|
2ـ روايت أبى الصامت در باب غسل زيارت
عن جابر المكفوف، عن أبي الصامت، قال : سمعت أبا عبداللّه (ع) وهو يقول: «من أتى قبر الحسين (ع) ماشياً كتب اللّه له بكلّ خطوة ألف حسنة، ومحا عنه ألف سيّئة، ورفع له ألف درجة، فإذا أتيت الفرات فاغتسل وعلّق نعليک، وامش حافياً، وامش مشي العبد الذليل، فإذا أتيت باب الحائر فكبّر أربعاً، ثمّ امش قليلاً، ثمّ كبّر أربعاً، ثمّ ائت رأسه فقف عليه فكبّر أربعاً، وصلّ عنده واسأل اللّه تعالى حاجتک »؛[1] ابو صامت گويد از امام صادق(ع) شنيدم كه مىفرمود: هركس نزد قبر حسين (ع) بيايد در حالى كه پياده است، خداوند متعال براى هر قدم وى، هزار حسنه مىنويسد و از وى هزار گناه پاك مىكند و براى وى هزار درجه افزون مىكند، پس اگر به فرات رسيدى غسل كن و نعلين (كفشها) خود را از پا در آور و پابرهنه راه برو، همچون راه رفتن عبد ذليل، پس هنگامىكه به درب حائر(مقدس) رسيدى، چهار بار تكبير گوى، پس كمى راه برو و بعد چهار بار تكبير بگو، سپس نزد رأس الحسين (ع) برو و بايست و چهار مرتبه تكبير بگو و همان جا نماز گزار و از خداوند متعال حاجت خويش را طلب كن. غسل زيارت از امورى است كه بر استحباب آن تأكيد شده و در اين روايت آن را مجزى از وضو دانسته است؛ چرا كه اولاً : امام (ع) امر به غسل و نماز كردهاند و در بين اين دو، سخنى از وضو به ميان نيامده است؛ ثانياً: اگر غسل رافع حدث نبود، امر به نماز نيز جايز نمىبود. ممكن است گفته شود، وجود ابوصامت و جابر مكفوف در سند اين روايت، موجب ضعف آن مىگردد؛ زيرا اين دو مجهول هستند؛ اما در پاسخ گفته خواهد شد: اين دو راوى در سلسله سند روايات كتاب شريف كامل الزيارات قرار گرفتهاند و ابن قولويه؛ در مقدمه اين كتاب تمامى راويان آن را توثيق نموده است. بنابر اين، اين راويان از جهالت خارج مىشوند. عبارت ابن قولويه پيرامون توثيق رواتِ روايات نقل شده در كتاب كامل الزيارات، اين گونه است: لكن ما وقع لنا من جهة الثقات من أصحابنا (رحمهم اللّه برحمته) ولا أخرجت فيه حديثاً روى عن الشذاذ من الرجال؛[2] آنچه كه ( از روايات) به ما رسيده، (در اين كتاب) همه از طريق افراد مورد وثوق از اصحابمان ( رحمهم اللّه برحمته) بوده است و در آن حديثى كه از افراد شاذ ( مجهول) باشد، نقل نكردهام. درباره اين كه چنين توثيقى ـ مخصوصاً كه از طرف يكى از علماى قديم شيعه مىباشد ـ مانند توثيق خاص علماى رجال مثل نجاشى و شيخ (رحمهما اللّه تعالى) مىباشد، در كتب رجالى بحث شده است. بزرگان رجال متأخّر، مانند محدّث نورى در اين رابطه با نقل قول ابن قولويه، چنين توثيقى را كافى مىدانند كه در ذيل، عبارت ايشان را مىآوريم : فتراه؛ نصّ على توثيق كلّ من رواه عنه فيه، بل كونه من المشهورين بالحديث والعلم، ولا فرق في التوثيق بين النصّ على أحد بخصوصه أو توثيق جمع محصورين بعنوان خاصّ، وكفى بمثل هذا الشيخ مزكياً ومعدلاً؛[3] پس مىبينى وى را (ابن قولويه) كه بر توثيق همه كسانى كه از آنها در كتابش روايت كرده است، تصريح مىكند. بلكه او جزو افراد مشهور از نظر حديث و علم مىباشد، و تفاوتى بين توثيقى كه به صراحت نسبت به يك شخصِ به خصوص يا توثيق يك گروه مشخص به يك عنوان خاص آورده مىشود، وجود ندارد و نسبت به توثيق كلام مثل ابن قولويه در تزكيه و تعديل، كافى است. -------------------------------------------------------------------------------- [1] . كامل الزيارات : ص254، ح4؛ وسائل الشيعة، ج14، ص440،أبواب المزار، باب 41، ح 3. [2] . كامل الزيارات، ص 4. [3] . خاتمة المستدرک، ج3، ص252.
|