|
جديّت در تدريس
از خصوصيات تدريسي اين استاد پرتلاش، مطالعه و تعطيل نکردن جلسات درس بوده است. با اينکه استاد سالهاي مديدي از دهههاي1340 و 1350 را پايان هر هفته براي تبليغ و وعظ و خطابه به تهران ميرفتند، ولي در عين حال، هيچگاه درس ايشان در اولين روز هفته تعطيل نشد. گفتار حجـة الاسلام والمسلمين ناظمزاده قمي در اين رابطه خواندني است. ايشان ميگويد: گاهي ميديدم تشريف ميبردند کتابخانهي مدرسه ايشان مطالعه ميکردند و ميگفتند: ما بايد برويم تهران، منبر داريم. ـ سال 1345 يا 1346 بود ـ ... آن وقت ايشان روزهاي جمعه را به تهران ميرفتند ... . چيزي که براي من قابل توجّه بود و شايد گاهي براي من هم انگيزه ميشد که اين مسايل را رعايت کنم و براي من مهم بود اينکه ايشان با همان تعطيلي کمي که قبلاً حوزه داشت، تلاش ميکردند که درس تعطيل نشود، و من يادم هست که ايشان نوعاً شبهاي شنبه را در تهران بودند، براي منبر و تبليغ. با اينکه شرايط رفت و آمد و وسيلهي نقليه و جاده مثل حالا نبود، ولي در عين حال ايشان هميشه شنبهها کلاسش برقرار بود. يعني ايشان تلاش ميکردند شبهاي شنبه را هرجور مانده تا نزديک نصف شب و بعد نيمه شب هم به قم تشريف بياورند ... ولي کلاس را تعطيل نکنند و خب اين توفيقي بود براي ما که از محضرشان استفاده کرديم ... .[1] يکي ديگر از شاگردان معظّمله در دههي 1350 شمسي پيرامون جديّت ايشان در تدريس و مطالعه ميگويد: ايشان شبهاي جمعه براي منبر تشريف ميبردند تهران. من هم آن زمان با ايشان ميرفتم. ايشان خيلي سختي ميکشيدند. يعني واقعاً وسايل ترافيکي فعلي نبود و ايشان من يادم هست که شبهايي ميشد که مثلاً چهار بعد از نصفه شب ما از تهران ميرسيديم، نزديک اذان صبح يا سه بعد نيمه شب، من ميگرفتم ميخوابيدم، يعني چون ديروقت بود نميرفتم مزاحم زن و بچهي خودم بشوم. ايشان بندة خدا، مينشست و چراغ را روشن ميکرد. يادم هست تا صبح مطالعه ميکرد که صبح ميخواهند تشريف بياورند درس، آمادگي داشته باشند ... .[2] اين ويژگيها و امتيازات استاد معظّم باعث گرديد تا طلاب بسياري در طول دورههاي مختلف تدريس ايشان، در درس او شرکت نمايند و از خرمن علم و فکر او بهرهمند گردند. همچنين آيـة الله صانعي به تصديق شاگردانش از فهم عميق و دقّت کافي در تدريس برخوردار است: ... ايشان استاد عالي رتبه بود ... به شاگردان از همان ابتدا فرصت ميداد. من خيلي در همان جلسه اول که به درسش (کفايـة الاصول ) رفته بودم، از تدريس ايشان خوشم آمد. ديدم دقّت ايشان در فهم مطالب خيلي خوب است. در همان جلسات اوليه به ايشان علا قهمند شدم ... و اصلاً اينکه رفتم خدمت ايشان براي اين جهت بود که شاگردانش را ميشناختم که اهل درس هستند و درس خوان هستند. اينها خيلي طلبههاي فاضلي بودند، به خاطر همين خيلي زود به ايشان علا قهمند شدم ... . يعني مجموع دوستاني که اهل تحقيق بودند و درس را با موشکافي و دقّت نظر ميخواندند، ايشان را انتخاب کرده بودند ... . خود اينکه شهيد قدوسي عنايت داشت که طلبههاي درس خارج خوان در مدرسهي حقاني در درس ايشان شرکت نمايند، به نظر من نکتة قابل توجّهي است؛ چون شهيد قدوسي هم خودش خيلي سوادش خوب بود و هم دقّتش خوب بود. سعي ميکرد از اساتيد خوب استفاده کند. حتي گروهي که در مدرسهي حقاني درس خارج ميخواندند، ساعت تدريس درس خارج آيـة الله صانعي در صحن مطهر، آزاد بودند در بحث ايشان شرکت کنند . ... و اين نشان ميدهد که شهيد قدوسي هم توجّه داشتند که درس آيـة الله صانعي از دقّت لازم و تتبّع کافي برخوردار است .[3] زماني که اين سطور نگاشته ميشود با آنکه آيـة الله صانعي قريب به 40 سال ( 1354 ـ 1391 شمسي ) است که به تدريس خارج فقه و نيم قرن تدريس مشغول بوده، هم اکنون نيز، پس از چند سال بحث و تدريس خارج فقهِ مکاسب محرّمه،[4] کتاب البيع را در ايام تحصيلي و ساعتي قبل از غروب آفتاب در بيت رفيع[5] تدريس ميکند و جمع کثيري از فضلا و طلاب حوزه از آن بهرهمند ميشوند. -------------------------------------------------------------------------------- [1]. مصاحبهي شفاهی با حجـة الاسلام والمسلمين حاج سيد علی اصغر ناظمزاده قمی. [2]. مصاحبه با حجـة الاسلام حاج علي اصغر کيميايي فر. ( آذر 1387 ) [3]. مصاحبه با حجـة الاسلام حاج علي اصغر کيميايي فر. ( آذر 1387 ) [4]. کتاب المکاسب استاد معظّم از سال تحصيلي 1380 شمسي آغاز گرديده است. [5]. از سال 1389 شمسي، پس از يک دوره فشارهاي سياسي، درس معظّمله از مدرسه فيضيه به بيت شريف انتقال يافته است.
|