|
فصل نهم/امتيازات و ويژگىها
گوهر پاک ببايد که شود قابل فيض آيـة الله صانعي علاوه بر مقام و منزلت علمي و استقرار در جايگاه مرجعيت ديني از لحاظ خلق و خوي و فضايل و كمالات به صفات ويژهاي آراسته است و براي كسانيكه ميخواهند براي برخي از فضايل اخلاقي الگو برگزينند شايسته ميباشد. او از استعدادي سرشار، قوّت در تفكر، همّت و پشتكار و صفاي باطن برخوردار است. اشتياق وافري به تتبّع و تحقيق دارد. متواضع و فروتن و ساده زيست و قانع ميباشد. عشق و علاقه شديدي به اهل بيت عصمت و طهارت(ع) دارد و آن را ابراز ميكند و اين همه را از الطاف و عنايات خداي متعال ميداند. مناسب است بدانيم که يکي از الطاف خداوند به انسانهايي که مشمول توفيقات و فيوضات الاهي قرار ميگيرند، مهيّا شدن بستر رشد و تعالي، کمال و معرفت آنان است. آيـة الله صانعي از کساني است که خداوند دو نعمت برتر را براي ايشان مهيّا نموده است: نعمت اول وجود پدري متعبّد و دلسوز که از هيچ تلاشي براي رشد و کمال فرزندش دريغ نکرد و تا آخر عمر مايه دلگرمي و پشتوانهي معنوي براي او بوده است. نعمت دوم وجود استادي گرانقدر؛ حضرت امام خميني که شخصيت علمي و فکري ايشان را ترقّي داد و در مواقع سرنوشتساز، او را بر صراط علمي و سلوک حوزوي رهنمون کرد. اين دو نعمت سبب گرديد تا از وي فقيهي بزرگ و انديشمندي قابل در باب مسايل دين و اجتماع به عرصه جامعه انساني تقديم شود. اگرچه نقش اين دو شخصيت در تکوين مقامات ايشان متفاوت بوده است، ليکن وجود هر دوي آنها در مقاطع مختلف تعيين کننده و ضروري و تأثير آنها نيز ارزنده بوده است. بنابراين، آيـة الله صانعي ـ همانند بسياري از شخصيتهاي بزرگ که داراي هويت اصيل و برنامههاي ناب هستند ـ در زندگي خود، متأثّر از اين دو شخصيت بوده است. همراهي پدر در همان ابتداي تحصيل در حوزهي علميه اصفهان به حدّي بود که بيشتر ايام چهار سال تحصيل در مدرسه کاسهگران، پدر در حجره او و در کنارش مراقب يوسف خود بود، با اينکه خانه و کاشانه پدر در ينگآباد قرار داشت. ... مرحوم والد در اصفهان کنار ما ماند و ميگفت: من پيش شما باشم و مواظبت کنم از شما. خيلي هم مواظبت ميکرد. ما بعضي وقتها بعداز ظهرها کنار حوض مدرسه بيکار مينشستيم. ميگفت: بابا؛ اگر فعلاً درس نداريد، بياييد اقـ”ً بخوابيد. خوب، خواب بهتر از اين است که آنجا بيکار بنشينيد و پايتان را روي هم بيندازيد و وقت تلف کنيد. خيلي دقّت داشت و مراقب بود ... .[1] در ادامه نيز در حوزهي علميّه قم از حمايتهاي پدر بينصيب نماند و هميشه ـ با اينکه دايماً با قم در رفت و آمد بود ـ در فراقش دل در نگاه او داشت و هر از گاهي با نامهنگاري و پيغامرساني از خرمن شرعيات و تعبّدات خود، او را هم بهرهمند ميساخت. ... يک داستاني دررابطهي با درس خواندن خودم و آقاي اخوي به حضورتان عرض کنم: وقتي که آقاي اخوي به تشکيلات حضرت امام (سلام الله عليه) رفتند، يکبار، مرحوم والد، آمده بود قم، در آن زمان مرجعيت امام هم قدري نُضج گرفته بود و البته مرحوم ابوي ما هم از مبلّغين ايشان در آن منطقه بودند، مرحوم والد به ما ميگفت: من آن وقتي که عتبات رفته بودم، رفتم نجف، در صحن مطهر حضرت امير(ع) دو طلبه جوان را ديدم مباحثه ميکنند، من خيلي خوشم آمد. رو کردم به اميرالمؤمنين(ع)، عرض کردم: يا اميرالمؤمنين، تو نزد خدا واسطه شو اين دو پسر من طلبه شوند. منتها من در آن لحظه غير از حاج ميرزا حبيب الله رشتي و ميرزاي شيرازي، کسي ديگر از بزرگان در نظرم نبود. فکر ميکردم شماها مثل آنها بشويد خيلي خوب است. و بعد گفت که حالا نسبت به اخويتان آنجور شده؛ براي اين که ميرزاي شيرازي کل امور مالي مرحوم شيخ انصاري به دست او بوده است. گفت: درباره او مستجاب شد. ... پدر ما آنجا دعا و توسل کرده بود براي ما ... .[2] با آشنايي نسبت به حضرت امام نيز ـ به تعبير آيـة الله صانعي: « وقتي که با امام آشنا شدم، گمشدهام را پيدا کردم » ـ به احسن وجه از محضرش در ابعاد مختلف؛ اعم از علمي و اخلاقي، سياسي و اجتماعي و ... بهره برد. نفوذ کلام و طرح تحقيقي و عميق مباحث علمي و اخلاق و معنويت حضرت امام بهگونهاي بود که حضرت آيـة الله هماکنون نيز با نگاه خاص، تحت تأثير آن شخصيت کمنظير است. يکي از فضلاي درس معظّم له پيرامون تأثير پذيري آيـة الله صانعي از کمالات دو شخصيت مورد اشاره چنين ميگويد: ... آيـة الله صانعي از دو شخصيت، تأثيرات زيادي گرفته است؛ يکي شخصيت مرحوم والدش و ديگري شخصيت امام. اين دو شخصيت خيلي روي ايشان اثر داشتهاند. پدرشان از نظر اخلاقي، تربيت ديني، تعبّد شرعي، عشق به اهل بيت و رفتار و کردار در او تأثير زيادي گذاشت. همهي اينها را در حقيقت از پدر به ارث برده است. در واقع خمير مايهي اخلاقي و ديني ايشان از مرحوم پدرشان است، دقّت و خصوصيّات اخلاقي و شرعي مرحوم والدشان که من از خود استاد معظّم و ديگران شنيدم، خيلي فوق العاده بود. اهتمام و مواظبت نسبت به احکام و دستورات شرعي و ديني و حفظ حرمت روحانيت به عنوان سنبل اخلاق و رفتارهاي ايشان بوده است و من امروز همان خصوصيات را در معظّم له ميبينم. نسبت به استادش حضرت امام نيز عشق و علاقهي وافري دارد، به گونهاي که امام مراد اوست و دوستي ايشان به امام از حد شاگرد و استادي فراتر رفته و به مرحلهي مريد و مرادي رسيده است. امام مراد علمي، اخلاقي و رفتاري اوست.[3] -------------------------------------------------------------------------------- [1]. مصاحبه با حضرت آيـة الله صانعي. [2]. مصاحبه با حضرت آيـة الله صانعي. .[3] مصاحبه با حجـة الاسلام حاج شيخ نعمت الله دانشمند. ( آذر 1387 )
|