Loading...
error_text
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: نشریه صفیر حیات
اندازه قلم
۱  ۲  ۳ 
بارگزاری مجدد   
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: حقوق بشر از ديدگاه اسلام‏

حقوق بشر از ديدگاه اسلام‏

حسن نقره شناس اهري‌‏

از ساليان دراز و در طول تاريخ، بشر از ظلم ظالمان در رنج دائم به سر برده و متقابلاً دستورات و مقررات بوسيله` پيامبران و پيشوايان ديني و رهبران اخلاق با بيانات و مكتوبات صريح و گاه تلميحي به همان صورت و بيان و يا با كمي اختلاف در نحوه` بيان حقوق بشر هر چند به اين نام‌ها در آيات و احاديث مطرح نبوده است ولي قريب به اين مضمون بنامهاي كرامت انساني، حقوق رعيت، حق الناس و... بيش از هزار و اندي سال قبل نزد مسلمانان مورد بحث و فحص بوده است‏‎. ‎

حقوق بشر اصطلاحي است جديد كه از قرن 18 ميلادي بوسيله` حقوقدانان غربي رايج گرديد‏‎.‎

چنانكه گفته‌اند اولين اعلاميه در مورد اين حقوق پس از انقلاب فرانسه در سال 1789 ميلادي در مجلس مؤسسان آن كشور در يك مقدمه و 17 فصل به تصويب رسيد و آن را سند مهمي دربار‌ه` برابري برادري بشر و حقوق طبيعي و حق حاكميت ملت‌ها و حكومت قانون و حق آزادي عقيده و مذهب و بيان و حرمت اجتماعات و تساوي حقوق افراد از نژادها و رنگهاي مختلف بشري و امثال اين حقوق دانسته و آن را نتيجه` جنگها و خونريزيها و بدبختي‌هاي بشر از ظلم، نابرابريها و مظالم حكام زورگو و افراد زورمند نسبت به مردم مستضعف و جهل و ناداني غالب جوامع بشري در برابر مظالم تاريخي ديكتاتورها و اعمال غيرانساني قومها تلقي كرده‌اند‏‎.‎

پس از جنگ جهاني دوم و در اجتماع ملل فاتح و بي‌طرف جنگ بنام سازمان ملل متحد، اعلاميه` جهاني حقوق بشر در يك مقدمه و 30 اصل در تاريخ 10 دسامبر 1948 برابر با 19/9/1327 شمسي به تصويب مجمع عمومي سازمان ملل متحد رسيد كه تا اندازه‌اي از اعلاميه حقوق بشر فرانسه‌ تأثير يافته و سبب تدوين و تصويب آن را در مقدمه اعلاميه معذب شدن وجدان بشري از وحشيگيرها، نابرابريها، تبعيض نژادي و... بيان كرده‌اند.1‏‎ ‎

اكنون قبل از پرداختن به اعلاميه حقوق بشر سازمان ملل، حقوق بشر از ديدگاه اسلام را مورد بحث و بررسي قرار مي‌دهيم‎.‎

مساوات در اسلام‌‏

مساواتي كه اسلام ميان افراد بشر قائل است، شامل مساوات در اصل انسانيت، در حقوق و تكاليف و مساوات در داوري و اجراء قوانين مي باشد‎.‎

اينك، مساوات سه‌گانه را مورد بررسي قرار مي‌دهيم تا معلوم شود كه چگونه اسلام نظام طبقاتي و تبعيضات نژادي را غلط و نادرست مي‌داند‎:‎

‎1. ‎تساوي در اصل انسانيت‎:‎

درست است كه عوامل گوناگون طبيعي و جغرافيايي از قبيل: آب و هوا، نحوه` تغذيه، وراثت، شرايط خاص زندگي و نظاير اينها جهاتي هستند كه افراد بشر را از لحاظ نژاد، رنگ، زبان، ثروت، شغل و حتي عقائد سياسي و مذهبي متفاوت مي‌سازند، ولي به عقيده اسلام، اين گونه اختلافات ظاهري هيچگاه باعث آن نمي‌گردد كه "در حقيقت و ذات انسان" تفاوت و امتيازي پديد آيد، بطوريكه بعضي بر بعض ديگر، از نظر انسانيت، امتياز و برتري داشته باشند‎.‎

اسلام معتقد است كه اينگونه اختلافها كه لازمه طبيعي و آفرينش افراد بشر است، براي دو منظور است‎:‎

الف- مردم از اين راه آفريدگار جهان را بشناسند و بدانند طبيعت، هيچگاه نمي‌تواند اين همه جلوه‌هاي گوناگون پديد آورد و اين تفاوت، از اراده` خداوند حكيم و توانا سرچشمه گرفته است. "وَمِن آيَاتِهِ خَلقُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرضِ وَاختِلَافُ السِنَتِكُم وَالوَانِكُم اِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّلعَالِمِينَ"2‏

و از نشانه‌هاي شناسايي خدا،‌ آفرينش آسمانها و زمين، و اختلاف زبانها و رنگهاي شما است كه در اين براي جهانيان، عبرتي است‎.‎

ب- اختلاف بشر از لحاظ رنگ، زبان، نژاد و ساير اينها نيز به اين منظور است كه آنها به اين وسيله از يكديگر شناخته شوند تا نظام زندگي اجتماعي از هم پاشيده نشود. "يَا ايُّهَا النَّاسُ اِنَّا خَلَقنَاكُم مِّن ذَكَرٍ وَانثَي وَجَعَلنَاكُم شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا اِنَّ اكرَمَكُم عِندَ اللَّهِ اتقَاكُم"3‏

اي مردم، ما شما را از يك پدر و مادر آفريديم و شما را ملت‌ها و قبايل مختلف قرار داديم، تا يكديگر را بشناسيد، گرامي‌ترين شما نزد خدا، پرهيزگارترين شماست‎."‎

مفسرين قرآن، در سبب نزول اين آيه وجوهي نقل كرده‌اند‎:‎

‎1. "‎ثابت بن قيس" هنگامي كه خواست كنار پيامبر بنشيند، كسي در جوار آن حضرت نشسته بود، براي او جا باز نكرد، "ثابت" از اين عمل عصباني شده و به آن مرد گفت: "يابن فلانه" اي فرزند فلان زن، پيامبر اسلام فرمود: چه كسي اين جمله را گفت: "ثابت" سرپا ايستاد و عرضه داشت: من يا رسول الله پيامبر به او فرمود: "به چهره‌هاي مردمي كه در اينجا حاضرند نگاه كن. او هم اطاعت كرد و نگريست. آنگاه رسول خدا(ص) به او فرمود: "چه ديدي؟ عرض كرد: "سفيد، سياه، سرخ‌پوست" پيامبر به او فرمود: "بدان، تو هيچ‌گونه امتياز و فضيلتي بر سايرين نداري، مگر با دين و پرهيزگاري‎."‎

‎2. ‎در روز فتح مكّه، هنگاميكه شهر به تصرف سربازان اسلام درآمد، پيامبر اسلام، به "بلال" غلام سياه آزاد شده كه از دست كفار مكه رنجها و شكنجه‌هاي فراواني را تحمل كرده بود، امر فرمود كه بر بالاي كعبه رفته، اذان بگويد در اين هنگام، يكي از كفار مكه بنام "عتاب بن اسيد" گفت: سپاس خداي را كه پدرم را كشت و نماند تا چنين روزي را ببيند كه يك نفر غلام سياه بر بالاي كعبه رود و اذان بگويد‎.‎

‎"‎حرب بن هشام" كه يكي ديگر از مشركين بود، گفت:‌ آيا محمد غير از اين كلاغ سياه مؤذن ديگري نداشت؟‎"‎

‎3. ‎رسول خدا به قبيله` "بني بياضه" امر كرد كه "آيا هنده (حجام رسول خدا) را زن بدهند. آنها عرضه داشتند: آيا دختران خود را به بردگان و بندگان خود تزويج نمائيم؟

آيه اي در پاسخ اين سؤال نازل شد. يعني اينگونه فخرفروشي، كه از سنت غلط اختلاف طبقاتي و تبعيضات نژادي است در آئين اسلام مفرود است.4‏

قرآن تمام مردم را مخاطب مي‌سازد و با كلمه "يا ايها الناس" آنها را مخاطب مي سازد نه با عناوين قبيله، ملت و يا نژاد خاص.5‏

در هر حال از نظر اسلام كه از لسان مرجعيت شيعه (حضرت آيت الله العظمي صانعي مدظله العالي) برآمده، "انسانها در هر پست و مقامي و از هر رنگ و نژاد و مكتبي با هم برابر هستند، يعني همه انسان هستند‎.‎

در اسلام روح دموكراسي، آزاديخواهي، عدالت، برابري و حقوق بشر موج مي‌زند. اسلام براي تمام انسانها ارزش قائل است و در اين خصوص فرقي ميان مسلمان، مسيحي، زرتشتي، يهودي و... نيست‎."‎

در رابطه‌ با برابري حقوق انسانها بايد به دو اصل اساسي توجه شود: اول اينكه خداي بزرگ براي خلقت همه افراد بشر به خودش تبريك و تحسين گفته: "فَتَبَارَكَ اللَّهُ اح­سَنُ ال­خَالِقِينَ". بنابراين از نظر حقوقي نمي‌توان بين انسانها فرق گذاشت، چرا كه خلاف مبارك بودن امر خلقت است. اصل دوم كه در اسلام و اخلاق، فوق العاده روي آن عنايت و تكيه شده و در حقيقت زيربناي مباني اخلاقي و حقوقي انساني به شمار مي‌رود اين است كه هر كسي بايد آنچه را براي خود دوست مي‌دارد براي ديگران هم دوست بدارد و آنچه را براي خود دشمن مي‌دارد براي ديگران هم دشمن بدارد. بنابراين هر انساني بخواهد راجع به حقوق اجتماعي انسانها سخن بگويد، با توجه به اين اصل آنچه به ضرر آنها و يا تبعيض محسوب شود، انجام نمي‌دهد‎.‎

حال سؤالي كه در مبحث مساوات مطرح است، اين است كه اگر انسان از جهت انسانيت خويش محترم و داراي حقوق است،‌آيا همه افراد بشر در استيفاي حقوق انساني - اعم از حقوق مدني، جزايي و تجارتي - و نيز تصدي مشاغل مختلف، با يكديگر برابرند، يا نوع دين و مذهب آنها در اين زمينه موضوعيت دارد؟ آيا زنان و مردان در بهره‌برداري از حقوق انساني مساويند؟ در اين صورت امتيازات ويژه مردان در بعضي احكام چگونه توجيه مي‌شود؟6‏

درجواب اين سؤالات بايد از كتاب ارزشمند حكومت ديني و حقوق انساني كمك بگيريم. انسان از جهت انسانيت خويش محترم و داراي حقوقي است و همه افراد بشر در استيفاي حقوق انساني اعم از حقوق عمومي، مدني جزايي و تجارت با يكديگر برابرند، يعني مي توانند در استيفاي حق خود تلاش كنند و منصب‌هايي را از آن خود كنند اما بايد دانست كه اساساً ثبوت حق تصدي منصب اجتماعي براي هر كسي مشروط به صلاحيت او براي آن منصب به اين است كه اكثريت مردم هم او را براي آن منصب بپذيرند.7‏

از آن طرف اسلام به مسلمانان يادآوري كرده است كه نبايد غيرمسلمان به شما حكومت كند: "وَلَن يَج­عَلَ اللّهُ لِل­كَافِرِينَ عَلَي ال­مُؤ­مِنِينَ سَبِيلاً"8 و نيز فرموده: شما كسي كه خدا و پيامبر و قيامت را قبول ندارد براي خود دوست ووليّ نگيريد. و نيز به مؤمنان دستور داده است به كساني كه فاسق و فاجر و خلاف‌كار هستند و عدالت ندارند، مسئوليت و شغل حساس ندهيد. و بر اين اساس در يك جامعه‌اي كه اكثريت آن مسلمان مي‌باشند تصدي غيرمسلمان براي منصبي كه نوعي سلطه را بر مسلمانان به همراه داشته باشد، مشروعيت ديني نداشته و طبعاً مخالف خواست و حق اكثريت آن جامعه مي‌باشد و در هيچ‌ جامعه‌اي هيچ فرد يا گروهي حق ندارد حق اكثريت آن جامعه را ناديده بگيرد‎.‎

همچنين است كسي كه صلاحيت اخلاقي نداشته يا دانش و نيروي لازم را براي اداره` آن جامعه نداشته باشد، برخلاف حقوق بشر نيست‎.‎

مذهب و دين از نگاه متدينان براي كساني كه آن دين و مذهب را ندارند، نوعي فقدان شرايط است و كسي كه فاقد شرايط پذيرفته شده نزد اكثريت جامعه باشد، حق حاكميت بر آنان را ندارد‎.‎

بديهي است طبق آنچه ذكر گرديد، تصدي پست‌هاي غيركليدي كه چنان سلطه‌اي را از سوي غيرمسلمان بر مسلمان نداشته باشد،‌ هيچ منع شرعي ندارد.9‏

مساوات زن و مرد

حقوق زنان و مردان در تمام امور برابر است و زن مي‌تواند تمام پست‌هاي دولتي يا مقامات ديني بسيار مهم را بدست گيرد. همچنان كه مرد مي‌تواند در تمام امور اجتماعي و فكري فعاليت كند، زن هم مي‌تواند. چگونه مي‌توان باور كرد كه مردان از دامان زنان به معراج برسند ولي از حقوق فردي و اجتماعي خود محروم باشند. زنان نيز مي‌توانند حتي بالاترين مناصب حكومتي را نيز در اختيار بگيرند و اين موارد از منظر مفاهيم قرآن و اسلام، هيچ تفاوتي ميان زن و مرد از نظر ورود به بازار كار و يا سياست قائل نيست و ملاك را جنسيت نميداند بلكه در دانش ديني، پاكي و پرهيزگاري است.10‏

حضرت آيت الله العظمي منتظري(ره) در مورد تساوي زنان و مردان در استفاده از حقوق انساني و فطري معتقدند كه: زنان و مردان در استفاده از حقوق انساني و فطري مساوي هستند، اما به چند نكته بايد توجه شود‎:‎

‎1. ‎معمولاً هر حقي طرفيني است، يعني اگر كسي بر ديگري حقي دارد او هم بر اين شخص حقي دارد و هر حقي براي يك طرف مستلزم تكليفي است بر عهده` طرف ديگر مثل حقوق متقابل حكومت و مردم‎.‎

تنها موردي كه مي‌توان حق بدون تكليف را فرض و قبول كرد، در مورد خداي متعال است كه بر بندگان خودحقوقي دارد ولي در مقابل، به كاري كه مأمور به انجام آن باشد مكلّف نيست، هر چند از روي فضل رحمت خويش را بر بندگان بر خود واجب دانسته است: "كَتَبَ رَبُّكُم­ عَلَي نَف­سِهِ الرَّح­مَه`َ".11‏

‎2. ‎هر حق و تكليفي براي مرد و زن بايد براساس عدالت باشد، و عدالت به معناي تساوي زن و مرد در همه جهات نيست. بلكه به اين معناست كه به هر كس هر آنچه استحقاق دارد داده شود و به آنچه توان دارد تكليف شود. بديهي است ساختار وجودي زن و مرد و خصوصيات جسم و روح و طبع آنان تفاوت مي‌كند و تكاليف و حقوق آنان بايستي مطابق ظرفيت و توان و نياز هر كدام باشد، وگرنه ظلم به او خواهد بوده و عدالت اقتضا مي‌كند تكاليف دشوار و مسئوليت‌هاي سنگين كه توانايي جسمي و روحي زيادي مي‌طلبد، از زن كه انسان ظريف و لطيف و به تعبير امام علي(ع) "ريحانه" است12، برداشته شود. و اين دادن امتياز به مرد نيست بلكه لطف خداست به زن. پس اموري همچون ولايت و قضاوت و جهاد اگر از زنان برداشته شده بخاطر همان موارد فوق الذكر است‎.‎

از طرف ديگر منصب ولايت و قضاوت اصولاً مقتضي حضور والي و قاضي در محافل مرداها و اختلاط و مذاكره با آنان و يا احياناً مشاهده و مشاجره و دشمني طرفين دعواست، و طبعاً منافي‌ با پوشش و حفظ زن از نامحرم و لطافت روح او مي‌باشد. از اين رو خداوند اين‌گونه مشاغل و مناصب را نه به خاطر تحقير زن بلكه فقط بخاطر حفظ زن برداشته است‎.‎

‎3. ‎تفاوت ساختار زن و مرد از نظر تدبير و عواطف نيز قابل انكار نيست.13‏

‎1 . ‎اعلاميه حقوق بشر، دكتر مبشري ، ذكر مناقب حقوق بشر، دكتر اسلامي ندوشن، ص 240‏‎.‎

‎2 . ‎سوره روم/22‏‎.‎

‎3 . ‎سوره حجرات/13‏‎.‎

‎4 . ‎رساله` الاسلام، شماره اول، سال دوم، ص 41، مصر‎.‎

‎5 . ‎حقوق بشر در اسلام (اسلام و حقوق بشر)، زين العابدين قرباني، ص 142؛ نشر فرهنگ اسلامي، چاپ چهارم 72‏‎.‎

‎6 . ‎چكيده انديشه‌ها، حضرت آيت الله العظمي صانعي، ص 22 و 84، نشر ميثم تمار، چاپ ششم 88‏‎.‎

‎7 . ‎حكومت ديني و حقوق انسان، مرحوم حضرت آيت الله العظمي منتظري، ص 117 و 118، نشر گواهان، چاپ دوم 88‏‎.‎

‎8 . ‎نساء/141‏‎.‎

‎9 . ‎حكومت ديني و حقوق انسان، حضرت آيت الله العظمي منتظري(ره)، ص 118‏‎.‎

‎10 . ‎چكيده انديشه‌ها ، حضرت آيت الله العظمي صانعي، ص 86‏‎.‎

‎11 . ‎انعام/54‏‎.‎

‎12 . ‎نهج البلاغه، صبحي صالح، نامه 31‏‎.‎

‎13 . ‎حكومت ديني و حقوق انسان، ص 119 و 120‏‎.‎

عنوان بعدیعنوان قبلی




کلیه حقوق این اثر متعلق به پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی می باشد.
منبع: http://saanei.org