|
حکومت و دخالت در تکالیف فردی یا اجتماعی مردم از دیدگاه آیت الله منتظری
پرسش هجدهم: در اندیشه سیاسی جنابعالی، برخورد حکومت دینی با تکالیف فردی از قبیل ترک نماز، روزه و حتی امور فرهنگی و اجتماعی همچون حجاب، چگونه باید باشد؟ آیا حکومت میتواند افراد را - هر چند در اقلیت باشند - با زور و اجبار وادار بر آن نماید و اگر انجام ندادند مجازات کند؟ آیت الله منتظری در اینجا و پاسخ، گناه را چند تقسیم میکند ا- گناه به عنوان عمل بر خلاف فرمان خدا در ارتباط میان انسان و خدا مانند ترک نماز، روزه و نرفتن به حج 2- گناه به عنوان عمل بر خلاف فرمان خدا مربوط به حقوق انسان با انسان مانند: دزدی، اذیت و آزار دیگران، ظلم و استبداد. و میگوید: معمولاً در جایی که از قسم دوم باشد (بلکه در مصادیقی از قسم اول) جرم تلقی میشود و حکومت دینی موظف به رعایت و تحقق امنیت، آزادی، عدالت و معنویت است و اگر در جایی گناهی مانع تحقق امنیت، آزادی و عدالت باشد، موظف بر جلوگیری آن است. اما تکالیف دینی مانند اعتقادات اجبارناپذیر است. یعنی همان طور که اجبار در عقیده و استفاده از زور برای پذیرش عقیده ممکن و جایز نیست، اگر کسی بخواهد جامعهای را متدین و مقید به تکالیف دینی کند نمیتواند مردم را به زور و اجبار متدین کند و ارزشی ندارد. حکومت دینی میتواند برنامه ریزی کند تا مردم با اشتیاق به عبادت و دعا بپردازند، نماز بخوانند و روزه بگیرند، اما حق اجبار و اکراه آنان را ندارد. البته اگر کسی بخواهد حرمت شریعت را بشکند مثل اینکه بدون عذر و از روی علم و عمد در اماکن عمومی در ماه رمضان روزه خواری کند حاکم شرع میتواند وی را به خاطر آن تعزیر کند ولی همان طور که قبلاً اشاره شد این به معنای اجبار بر انجام تکالیف شرعی نیست. خلاصه فرق است میان اجرای شریعت از طریق اجبار، و تشویق حکومت به رغبت به شریعت. تصدی گری حکومت در امر اجرای شریعت نه تنها مشکل پایبندی مردم را به این دستورات حل نمیکند، که چه بسا موجب گریز و ستیز با دین هم میگردد. از سوی دیگر استفاده از روشهای غیر مستقیم و عملی برای تشویق به اجرای شریعت بسیار مؤثرتر از الزامات قانونی است. قرآن کریم میفرماید: ﴿الَّذِينَ إِنْ مَکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلاَةَ وَ آتَوُا الزَّکَاةَ وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْکَر﴾ (حج،41) «کسانی که اگر در روی زمین به آنان توانایی و قدرت دادیم نماز را برپا میدارند و زکات میدهند و مردم را به کارهای پسندیدهامر کرده و از کارهای ناپسند نهی میکنند». از این آیه شریفه هیچ گاه اجبار در اجرای تکالیف الهی فهمیده نمیشود بلکه استفاده میشود گروهی که قدرت به دست گرفتند کوشش و تلاش میکنند تا زمینه برپایی معنویت و عدالت فراهم گردد، مانند تأسیس مساجد و مراکز فرهنگی، مهیا کردن امکانات، تشکیل احزاب سیاسی و نظارت همگانی بر مسئولان و بر یکدیگر. همین طور در باب روزه و حج و دیگر اعمال عبادی و مسأله حجاب اگر به حوزه مسائل اجتماعی مربوط شد، یعنی در جایی بود که به حقوق جامعه آسیب میرساند و منجر به فحشا و ترویج فسق و فجور علنی گردید، البته از قسم دوم تلقی میگردد و اما اگر حجاب در حد کیفیت لباس و پوشش مو و امثال آنها باشد که هر چند از نظر شرعی هر زن مسلمان لازم است رعایت کند و مؤمنین در خانوادهها باید فرزندان خود را به گونهای تربیت کنند که این مسأله را از تکالیف شرعی بشمارند و به آن پایبند باشند، اما جواز الزام و اجبار مردم بر آن - در صورتی که رعایت نکردن حجاب تضییع حقوق اکثریت و یا زمینه ساز فساد و اشاعه فحشا نباشد - دلیل شرعی ندارد و در این زمینه بهترین راه کار فرهنگی و آموزشی و استفاده از روشهای غیر مستقیم برای تشویق و ترغیب است. (کتاب حکومت دینی و حقوق انسان، آیت الله منتظری، ص ۱۴۱)
|