|
احكام وقف
«وقف» آن است كه انسان ملكى را ثابت نگه دارد و منافع آن را براى شخص يا اشخاص يا براى كار و يا مصرفى تعيين نمايد؛ مانند اينكه زمينى را براى مسجد يا حسينيه يا مدرسه و يا فقرا مخصوص سازد. به اين كار در اصطلاح «وقف» و به مالى كه وقف مى شود «موقوفه» و به وقف كننده «واقف» و به كسى كه براى او يا مصرفى كه براى آن وقف شده «موقوف عليه» گفته مى شود. وقف بر دو نوع است: «وقف خاص»، مانند آنكه چيزى را براى اولاد خود وقف نمايد؛ «وقف عام» كه اختصاص به افراد خاصى ندارد، مانند آنكه چيزى را براى مسجد يا حسينيه و يا فقرا وقف كند. (مسئله 2703 ) اگر كسى چيزى را وقف كند، از مِلك او خارج مى شود و خود او و ديگران نمى توانند آن را ببخشند يا بفروشند و كسى هم از آن ملك ارث نمى برد؛ ولى در بعضى از موارد كه در (مسئله 2110 و 2111) گفته شد، فروختن آن اشكال ندارد. (مسئله 2704 ) لازم نيست صيغه وقف را به عربى بخوانند؛ بلكه اگر كسى مثلا بگويد: «خانه خود را وقف كردم» وقف، صحيح است و محتاج به قبول هم نيست، حتّى در وقف خاص. (مسئله 2705 ) اگر ملكى را براى وقف معيّن كند و پيش از خواندن صيغه وقف پشيمان شود يا از دنيا برود، وقف صحيح نيست. (مسئله 2706 ) كسى كه مالى را وقف مى كند، مى تواند براى هميشه وقف كند؛ و مى تواند نيز براى مدت معلومى وقف كند، پس اگر مثلا بگويد: «اين مال تا ده سال وقف باشد و بعد نباشد»، و يا بگويد: «اين مال تا ده سال وقف باشد و بعد تا پنج سال وقف نباشد، و بعد دوباره وقف باشد»، صحيح است. (مسئله 2707 ) لازم نيست وقف از موقع خواندن صيغه باشد، بنا براين، اگر كسى بگويد اين مال بعد از مردن من وقف باشد، وقف صحيح است، ليكن چون قبض محقق نشده ورثه مى توانند وقف را به هم بزنند. (مسئله 2708 ) وقف در صورتى صحيح است كه مال وقف را به تصرّف كسى كه براى او وقف شده يا وكيل، يا ولىّ او بدهند؛ ولى اگر چيزى را بر اولاد صغير خود وقف كند و به قصد اينكه آن چيز ملك آنان شود، از طرف آنان نگهدارى نمايد، وقف صحيح است. (مسئله 2709 ) اگر مسجدى را وقف كنند، بعد از آنكه واقف به قصد واگذار كردن اجازه دهد كه در آن مسجد نماز بخوانند، همين كه يك نفر در آن مسجد نماز خواند، وقف محقّق مى شود. (مسئله 2710 ) وقف كننده بايد بالغ، عاقل و با قصد و اختيار باشد ـ اگرچه وقف بچه مميّز ده ساله كه رشيد و عاقل باشد خالى از قوّت نيست ـ و شرعاً بتواند در مال خود تصرّف كند؛ بنا براين، سفيه كه حق ندارد در مال خود تصرّف نمايد اگر چيزى را وقف كند صحيح نيست. (مسئله 2711 ) اگر مالى را براى كسانى كه اصلاً موجود نباشند وقف كند، درست نيست؛ ولى وقف براى كسانى كه به زودى موجود مى شوند و وقف براى بچه اى كه در رحم مادر است و همچنين وقف براى اشخاصى كه بعضى از آنها موجود باشند، صحيح است و آنها كه به دنيا نيامده اند بعد از تولّد با ديگران شريك مى شوند. (مسئله 2712 ) اگر چيزى را بر خودش وقف كند، مثل آنكه مغازه اى را وقف كند كه درآمد آن را بعد از مرگ او خرج مقبره اش نمايند، صحيح نيست؛ ولى اگر مثلا مالى را بر فقرا وقف كند و خودش فقير شود، مى تواند از منافع وقف استفاده نمايد. (مسئله 2713 ) اگر براى چيزى كه وقف كرده متولّى معيّن كند بايد مطابق قرارداد او عمل نمايند و اگر معيّن نكند، چنانچه بر افراد مخصوصى مثلا بر اولاد خود وقف كرده باشد، نسبت به چيزهايى كه مربوط به مصلحت وقف است كه در نفع بردن طبقات بعد نيز دخالت دارد، اختيار آن با مجتهد جامع الشرائط است، و نسبت به چيزهايى كه مربوط به استفاده طبقه موجود است، اگر آنها بالغ باشند اختيار با خود آنان است و اگر بالغ نباشند، اختيار با ولىّ ايشان است و براى استفاده آنان از وقف اجازه مجتهد جامع الشرائط، لازم نيست. (مسئله 2714 ) اگر ملكى را مثلا بر فقرا يا سادات وقف نمايد، يا وقف كند كه منافع آن به مصرف خيرات برسد، در صورتى كه براى آن ملك متولّى معيّن نكرده باشد، اختيار آن با مجتهد جامع الشرائط است. (مسئله 2715 ) اگر ملكى را بر افراد مخصوصى، مثلا بر اولاد خود، وقف كند تا هر طبقه بعد از طبقه ديگر از آن استفاده كنند، چنانچه متولّى ملك، آن را اجاره دهد و بميرد، در صورتى كه مراعات مصلحت وقف يا مصلحت طبقه بعد را كرده باشد، اجاره باطل نمى شود؛ ولى اگر متولّى نداشته باشد و يك طبقه از كسانى كه ملك بر آنها وقف شده آن را اجاره دهند و در بين مدت اجاره بميرند، در صورتى كه طبقه بعد اجازه نكنند، اجاره باطل مى شود؛ و در صورتى كه مستأجر، مال الاجاره تمام مدت را داده باشد، مال الاجاره از زمان مردنشان تا آخر مدت اجاره را از مال آنان مى گيرد. (مسئله 2716 ) اگر ملك وقف خراب شود، چند صورت دارد كه در بعضى از صورتهاى آن از وقف بودن خارج نمى شود.[1] (مسئله 2717 ) ملكى كه مقدارى از آن وقف است و مقدارى وقف نيست، اگر تقسيم نشده باشد، مجتهد جامع الشرائط يا متولّى وقف مى تواند با نظر كارشناس سهم وقف را جدا كند. (مسئله 2718 ) اگر متولّى وقف خيانت كند و درآمد آن را به مصرفى كه معيّن شده نرساند، چنانچه براى عموم وقف نشده باشد، در صورت امكان مجتهد جامع الشرائط بايد به جاى او متولّى امينى معيّن نمايد. (مسئله 2719 ) فرشى را كه براى حسينيه وقف كرده اند، نمى توان براى نماز به مسجد ببرند، اگرچه آن مسجد، نزديك حسينيه باشد. (مسئله 2720 ) اگر ملكى را براى تعمير مسجدى وقف نمايند، چنانچه آن مسجد احتياج به تعمير ندارد و احتمال هم نمى رود تا مدتى به تعمير احتياج پيدا كند، در صورتى كه غير از تعمير احتياج ديگرى نداشته باشد و منافع ملك در معرض نابودى و نگهدارى آن لغو و بيهوده باشد، مى توانند منافع آن را به مصرف مسجدى كه به تعمير احتياج دارد، برسانند. (مسئله 2721 ) اگر ملكى را وقف كند كه منافع آن را خرج تعمير مسجد نمايند و به امام جماعت و به كسى كه در آن مسجد اذان مى گويد، بدهند، در صورتى كه بدانند كه براى هر يك چه مقدار معيّن كرده، بايد همان طور مصرف كنند؛ و اگر يقين نداشته باشند، بايد اول مسجد را تعمير كنند و اگر چيزى زياد آمد بين امام جماعت و كسى كه اذان مى گويد به طور مساوى قسمت نمايند و بهتر آن است كه اين دو نفر در تقسيم با يكديگر مصالحه كنند. -------------------------------------------------------------------------------- [1]. براى اطلاع از آن صور و احكام آنها به كتاب تحرير الوسيله با تعليقه اين جانب مراجعه شود.
|