|
احكام روزه
(س 76 ) آيا اگر پسر يا دختر بالغ، توان روزه گرفتن را نداشته باشد يا اگر روزه بگيرد مانع تحصيلات او بشود، روزه از او ساقط مى گردد يا خير؟ ج ـ اگر توان روزه گرفتن را ندارد، ساقط مى شود. بعداً اگر توان پيدا كرد بايد قضا نمايد؛ اما تحصيلات، مُسقط روزه نيست. 20/3/82 (س 77 ) در زمان تحصيل در دبيرستان و دانشگاه به علت ضعف، عدم آشنايى با مسائل و احكام و اينكه در صورت گرفتن روزه، درس خواندن و موفقيت در امتحانات برايم ميسّر نبود، از روزه گرفتن خوددارى كردم و قضاى آن را نيز به جا نياوردم. اينك بعد از حدود ده سال، درصدد جبران روزه هاى قضا شده (كه حدود پانزده سال مى شود) هستم. لطفاً بفرماييد (با توجه به عدم قدرت و توانايى مالى) چگونه بايد قضا و كفاره روزه ها را بگيرم؟ ج ـ قضاى همه روزه ها قطعاً بر شما واجب است و بايد به تدريج در ايّام سال بگيريد، و به خاطر تأخير در قضا، بايد يك مدّ طعام هم (كه تقريباً 750 گرم نان يا گندم و امثال آنها است) به فقير كفاره بدهيد و دادن پول آن به فقير كفايت نمى كند، مگر آنكه وكيل در خريد باشد، و اطمينان داشته باشيد كه با آن پول، نان مى خرد؛ ليكن احتياط آن است كه در صورت توان، كفّاره افطار عمدى را هم بپردازيد (يعنى براى هر روز شصت فقير را غذا بدهيد) امّا چون قدرت نداريد، ساقط است؛ ليكن هرگاه و بى گاه چند نفر فقير را نهار يا شام بدهيد يا به هر فقير 750 گرم گندم بدهيد، ولى آنچه كه مسلّم است، همان دو امر قبلى است. 24/5/69 (س 78 ) زكات فطره دانشجويان داخل و خارج كشور، كه در دانشگاهها تغذيه مى شوند، بر عهده خودشان است يا دانشگاه؟ ج ـ بر عهده دولت نيست، و اگر خودشان توان پرداخت را دارند و پول غذا را مى دهند، بايد زكات خود را بپردازند و اگر به آنان مى دهند، به طورى كه نان خور دولت محسوب مى شوند، بنا بر احتياط بازهم زكات فطره بر عهده خود آنهاست، هرچند عدم تعلّق به خود آنان هم، خالى از وجه نيست. 5/9/86 (س 79 ) آيا اعتكاف در مكانى غير از مساجد، مثل نمازخانه دانشگاهها، رجائاً اشكال دارد يا نه؟ در صورت صحّت، احكام اعتكاف، از قبيل محرّمات اعتكاف بر آنها جارى مى شود يا خير؟ ج ـ جايز نيست و رجائاً تنها در مساجد جامع جايز است، نه مساجد محل و امكنه معينه ديگر. 8/5/82 (س 80 ) در هر سال، جمع كثيرى از دانشجويان غير بومى، وارد دانشگاه مشهد مى شوند. برخى از آنان از شهرهاى ديگر استان خراسان هستند كه معمولا هر هفته به وطن خود برمى گردند و فاصله محل تحصيل تا وطن آنها هم بيش از مسافت شرعى است، و در دوران تحصيل، اين رفت و آمد هر هفته ادامه دارد. تكليف نماز و روزه آنان چگونه است؟ به نظر حضرت عالى، آيا وظيفه كسى كه شغل او سفر است، با كسى كه شغل او در سفر است، فرق مى كند؟ ج ـ يكى از مناط ها و معيارهاى تمام بودن نماز و صحّت روزه در سفر، زيادى سفر و كثرت آن است. و اين معنا، در صورتى محقق مى شود كه انسان بنا داشته باشد براى مدّتى نسبتاً طولانى، حدّاقل قبل از ده روز، يك مسافرت شرعى داشته باشد. و در اين جهت فرقى بين سفر شغلى و غير شغلى نيست. بنابراين، دانشجويان عزيز مشهدى و ديگران، چون هر هفته در طول مسافت شرعى مسافرت مى كنند، نمازشان تمام است. 30/9/74 (س 81 ) دانشجويانى كه هر هفته حدّاقل دو روز براى تحصيل مسافرت مى كنند، نماز و روزه شان چگونه است؟ با توجّه به اينكه آنها هر هفته مسافرت مى نمايند، ولى امكان دارد به خاطر تعطيلى دانشگاه يا كارشان، به مدت يك ماه در وطن اصلى خود بمانند و در خلال آن مدّت مسافرتى نمى كنند، آيا بعد از گذشت يك ماه كه سفر خود را دوباره آغاز مى كنند، نمازشان در سفرِ اول طبق قاعده، شكسته و بعد از آن تمام است؟ ج ـ كثيرالسفر، كسى است كه زياد مسافرت مى كند؛ به گونه اى كه حدّاقل قبل از ده روز، يك مسافرت شرعى داشته باشد. كه در تمام مسافرتها اعم از تحصيلى و غير آن نمازش تمام و روزه اش صحيح است. آرى، اگر اتفاقاً ده روز در جايى بماند، در سفر اول، نماز او شكسته و سفر دوم، تمام است. 5/9/86 (س 82 ) دانشجويى خانه اى را در شهر تبريز براى تحصيل در دانشگاه آن به مدّت چهار سال اجاره كرده است؛ همچنين وى در صورت امكان، قصد ماندن دائمى در تبريز را دارد. در حال حاضر در ايام ماه مبارك رمضان گاهى به وطن اصلى اش رفت و آمد مى كند. آيا آن دو مكان، براى او دو وطن محسوب مى شوند؟ ج ـ هر جايى كه انسان بنا دارد براى مدتى در آن بماند، در حكم وطن است و همه آثار وطن بر او بار مى شود. بنابراين، روحانيون حوزه علميه، دانشجويان، كارمندان و غير آنان، هرگاه بنا باشد در مكانى براى تحصيل يا مأموريت بمانند، براى تمام خواندن نماز و گرفتن روزه، نيازى به قصد اقامت ندارند؛ زيرا مسافرت مضّر به آن نيست. در وطن اصلى نيز اگر عملا اعراض نكرده است، نمازش تمام و روزه اش صحيح است. 5/9/86
|