|
دعا از منظر قرآن و روايات
درس هايي از آيت الله العظمي صانعي در ماه مبارك رمضان / 1 اشاره: ماه مبارك رمضان، همانطور كه در قرآن و روايات از اهميت و قداست بالايي برخوردار است، براي مومنين و علاقه مندان به سير و سلوك نيز داراي بركت و رحمت واسعه است. يكي از اين بركات استفاده از بيانات مرجع نوانديش شيعه حضرت آيت الله العظمي صانعي (مدظله العالي) مي باشد كه به مناسبت اين ماه و جهت استفاده بيشتر از بركات آن ايراد شده است. از آنجا كه انعكاس اين گفتارهاي دلنشين، كه بيشتر ابعاد معنوي، اجتماعي و سياسي را پوشش مي دهد، در يك نشريه امكان پذير نيست بخشي از آن را در اين شماره و ادامه آن را در ماههاي بعد منتشر خواهيم كرد. با هم اين گفتارها را پي مي گيريم. دعا در قرآن اعوذ بالله من الشيطان الرجيم بسم الله الرحمن الرحيم. الحمد لله رب العالمين و الصلوه` و السلام علي رسول الله ابي القاسم محمد، و علي آله الطيبين الطاهرين المعصومين الهداه` المهديين واللعن علي اعدائهم اجمعين من الان الي قيام يوم الدين. اعوذ بالله من الشيطان الرجيم " وَ اِذا سَأَلَكَ عِبادِي عَنِّي فَاِنِّي قَرِيبٌ اجِيبُ دَعوَه`َ الدَّاعِ اِذا دَعانِ فَل يَستَجِيبُوا لِي وَ ليُؤمِنُوا بِي لَعَلَّهُم يَرشُدُونَ "1 آيه مربوط به دعا، بين دو دسته از آيات مربوط به صوم آمده است2 و بعد از اين آيه مربوط به دعا باز راجع به صوم است كه چه حرام است و چه حلال، از كي تا به كي بايد امساك كرد و مفطرات را بجا نياورد. به نظر ميآيد كه مناسبتي در قرار گرفتن "مسئله دعا" بين دو دسته از آيات روزه وجود دارد و يك قضيه اتفاقيه است. آياتي كه درباره روزه خوانده شد، بعد از آن آيات نازل شده است و از پيغمبر سوال ميكند: "اذا سئلك عبادي عني" از چه چيزِ خدا سوال كرده اند؟ از جواب بعد معلوم ميشود كه سوال از نزديكي يا دوري خداوند است، جواب داده كه خدا نزديك است. حرفهاي شما را هم پاسخ ميدهد. او را بخوانيد پاسختان ميدهد. اين داستان هم اتفاق افتاده اين آيات نازل شده اين آيه "اذا سئلك عبادي عني" بر طبق سوال آنها نازل شده است، در ادامه دوباره بحث آيات صوم مطرح ميشود. در آيه ديگر دارد " وَ قالَ رَبُّكُمُ ادعُونِي استَجِب لَكُم اِنَّ الَّذِينَ يَستَك بِرُونَ عَن عِبادَتِي سَيَدخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرِينَ"؛ (مرا بخوانيد، اجابت مي كنم و آناني كه از عبادت من تكبر مي ورزند، بزودي داخل جنهم مي شوند". حالا خود اين قضيه اتفاقيه رخ داده و چون ماه رمضان، ماه شريفي است، دعاي در ماه رمضان هم بسيار مطلوب است؛ لذا ديده ميشود كه بيشترين دعاها در ماه رمضان وارد شده است. به خاطر همين است كه اين ماه، بهار قرآن و ماه دعا ناميده شده و نسبت به ماههاي ديگر از معنويت و شكوه خاصي برخوردار است. مفهوم دعا دعا در لغت به معناي خواندن و خواستن و دعوت كردن است و آياتي از قرآن هم به اين بر اين معني دلالت دارند؛ "وَ قالَ رَبُّكُمُ ادعُونِي استَجِب لَكُم اِنَّ الَّذِينَ يَستَك بِرُونَ عَن عِبادَتِي سَيَدخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرِينَ". دعا در محاورات به معناي طلب و درخواست توجه شخصي ( دعوت شونده) به كسي است كه او را ميخواند و در اصطلاح نيز به همين معناست، يعني طلب و درخواست. توجه خداوند (مدعّو) به كسي است كه او را ميخواند (داعي)، و منظور از توجه به خداوند، روي آوردن به فيض و فضلِ الهي است. انسان زماني خداي خود را ميخواند كه پروردگار عالم را به غنا، قدرت، كرم، علم، رحمت و... شناخته باشد و وجود خود را سرتاسر فقر و احتياج ببيند همانطور كه خداوند به آن اشاره نموده است: " يا ايُّها النّاسُ اَنتُم الفُقَراءِ الي اللهِ و اللهَ هو الغَنيُّ الحَميدُ"؛3 "اي مردم شما همه به خدا محتاجيد و تنها خداست كه بي نياز و ستوده است". وقتي به معني و مفهوم دعا پي برديم، درمي يابيم كه دعا از دو جنبه داراي اهميت است و آثار بابركتي دارد. اول: اثيرات عمومي دعاست كه مملو از معنويت، نورانيت، صفا و قرب الهي است كه در قلب و روح انسان ايجاد ميشود. دوم: آثار خصوصي برخي دعاهاست كه قضاي حاجات، رفع بيماريها و گرفتاريها از آن جمله هستند، ولي به ثمر نشستن دعا و نيايش شرايطي دارد كه بدون فراهم آمدن آنها، اجابتي كه مورد نظر نيايشگر است، محقق نخواهد گشت. دعا در فرهنگ اسلامي در فرهنگ اسلامي، دعا يكي از برترين عبادات معرفي شده است. امام سجاد عليه السلام در "مناجات الذاكرين" خود - از مناجات پانزدهگانه (مناجات خمسعشر) - به خداوند عرض ميكند: "ومن اعظم النعم علينا جريان ذكرك علي السنتنا و اذنك لنا بدعائك و تنزيهك و تسبيحك"؛ (يكي از برترين و بزرگترين نعمتهاي تو بر ما ياد تو است كه بر زبانهاي ما جاري است و اجازه تو است كه تو را بخوانيم و دعا و تسبيح كنيم). در برخي روايات، مخصوصا دعاي كميل، دعا اسلحه مومن معرفي شده. البته استجابت دعا نيزي شرايطي دارد كه شرط اصلي آن بندگي خداوند است. بر اين اساس حضرت اميرالمؤمنين ع در دعاي كميل به خداوند چنين عرض ميكند:" فانك قضيت علي عبادك بعبادتك و امرتهم بدعائك و ضمنت لهم الاجابه"؛ (خدايا تو بر بندگانت حكم كردي كه بندگي تو را به جا آورند و آنان را امر به دعا فرمودي و اجابت را براي آنان ضمانت كردي). نبايد فراموش كرد كه دعا، به عنوان ارتباط بنده با خداي خود، داراي ارزش است؛ اگر چه اجابتي به دنبالش نباشد. بنابراين نبايد در صورت عدم استجابت دعا، خسته و نا اميد شد. بنابر اين همان طور كه ذكر شد، دعا در لغت به معناي طلب، درخواست و تقاضاست و در اصطلاح به اظهار نياز و خواهش بندگان به درگاه خداي قادر متعال گفته ميشود، اما ارزش و اهميّت دعا در فرهنگ اسلامي، از سفارشهاي قرآن و معصومين ع معلوم ميشود. اين تأكيد بسيار زياد، نشانگر جايگاه ويژه دعا در اسلام است، تا جايي كه رسول گرامي ص فرمود: "اَلدُّعاءُ مُخُّ العِبادَه`ِ". مخ به جايگاهي گفته ميشود كه مسئوليت هدايت و ارزيابي را به عهده دارد؛ يعني دعا مغز عبادت است. آداب دعا دعا همچون ديگر فرائض عبادي و فعاليتهاي انساني، داراي شرايط و مقتضياتي است. عبادات آداب و مقررات ويژه اي دارد كه در صورت مراعات آن، نتيجه بهتر و مطلوبتري به دست ميآيد. برخي از آن آداب عبارتند از: الف - حال دعا شرايط روحي و آمادگي دعا كننده نقش مهمي در برقراري ارتباط انسان با خدا دارد. حال دعا ار شرايط خاص است كه دعا كننده بايد با تمام وجود متوجّه ذات اقدس باري تعالي باشد و به غيز آن نينديشد و هيچ اميدي به ديگران نداشته باشد و از اين روست كه خداوند بزرگ، دعاي دلي را كه غافل و مشغول باشد نميپذيرد. ب- حضور قلب قلب محل اتصال با خداست و دعا، كانال ارتباط انسان با خدا مي باشد كه گذشته از طلب حاجات، تامين كننده نياز هاي معنوي و روحي انسان مي باشد. درخواست از خداي متعال براي برآورده ساختن حاجتي، طبيعي است، اما اين ارتباط، در صورتي مؤثر واقع ميشود كه باطن انسان متوجه خداي متعال باشد و تضرع به پيشگاه او شكل بگيرد و انسان، فقط خدا را مؤثر در امور مسبب الاسباب بداند. ج - زمان مناسب در همه اوقات و همه لحظات زندگي، نيايش براي ما امكانپذير است؛ زيرا هميشه روزنههاي درگاه الهي باز است. دعا و نياش هاي شبانگاهي، لذت وصفناپذيري است. در آن هنگام كه تاريكي مطلق فضاي پيرامون ما را در برمي گيرد، روح انسان از اطراف منقطع مي گردد و زمينه براي ارتباط بيشتر مي شود. در آيات و روايات توصيه شده است كه هرگاه نسيم رحمت الهي وزيدن گرفت و انسان احساس كرد دلش ميل به سخن گفتن با خدا دارد، نيايش كند. علاوه بر آن، زمانهايي نيز در آيات و روايات، به عنوان وقتهاي مناسب براي نيايش سفارش شده است؛ مثل بعد از اقامه نماز، شب و روز جمعه، نيمه شب، هنگام تلاوت قرآن و اذان. در اين لحظات، اميد به استجابت بيشتر است. زمان و ظرف تحقق از شرايط استجابت دعاست. بعضي از زمانها و فرصتها موقعيت بهتري دارند و احتمال استجابت در آن مواقع خاص را بيشتر دانسته اند. از آن جمله ماه مبارك رمضان، شبهاي قدر، روز عرفه، روزهاي عيد فطر، قربان، غدير، و شبهاي جمعه است. رسول اكرم ص دعا در ماه مبارك رمضان را مستجاب دانسته و فرموده اند: "... وَ دُعاءُكُم فيهِ مُستَجابٌ..."4 د - مكان دعا محيط در روح انسان تاثير گذار است و ايجاد شرايط روحي در دعا نيز بسيار مؤثر است. مكانهاي شريف و مقدس مانند مكّه معظّمه، مدينه منوّره، كربلاي معلي، مشاهد مشرّفه امامان، مساجد، مرقد امامزادگان و... در استجابت دعا نقش بزرگي دارند و تأثير شگرفي ميگذارند. اسباب و عوامل اجابت اسباب و عواملي كه در استجابت دعا موثرند و دعا كننده بايد آن را در نظر داشته باشد. الف - قطع اميد از غير خدا آنگاه كه انسان از غيرخدا قطع اميد ميكند، حالت خاصي پيدا ميكند، در اين حالت فرد در اراده دعا استوار تر ميشود. ب - دعاي جمعي خداوند عنايت ويژه به جمع دارد؛ " يدالله مع الجماعه " و از عوامل مؤثر در اجابت دعا را حضور در جمع ميداند. وجود جمعيت ظرفيتها را بالاتر ميبرد؛ چراكه افراد مختلفي با ظرفيتهاي متفاوت در دعاكنندگان وجود دارند و اين حالت است كه قابليت بهرهگيري از فيض الهي را بيشتر خواهد ساخت. ج- توسل به اولياي الهي وسيله قرار دادن كساني كه ميتوانند ميان ما و خداوند واسطه شوند، نقش مهمي در اجابت دعا دارد. هر كسي به هر مقداري كه نزد خداوند آبرومند است، ميتواند وسيله ارتباط انسان با درگاه الهي، براي رسيدن به حاجتها و نيازها باشد و در امر استجابت دعا، وساطت نمايد. برترين كساني كه از وجاهت و آبرومندي كامل نزد خداوند برخوردارند، معصومين ع هستند و پس از ايشان، مقربان درگاه الهي - اهل معرفت و كمال - و حتي مؤمنان و كساني كه اجمالاً آبرومند هستند، ميباشند. اينان واسطه نزد خداوند محسوب ميشوند. انبياء، ائمه و صلحاء، انسانهاي برجسته اي هستند كه در درگاه خداوند داراي تقرب ويژه هستند، اگر اولياي مقرّب درگاه خدا واسطه بين ما و خدا باشند، دعا به اجابت نزديكتر ميگردد. د- اميدواري به خداوند دعاكننده، بايد با اميد و اطمينان كامل دعا كند و شك و ترديد و سوءظن را از خود دور نمايد. به همين جهت، در دعاي ابي حمزه ثمالي ميخوانيم: "بارالها، ميدانم كه تو براي كسي كه به تو اميدوار است، در مقام و موضع اجابت هستي". در اعمال بيست و هفتم رجب نيز چنين آمده است: "پروردگارا، با دعا و خواندن، از تو تقاضا و طلب ميكنم؛ همچنان كه يك فرد اميدوار، تو را آن گونه دعا كرد و تو هم او را به آرزويش رساندي". زيرا خداوند از رگهاي گردن به بندگانش نزديكتر است؛ " نَحنُ اقرَبُ اِلَيهِ مِن حَبلِ الوَرِيدِ"5 ه- اصرار و پافشاري در دعا از عواملي كه سبب استجابت دعا ميگردد، اصرار و مداومت در دعا ميباشد. خداي متعال گاهي اوقات به دلايلي دعاي بنده خويش را سريعاً اجابت نميكند؛ حال يا به علت گناهي است كه انجام داده كه بايد توبه كند و يا به علت عدم وجود شرايط لازم و نياز به فرصت كافي براي استجابت دعا از مجراي طبيعي است و يا به جهت اين كه خداي متعال ميخواهد بندهاش ارتباط خود را با او بيشتر كند و به درگاه او توجه بيشتري داشته باشد بنابراين، اصرار در دعا، خود عاملي در استجابت دعا محسوب ميشود. از سوي ديگر، اصرار بر دعا و نيايش آثار معنوي زيادي براي انسان دارد كه خود نعمتي بزرگ است. بدين جهت، هيچ گاه نبايد از تأخير در استجابت دعا دلگير و نااميد شويم و در صورت مستجاب نشدن دعا، هرگز نبايد از رحمت پروردگار نااميد گرديم؛ چراكه در برخي از موارد، دعاي بنده به دليل نبودن مقتضيات آن، برآورده نميگردد. موانع استجابت دعا خداوند در قرآن كريم ميفرمايد: " وَ قَالَ رَبُّكمُ ادعُوني استَجِب لَكم اِنَّ الَّذِينَ يَستَك برُونَ عَن عِبَادَتي سيَدخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِينَ * اللَّهُ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الَّيلَ لِتَسكُنُوا فِيهِ وَ النَّهَارَ مُبصِراً اِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضل عَلي النَّاسِ وَ لَكِنَّ اكثرَ النَّاسِ لا يَشكُرُونَ"6؛ "پروردگار شما گفته است مرا بخوانيد تا ( دعاي ) شما را اجابت كنم، كساني كه از عبادت من تكبر ميورزند به زودي با ذلت وارد دوزخ ميشوند. خداوند كسي است كه شب را براي شما آفريد تا در آن بياسائيد، و روز را روشنيبخش قرار داد، خداوند نسبت به مردم صاحب فضل و كرم است هر چند اكثر مردم شكرگزاري نميكنند". از اين آيات فهميده ميشود: دعا كردن محبوب خدا و خواست خود اوست. بعد از دعا، وعده اجابت داده شده است، ولي اين وعده مشروط است و مطلق نيست، دعائي به اجابت ميرسد كه شرائط لازم در دعا و دعا كننده و مطلبي كه مورد تقاضا است جمع باشد. دعا خود يك نوع عبادت است، چرا كه در ذيل آيه واژه عبادت بر آن اطلاق شده و همان جا تهديد شديدي نيز نسبت به كساني كه از دعا كردن ابا دارند، ديده ميشود؛ آن جا كه ميگويد : كساني كه از عبادت من استكبار ميورزند به زودي با ذلت و خواري وارد دوزخ ميشوند ( ان الذين يستكبرون عن عبادتي سيدخلون جهنم داخرين ). دعا طبق روايات اسلامي مخصوص مواردي است كه تلاشها و كوشش انسان اثري نبخشد، و يا به تعبير ديگر آنچه انسان در توان دارد انجام دهد، و بقيه را از خدا بخواهد. بنا براين اگر انسان بخواهد دعا را جانشين تلاش و كوشش كند، قطعا مستجاب نخواهد شد. از امام صادق(عليه السلام) ميخوانيم: "اربعه` لا تستجاب لهم دعوه` : رجل جالس في بيته يقول : اللهم ارزقني، فيقال له ا لم آمرك بالطلب؟!"؛ (چهار گروهند كه دعاي آنها مستجاب نميشود : يكي كسي است كه در خانه خود نشسته و ميگويد : خداوندا ! مرا روزي ده. به او گفته ميشود: آيا تو را به جستجوي روزي امر نكردم؟". همان طور كه عوامل استجاب دعا وجود دارد، موانعي هم در اين راه قرار دارد كه دعا را محقق نميسازد. بعضي از آنها بدين شرح است: گناه يكي از عوامل مهمي كه رابطه انسان با خداي متعال را ضعيف ميكند و مانع اجابت دعا ميشود، نافرماني از دستورهاي خداست. حضرت علي(عليهالسلام) در دعاي كميل ميفرمايد: " الَّلهُمَّ اغفِر لِيَ الذُّنُوبَ الَّتِي تَحبِسُ الدُّعَاءَ" ؛"پروردگارا، گناهاني را از من عفو كن كه موجب حبس و بالا نرفتن دعا ميشوند" و در جاي ديگر از همان دعا چنين ميفرمايد: "اي آقا و مولاي من! به عزتت قسم! از تو ميخواهم كه بدي كردار و رفتارم، موجب پوشيده شدن دعاي من از تو نشود. پس گناه، مهمترين مانع استجابت دعاست. گناه گذشته از اينكه مانع است، انسان را از نعمتهاي مادّي و معنوي هم دور ميسازد. لقمه حرام استفاده از درآمد حلال و پاكيزه، از ديگر شرايط اجابت دعاست كه امروزه بيش از هرزمان ديگر، لازم است به آن توجه شود. گفه ميشود كه لقمه حرام تا چهل روز، مانع استجابت دعا ميشود. 7 عدم مغايرت با حكمت الهي خداي متعال، اين عالم را بر اساس حكمت خود اداره ميكند و هيچ گاه، اين قوانين را نقض نميكند. بنابراين، استجابت دعا، بايد از كانال قوانين و سنن الهي جريان يابد و اگر دعايي نقض كننده اين مطلب باشد، مستجاب نميشود؛ زيرا خداي متعال، فقط كريم نيست، بلكه حكيم نيز مي باشد و هيچ صفتي از صفات الهي و صفات ديگر را نقض نميكند. موافق مصلحت توانايي و قدرت خدا در انجام خواسته بندگان، مورد ترديد نيست، گاهي بعضي از خواستهها به مصلحت آنها نيست؛ زيرا خداوند بر همه جوانب زندگي بنده آگاه است، به دليل لطفي كه به بندگانش دارد، آن دعا را مستجاب نميكند: از عواملي كه باعث ميشود حاجات انسان سريعاً اجابت نشود، وجود مصلحت است. گاهي اوقات انسان از خداوند چيزهايي را درخواست ميكند كه اجابت آنها به نفع او نميباشد؛ در حالي كه دعا كننده فلسفه آن را نميداند و نميفهمد كه اجابت آنها به ضرر اوست. در آيه 216 سوره بقره آمده است: "چه بسا چيزي را خوش نداشته باشيد، حال آن كه خير شما در آن است و يا چيزي را دوست داشته باشيد، حال آن كه شرّ شما در آن است". " عَسي ان تَكرَهُوا شَيئاً وَ هُوَ خَيرٌ لَكُم وَ عَسي ان تُحِبُّوا شَيئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَكُم وَ اللَّهُ يَعلَمُ وَ انتُم لا تَعلَمُونَ " 8 مهيا نبودن شرايط مهيا نبودن زمان و شرايط دعا از جمله موانع اجابت دعاست. شرايط تحقق هر فعلي از مقتضيات وقوع فعل است. آنگاه كه شرايط مهيا نباشد تحقق فعل محال عقلي است؛ " ابي الله ان يجري الامر الا باسبابها". پيوستگي ياد خدا شكي نيست كه انسان همواره نيازمند لطف پروردگار است و زماني نيست كه از ذات اقدس خداوندي، بينياز باشد. به همين جهت، ميبايست انسان در تمامي حالات - خوشي، ناخوشي، سلامت و كسالت - همواره به ياد خدا باشد. امام صادق(عليهالسلام) ميفرمايد: "هر كسي كه در همه حال به دعا مشغول باشد، دعاي او در هنگام گرفتاري به استجابت نزديك تر است؛ چون فرشتگان در هنگام بلا ميگويند: اين صداي آشنايي است و دعاي او در آسمان در پرده و حجاب نخواهد بود؛ در حالي كه اگر انسان تنها در گرفتاريها پروردگار را بخواند، دعا و نيايش از اجابت دورتر است؛ چون فرشتگان ميگويند: اين صداي ناآشنايي است. دعا از يكسو انسان را به شناخت پروردگار ( معرفه` الله ) كه برترين سرمايه هر انسان است دعوت ميكند. و از سوي ديگر سبب ميشود كه خود را نيازمند او ببيند و در برابرش خضوع كند و از مركب غرور و كبر كه سرچشمه انواع بدبختيها و مجادله در آيات الله است، فرود آيد و براي خود در برابر ذات پاك او موجوديتي قائل نشود. از سوي ديگر نعمتها را از او ببيند و به او عشق ورزد و رابطه عاطفي او از اين طريق با ساحت مقدسش محكم گردد. همچنين هميشه خود را نيازمند و مرهون نعمتهاي خدا ميبيند موظف به اطاعت فرمانش ميشمرد، و نيز ميداند استجابت اين دعا بي قيد و شرط نيست، بلكه خلوص نيت و صفاي دل و توبه از گناه و بر آوردن حاجات نيازمندان و دوستان از شرائط آن است خودسازي ميكند و در طريق تربيت خويشتن گام بر ميدارد، چرا كه دعا به او اعتماد به نفس ميدهد و او را از ياس و نوميدي باز ميدارد و به تلاش و كوشش بيشتر دعوت ميكند. دعا امري ضروري دعا از ضروريات و بديهيات انسان ديني است و بلكه فطري اوست. انسان گرفتار به دنبال پناهگاهي ميگردد و وقتي گرفتار شد، سراغ تنها اميدش ميورد. معمولا كساني كه قدرت لايزال خداوند به گوششان خورده باشد -ولو قبول ندارند گرچه ماديگرا باشد- آنگاه كه مضطر مي شود، بدنبال ملجئي مي گردد. ماديگرا هم آن وقت كه در دريا افتاده و دارد غرق ميشود، به خدا پناه ميبرد، چون شنيده است كه قدرتي هست كه به فرياد ميرسد، آن جا به خدا التماس ميكند و دعا ميكند؛ اين فطري آدم است. انسان فطرتاً در مشكلات بدنبال ياور مي گردد، پناهگاه معنوي مثل خدا و يا پناهگاه ظاهري به هر حال انسان در گرفتاريها بدنبال كمك است. بنابراين دعا نه تنها ضروري اسلام است بلكه فطري بشر است. به هر حال، احساسي كه ميخواهد او را ياري كند و گرفتاري اش را رفع نمايد، لذا به سوي آن قدرت تمايل وگرايش پيدا مي كند. دعا خواندن دعا داراي ابعادي است، دعاي لفظي، مثل همين دعاهايي كه ميخوانيم: "اللهم اغن كل فقير اللهم اشبع كل جائع". بعد ديگر دعا بعد عملي آن است. در دعا در خواست داريم كه چنين چيزي انجام بگيرد، بعد ديگر كه براي دعا متصور است، دعاي قلبي است. بايد در همه اين ابعاد هماهنگ باشيم و تلاش كنيم. "اللهم ادخل علي اهل القبور السرور"، بايد در كنار خواسته هاي لفظي در عمل هم ملتزم باشيم. براي مردگان خود و اهل اسلام عملا هم كاري انجام دهيم، الفاظ به تنهايي كارگر نيست. مردگان دستشان از دنيا كوتاه شده است، بايد عملا به فكر آنها باشيم و براي آنها كار خيري انجام دهيم. برايشان قرآن بخوانيم، در راه خدا انفاق كنيم، افطاري بدهيم، گرفتاري را نجات دهيم، نماز مستحبي و نماز قضاي احتياطي برايشان بخوانيم تا ثوابش براي آنها باشد. "اللهم ادخل علي اهل القبور السرور" اين لفظش است، عمل هم بايد در كنارلفظ باشد. "اللهم اغن كل فقير" بايد برنامه ريزي داشته باشيم و همراه با آن تلاش كنيم تا فقر را از جامعه ريشه كن كنيم. "اللهم فك كل اسير" اين در مقام لفظ است، بايد تلاش كنيم تا اسيران را از گرفتاري نجات دهيم. زندانيان را ياري كنيم تا به آزادي برسند و الا اگر هزار بار بگوييم: "اللهم فك كل اسير" ولي قدمي برنداريم، نتيجه اي ندارد. دعاي لفظي و تلفظ به دعا كه مستجاب شدن ندارد، دعا بايد از نظر اعتقاد باشد، يعني بخواهد و در حد توانش در اين راه تلاش كند. چگونه دعا كنيم چگونه دعا كردن يك هنر است. دعا كردن هم مثل هرچيز ديگر شرايطي دارد. ابتدا بايد بدانيم كه خواسته ما در اموري باشد كه برخلاف جريان طبيعي و سنت الهي نباشد. شخصي دعا مي كند كه باسواد شود و به مراحل بالاي علمي دست يابد در حالي كه فقط در خانه اش نشسته و تلاش نمي كند. اين شخص اگر تا صبح هم بگويد خدايا من باسواد شوم، استجابت در كار نيست چون برخلاف جريان طبيعي و سنت الهي و قانون عقلي علت و معلول است. او بايد درس بخواند، توفيقش از خداست. بركت در عمر را از خدا طلب كن، من توفيقت ميدهم. او ده صفحه نميخواند، توفيق علم مي خواهد. مرحوم ممقاني ميگفت: وقتي مي خواستم كتاب رجالم را بنويسم، آنگاه كه كتاب را باز ميكردم، همان مطلبي كه ميخواستم، ميآمد. اين را ميگويند توفيق و بركت الهي. توفيق بدهد كه از مقدمات به نتيجه برسد. يا اين كه در خانه بنشينم و پاهايم را روي پايم اندازم و بگويم: خدايا تو رزاقي، روزي مرا برسان. اين دعا بر خلاف جريان عادي است، از تو حركت از من بركت. دعا بايد خلاف جريان عادي و سنت جاريه الهي نباشد. روايتي در بحار الانوار آمده است كه از امير المومنين(سلام الله عليه)نقل شده، ايشان ميفرمايد: خدايا مرا از مخلوقاتت بي نياز كن تا به موجودات و انسانها احتياجي نداشته باشم. پيغمير(صلي الله عليه و آله و سلم) شنيد و فرمود: اين طوري دعا نكن هر انساني به انسان ديگر محتاج است همه به هم نيازمنديم هيچ كس نيست كه بگويد من به ديگري نياز ندارم، فرمود: بگو خدايا مرا از بدترين مخلوقاتت بي نياز كن. اگر بگويي به خلقت هيچ احتياجي نداشته باشم، نميشود. به قول مرحوم شيخ حسين راشد(قدس سره) مي گفت: كسي در اتاقي خوابيده بود،يك زيرپوش هم بيشتر نداشت با يك ليوان آب و يك پيجامه داشت. او مي گفت : من به هيچ كس محتاج نيستم اين فرد تمام وجودش احتياج است. همان سقفي كه بالاي سرش است بنا و عمله و آجرپز و كوره پز كمك كرده اند، همه اينها را نياز داشته است. آن لباسي كه پوشيده، با چندين واسطه به دست ديگران به وجود آمده است. آن آبي كه مي خورد. با چندين واسطه به دست آمده است. اينها همه به دست اوست پس انسان عين احتياج است. اين طور نيست كه بگويد من محتاج نيستم. به قول سيدنا الاستاد امام(سلام الله عليه) ميفرمود: در "انتم الفقراء الي الله" باري تعالي خواسته با ما حرف بزند، شما به سوي خدا محتاجيد، وگرنه در مقابل خدا مايي وجود ندارد. ما عين فقريم خود فقريم. خود احتياج هستيم. مايي نيستيم. "انتم الفقراء الي الله" پس دعا بر خلاف جريان عادي معقول نيست. مريض ميگويد: خدايا مرا شفا بده، در حكايت هاي زيادي اين مسئله آمده است. نقل شده كه موسي كليم الله مريض شده بود به او گفتند برو نزد طبيب، گفت من نزد طبيب نميروم. كسي كه مرا بيمار كرده، خودش هم شفايم بدهد. به او خطاب شد اين چه حرفهايي است؟ تو نزد دكتر برو تا ما هم شفا ميدهيم. سراغ دارو و درمان برو تا با اسراري كه در گياهان و داروها قرار داده ايم، پي به قدرت ما ببري، ايمانت بيشتر مي شود. اين جوابي بود كه به موساي كليم داده شد. "لن تجد لسنه الله تبديلا" جريان جهان و جريان خلقت، جريان علت و معلول است. جهان بي علت و معلول به وجود نمي آيد. در باب الصدقه كتاب وسائل الشيعه دارد، "كسي شش غلام داشت. مي دانيد كه غلام در گذشته، سرمايه و ثروت كلاني به شمار ميرفت. او مريض شد و در بيماري يا قبل از آن، همه غلامها را در راه خدا آزاد كرد و در همان حال از دنيا رفت و چند دختر از خود باقي گذاشته بود، هيچ چيز نداشتند بخورند. عده اي نزد پيغمبر اسلام رفتند و گفتند يا رسول الله، او چندتا دختر دارد، شما كمكي بكنيد تا بتوانيم كه اين بچههايش را اداره كنيم. حضرت فرمود: او چندين غلام داشت، آنها را چه كار كرد؟ گفتند همه را در راه خدا آزاد كرد. پيغمبر فرمود: اگر قبلا به من خبر داده بوديد نميگذاشتم او را در قبرستان مسلمين دفن كنند! چون چند نفر از خودش باقي گذاشته كه سربار جامعه شده اند و اينك با فقر و احتياج، شخصيتشان هم ترور شده است. او كه سبب به وجود آوردن آنها بوده، بايد به فكرشان هم باشد. در تحديد نسل مقاله نويسان مينويسند، آدم يك قناري را كه ميگيرد بايد به فكر قوت و غذا و جايش هم باشد. در روايات وصيت آمده است كه مسئله وصيت به ثلث هم احكامي دارد. "ان الله رضي بالخمس" يك پنجم را وصيت كنيد. خدا هم به خمس راضي شده شما اگر درآمدي داشته باشيد بايد بدهيد؟ آن يك پنجمش را. "واعلموا انما غنمتم من شي فأن لله خمسه" خدا گفته يك پنجم، و از اين بيشتر قرار نداده است. وصيت تابع شرائط و خصوصيات زندگي فردي است. شهيد ثاني در دروس نقل كرده است "افضل صدقه توسعه بر عيال" است. چراغي كه به خانه رواست، به مسجد حرام است. افضل صدقات توسعه بر رحم است. نميگويم هيچ صدقه ندهيد. صدقه بلاها را از بين ميبرد. بايد همه جهات را رعايت كنيد. "و يؤثرون علي انفسهم ولو كانت بهم خصاصه" ديگران را بر خودشان مقدم ميدارند. من بايد ايثار كنم، اما اگر ايثار من سبب شود زن و بچه من صدمه بخورند، اين ايثار نيست، اين ظلم است. "و يؤثرون علي انفسهم" امروز براي آزمايش داروها از انسان استفاده نمي كنند، داروها را روي موش آزمايش مي كنند تا جامعه را از نظر پزشكي و بهداشت به پيش ببرند. من ميتوانم بگويم من ايثار ميكنم، با اين كه زن و بچه دارم؟ اين ايثار نيست، اين ظلم به زن و بچه است. همه جوانب ايثار بايد حساب شود. "و يؤثرون علي انفسهم" پس بايد دعا بر خلاف جريان طبيعي نباشد. فوائد دعا دعا فوائد خاص خود را دارد. يكي از فايدههايش اين است كه به انسان انگيزه مي دهد و از مأيوس شدن باز مي دارد. در پرتو دعا اميد وار مي شود و كار را رها نميكند، شما اگر در كاري موفق نشديد نبايد نااميد شويد. دعا باعث ميشود از زندگي مأيوس نگرديد، در اثر دعا اميد در انسان زنده مي شود و اميد جامعه را از گرفتاريها نجات ميدهد. استجابت دعا در يك مريض اين گونه است كه شفاي مريض بر قلب يك پزشك الهام مي شود و او دارويي مي دهد كه درد را درمان مي كند. كسي سرطان معده گرفته سرطان خون هم دارد سرطان حنجره هم او را رنج مي دهد و سرطان زبان هم گرفته و مرتب درد ميكشد، آيا ميشود او را ترحما كشت يا نه؟ پزشكان ميگويند: چون قابل معالجه نيست اسمش را "قتل ترحمي" ميگذارند. آيا اين فرد را ميشود كشت؟ شرافت پزشكي اجازه نميدهد او را بكشند، كما اين كه شرافت پزشكي گاهي قصاصها را اجازه نميدهد، ميگويد خودت قصاص كن. به هر حال شرافت پزشكي و از نظر عقلي و شرعي اجازه نميدهد؛ چون احتمال بهبودي او هست. نميشود او را كشت. ميگويم خدايا خوب كن، دعا ميكنم اميدوارم اين طوري هم خدا شفا مي دهد. شهيد مطهري(قدس سره الشريف) ظاهرا مقاله اي تحت عنوان "الهامها" دارد در آن جا ميگويد: خيلي از علوم با الهام بوده الهام يعني جرقه اي كه در قلب آدم ميزند و به قلبش الهام ميشود، خيلي از علوم، الهام است، جرقه است. گرچه بسياري از پيشرفت هاي انساني در اثر الهام و جرقه الهي است. السلام عليكم و رحمه الله و بركاته 1 بقره، 186. 2 - سوره بقره، 183- 187. " يا ايُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيكُمُ الصِّيامُ كَما كُتِبَ عَلَي الَّذِينَ مِن قَبلِكُم لَعَلَّكُم تَتَّقُونَ 183. ايَّاماً مَعدُوداتٍ فَمَن كانَ مِنكُم مَرِيضاً او عَلي سَفَرٍ فَعِدَّه`ٌ مِن ايَّامٍ اخَرَ وَ عَلَي الَّذِينَ يُطِيقُونَهُ فِديَه`ٌ طَعامُ مِسكِينٍ فَمَن تَطَوَّعَ خَيراً فَهُوَ خَيرٌ لَهُ وَ ان تَصُومُوا خَيرٌ لَكُم اِن كُنتُم تَعلَمُونَ شَهرُ رَمَضانَ الَّذِي انزِلَ فِيهِ القُرآنُ هُديً لِلنَّاسِ وَ بَيِّناتٍ مِنَ الهُدي وَ الفُرقانِ فَمَن شَهِدَ مِنكُمُ الشَّهرَ فَليَصُمهُ وَ مَن كانَ مَرِيضاً او عَلي سَفَرٍ فَعِدَّه`ٌ مِن ايَّامٍ اخَرَ يُرِيدُ اللَّهُ بِكُمُ اليُسرَ وَ لا يُرِيدُ بِكُمُ العُسرَ وَ لِتُك مِلُوا العِدَّه`َ وَ لِتُكَبِّرُوا اللَّهَ عَلي ما هَداكُم وَ لَعَلَّكُم تَشكُرُونَ وَ اِذا سَأَلَكَ عِبادِي عَنِّي فَاِنِّي قَرِيبٌ اجِيبُ دَعوَه`َ الدَّاعِ اِذا دَعانِ فَليَس تَجِيبُوا لِي وَ ليُؤمِنُوا بِي لَعَلَّهُم يَرشُدُونَ احِلَّ لَكُم لَيلَه`َ الصِّيامِ الرَّفَثُ اِلي نِسائِكُم هُنَّ لِباسٌ لَكُم وَ انتُم لِباسٌ لَهُنَّ عَلِمَ اللَّهُ انَّكُم كُنتُم تَختانُونَ انفُسَكُم فَتابَ عَلَيكُم وَ عَفا عَنكُم فَالآنَ بَاشِرُوهُنَّ وَ ابتَغُوا ما كَتَبَ اللَّهُ لَكُم وَ كُلُوا وَ اشرَبُوا حَتَّي يَتَبَيَّنَ لَكُمُ الخَيطُ الأَبيَضُ مِنَ الخَيطِ الأَسوَدِ مِنَ الفَجرِ ثُمَّ اتِمُّوا الصِّيامَ اِلَي اللَّيلِ وَ لا تُبَاشِرُوهُنَّ وَ انتُم عاكِفُونَ فِي المَساجِدِ تِلكَ حُدُودُ اللَّهِ فَلا تَقرَبُوها كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ آياتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُم يَتَّقُونَ". 3 .فاطر، 15. 4 - بحارالانوار، ج 96، صفحه 356. 5 - ق، 16. 7 - بحار الانوار ج 93، ص 358. 8 - بقره، 216.
|