد به احتلام و روييدن موى زهار است و نشانه هاى اختصاصى در زن قاعدگى و سن ده سالگى است و نشانه اختصاصى مرد سن پانزده سالگى است. گفتنى است كه ابن حمزه در مبحث نكاح از كتاب الوسيلة[7] و ابن سعيد حلى در مبحث حجر از كتاب الجامع للشرايع[8] سن بلوغ دختران را نُه پذيرش اين سخن صاحب جواهر خود دلالت دارد كه اجماع و شهرتى بر نُه سال استقرار نداشته و بدان جهت اين فقيهان برجسته ، نخست بر سن ده سالگى فتوا داده اند و پس از آن، عدول كرده و بر نُه سالگى فتوا داده اند. از سوى ديگر، ابن حمزه در كتاب الوسيلة آنجا كه از نُه سالگى سخن گفته، با اين عبارت به مطلب پرداخته است: و بلوغ المرأة يعرف بالحيض، او بلوغها تسع سنين فصاعداً;[10] بلوغ زنان به قاعدگى و يا سن نُه سال به بالا شناخته مى شود. اين عبارت دلالت دارد كه نُه سالگى موضوعيت نداشته، وگرنه كلمه فصاعداً لغو خواهد بود، بلكه آمادگى بدنى و فكرى ملاك است. -------------------------------------------------------------------------------- [1] . مفتاح الكرامة، ج 12، ص 424. [2] . المقنع، ص 195; ينابيع الفقهية، ج 6، ص 21 ـ 22. [3] . رسائل المرتضى، ج 3، ص 57; ينابيع الفقهية، ج 6، ص 93. [4] . المبسوط ، ج 1، ص 266. [5] . الوسيلة، ص 127. [6] . الجامع للشرايع، ص 152. [7] . الوسيلة، ص 301. [8] . الجامع للشرايع، ص 362. [9] . جواهر الكلام، ج 26، ص 9. [10] . الوسيلة، ص 301.
|