|
مبارزه با متحجّران و كج انديشان
راه اساسي كه امام - سلام اللّه عليه - در مبارزه با متحجران پيش گرفت، يكي بيان و ديگري عمل ايشان بود. متحجّرين و كساني كه هميشه اسلام را براي منافع شخصي خود مي خواهند اعمال ديگر مسلمانان را زير سؤال مي برند تا در نتيجه اعمال خودشان جايگاهي در ميان مردم پيدا كند. حضرت امام با اعمال و رفتار خويش و با آن متانت و بيعلاقگي اش نسبت به رياست و ظواهر دنيوي جلوي تبليغات آنان را حداقل نسبت به خودش گرفت و با بيان خود در سخنراني ها، درس ها و مبارزات روش خود را براي همگان روشن ساخت. از الطاف خداوند به امام اين بود كه در سخن گفتن نيز بسيار قوي بود و مطالب بلندي را با جملات ساده اي مطرح مي كرد. امام به آنان ثابت كرد كه خدا پرستان كساني هستند كه دلشان به حال اسلام مي سوزد و هنگام خطر قبل از ديگران خود را به خطر مي اندازند. كاري كه امام در نهضت بارها انجام داد و خود را به خطر انداخت. زندان، تبعيد، شهادت فرزند و هزاران فشار و مشكل ديگر را به جان خريد و حتي در سال 42 شبنامه هايي كه در قم منتشر مي شد، ديد و هيچ عقب نشيني نكرد. در طول نهضت هم با عمل خويش ثابت كردند كه مردان خدا چه مشخصاتي دارند. در مباني و برخوردهاي فقهي نيز بينش ايشان با ديگران تفاوت داشت. وقتي به آيات مربوط به اجتماع و مردم مي رسيد نگاه ديگر گونه اي به مردم و اجتماع داشت. يا درباره آيه (وَانفِقُوا فِي سَبِيلِ اللهِ وَلاَ تُلقُوا بِأَيدِيكُم اِلَي التَّهلُكَهِ)(38) مي فرمود: اين آيه خطاب به سرمايه داران و زراندوزان است و به آنها مي گويد: در راه خدا انفاق كنيد و خود را به هلاكت نيفكنيد. امام در درس و بحث و تفكر هم آزادگي و حريت خود را حفظ مي كرد. در حالي كه تحجّر گرايان هميشه در مقابل سرمايه داران تسليم اند و همواره توجيه گر اعمال و رفتار آنان مي باشند تا در كنار آنان براي خود نيز لقمه ناني تدارك ببينند. امام در بحثهاي خويش مباني خود را عرضه مي كرد و شاگرداني تربيت نمود كه تا سرحد شهادت پيش رفتند، انسانهايي همچون شهيد مطهري، شهيد سعيدي، شهيد بهشتي، تحويل جامعه دادند، در حالي كه تحجّرگرايان حاضر نبوده و نيستند كوچكترين ضرري را بخاطر اسلام به خود متوجّه سازند. مهمترين راهي كه امام در مبارزه با تفكر تحجّرگرايي انتخاب كرد همين بود كه راه نهضت و شهادت را به روي امت اسلام باز كرد و هم جنبه هاي مثبت را بيان مي كرد و هم جنبه هاي منفي را. زماني كه قدرت امام كم بود مستقيماً به آنان حمله نكرد، بلكه با بيان خصوصيات مردان الهي آنان را به عقب مي راند ولي ضربه هاي نهايي را در سالهاي اخير و زمان قدرت خويش به تحجّرگرايان زدند و ما هم اگر قدرت مقابله با آنان را نداريم، با عمل و بيان جنبه هاي مثبت، مبارزه كنيم و آنان را به عنوان عناصري كه اميرالمؤمنين و ائمه معصومين(عليهم السلام)را به شهادت رساندند به جامعه معرفي نماييم. اينان هميشه دنبال نقاط ضعف بودند، يك لباس زيبا را نمي توانستند بر اندام امام صادق(عليه السلام) ببينند. امام حداقل در زمان حيات خويش آنان را منزوي ساخت و اينك نوبت ماست كه آنان را در حال انزوا نگه داريم و ان شاءالله فرزندان انقلاب اجازه قدرت يافتن به آنها را نخواهند داد.
|