|
مقدمه
از عاشورا و شخص حسين بن على(عليه السلام) نمى توان به راحتى سخن گفت؛ چرا كه در طول تاريخ، پس از آن واقعه، مخصوصاً از عصر عباسيان به اين سو، نوع نگاه به اين حادثه متفاوت بوده است. در اين حادثه، هم شجاعت نهفته و هم شهادت و عزادارى نيز با سبكهاى مختلف (سنتى و غيرسنتى) به منصه ظهور رسيده است. در گفتار و كتابت عاشورا و كربلا تحريفها، دروغ ها و غلوهاى بى شمارى در حق خاندان اهل بيت(عليهم السلام) مى بينيم؛ زيرا همه در پى آنند كه به آن درگاه نزديكتر شوند و با دنيايى از احساس و عاطفه، بر شهيدان كربلا مرثيه بسرايند. بگذريم از اينكه گفتارهاى نادرست چه هجمه اى عليه دين و ارزشهاى انسانى بر جاى گذاشته كه ما را اينك با آنها كارى نيست. اما عزادارى مراجع معظم تقليد، زيبايى خاص خود را دارد. يكى با پاى پياده اداى احترام مى كند و ديگرى عمامه از سر بر مى دارد و چونان انسانهاى داغديده، بر سر و رو مى زند. اينها همه نشانه عشق و دلباختگى به محضر آن عزيزانى است كه فرياد مظلوميتشان، فضاى دل و عقل و آشيانه ما را ملكوتى ساخته است و اين چيزى نيست جز اعتقاد و درك هويت دينى و احياء ارزشهاى انسانى؛ ارزشهايى كه ما را به عدالت و توحيد نزديك مى سازد و زمينه هاى نقد و طرد سلطه گران اعتقادى و اقتصادى را هويدا مى سازد. حسين بن على(عليه السلام) با انتخاب شهادت و تن ندادن به ذلت، دنيايى را براى ما ترسيم كرد كه هم مى توان زندگى كرد و انسان بود و هم وعده الهى را تحقق داد كه وارثان به حق او، ديدار حق را لحظه شمارى مى كنند. فضاى دشت كربلا و مصمم بودن مردان پولادينى كه عشق را در آغوش كشيدند و نداى «هل من ناصر ينصرنى» امام و مقتدايشان را لبيك گفتند، براى نسل ما و تمامى انسانهاى آزادى خواه و مدافع حقوق بشر، الگويى ماندگار و هميشگى است كه حلاوت و شيرينى آن از آدمهاى با معرفت زدوده شدنى نيست و به همين جهت است كه حسين چراغ هدايت و كشتى نجات مى باشد. براى درك و فهم بيشتر اين همه شكوه و عظمت به محضر مرجع نوانديش شيعه و فقيه عاليقدر حضرت آيت الله العظمى صانعى (مد ظله العالى) مى رويم و مى خواهيم از حسين بن على(عليه السلام) و عاشوراى حسينى برايمان بگويد. چهره نحيف و دوست داشتنى شان به زردى مى گرايد و اشك در ديدگانشان حلقه مى زند و بر خلاف تمام مدعيان روشنفكرى، بى تابى مى كند و با ما از حسين(عليه السلام)مى گويد؛ كسى كه سيد و سرور جوانان اهل بهشت است و مصباح هدايت. مرجع متفكر شيعه آنچنان به عزادارى سنتى و حفظ آن معتقد است كه برخى را به تأمل وا مى دارد كه آيا اين انسان، همانى است كه با فتواهايش تحولى بزرگ در حوزه فقه شيعى به وجود آورده است؟ لذا ايشان اصرار دارد و مى گويد: «برپايى عزادارى سنتى، عين روشنفكرى است». لذا با ضجه ها و فريادهاى خود در مراسم امام حسين(عليه السلام) به آن همه ابداعات و روشنگرى ها، جنبه عينيت مى بخشد و بر انديشه مسموم مخالفان راه خويش، خط بطلان مى كشد. به ما مى فرمايند: ابى عبدالله(عليه السلام) عزت و آزادگى و بزرگ منشى را به تمام نسلها آموخت. و امام خمينى(قدس سره) به ما ياد داد كه چگونه و چه زمانى مى توانيم عليه قدرتهاى ستم پيشه و سردمداران خشونت بتازيم و بشريت را از شرّ آنها رها سازيم. به ما آموزش داد كه شيعه همواره معترض است و هيچ گاه نبايد با خدايان زور و استبداد و تزوير به سازش پرداخت. و اين است نقش بزرگ حسين بن على(عليه السلام) در تمامى زمانها و مكانها. معظم له بر اين اعتقادند كه علاوه بر نقش بزرگى كه امام با آگاهى، انتخاب كرد و دوست مى داشت كه به رأى و تفكر توده هاى مردم احترام بگذارد و به اصلاح دين جدش اقدام كند، به ابعاد انسانى حركت خويش نيز براى الگو ماندن براى تمامى نسلها توجه مى دهد و تأكيد مى كند كه نبايد هيچ گاه از بُعد عشق، عاطفه و عقلِ حاكم بر نهضت حسينى غافل ماند. سخنان گرم و حماسى اين مرجع عاليقدر، ما را بر آن داشت تا با كنكاشى طولانى، سرى به گفته ها و نوشته هاى كوتاه ايشان در طول ساليان گذشته بزنيم و با فصل بندى هاى خواندنى، مجموعه اى مبارك و ميمون را تدوين كنيم و در آينده نزديك به دست چاپ بسپاريم. اميدواريم آن روز دير نباشد. و آخر دعوانا ان الحمدلله رب العالمين آبان 1387 معاونت فرهنگى مؤسسه فقه الثقلين
|