|
اگر آفتاب عمر آيت الله طالقاني غروب نميكرد، قانون اساسي ضد استبدادتر بود
به مناسبت سالگرد ارتحال آيت الله طالقاني و نگاهي به چگونگي تدوين قانون اساسي سيد كاظم اكرمي قانون اساسي به عنوان پايه و اساس شكلگيري حكومتها و مشخصكننده جهتگيريهاي كلان يك نظام سياسي، از اهميت قابل دركي برخوردار است. پس از پيروزي انقلاب نيز يكي از نخستين اقدامات صورت گرفته از سوي نيروهاي انقلاب و با نظر مستقيم بنيانگذار فقيد جمهوري اسلامي، تدوين قانون اساسي بود. دليل اصرار امام براي تدوين قانون اساسي چه بود؟ به هر حال اين امر منتقدان جدي در ميان گروههاي سياسي در آن مقطع داشته است؟ امام چه در دوران مبارزه و چه در طول 10 سال رهبري خود پس از پيروزي انقلاب، اين مساله را اثبات كردند كه بايد به نقش مردم احترام زيادي گذاشت. در آن مقطع دو ديدگاه درباره شيوه تدوين قانون اساسي وجود داشت و امام به هر حال با توضيحات برخي اعضاي شوراي انقلاب و نظر خود به اين نتيجه رسيدند كه اعضاي خبرگان قانون اساسي بايد توسط مردم انتخاب شوند تا هم روند امور به سمت قانوني شدن سوق يابد و هم مردم در اين زمينه به ايفاي نقش بپردازند. امام بيقانوني در كشور را براي ادامه حركت انقلاب مضر ميدانستند. اين امر در اكثر كشورهاي دنيا نيز بازتاب مثبتي داشت چه اينكه آنها در مييافتند كه انقلاب قصد حركت بر مبناي قانون را دارد. در آن مقطع ميان احزاب و گروههاي سياسي پرشماري كه وجود داشت بر سر انتخابات خبرگان قانون اساسي، رقابت هم شكل گرفت؟ رقابت به معني امروزي آن خير. به عنوان مثال حزب نوپاي جمهوري اسلامي و نهضت آزادي ايران من را به عنوان كانديداي استان همدان معرفي كرده بودند. در همدان رقابتي به آن معنا وجود نداشت و از فضاي شهرهايي مانند تهران هم اطلاعي ندارم. تركيب مجلس خبرگان اول، تركيب جالب توجهي است و تقريباً ميتوان از سلايق مختلف مذهبي و سياسي در آن نمايندهاي يافت. گرايش كلي مجلس به كدام مكتب فكري بود يعني بيشتر از چه منابعي براي تدوين قانون اساسي الهام گرفته شد؟ تفكر فقهي، تفكر غالب در خبرگان قانون اساسي بود. به هر حال از 73نماينده عضو مجلس، حدود 50 نفر روحاني بودند كه برخي از آنها امروز از مراجع تقليد به شمار ميروند. تاكيد آنها بر استفاده از قرآن، عقل و سنت در تدوين اصول قانون اساسي بود هر چند قانون اساسي كه جناب حبيبي در پاريس به همراه برخي ديگر از نيروهاي انقلاب تدوين كرده بودند هم مطرح بود قانون اساسي ساير كشورها هم مطالعه ميشد. در طول اين سالها برخي منتقدان بر اين باور بودند كه پيشنويسي كه ابتدا در پاريس تدوين شد داراي نقاط قوتي نسبت به آنچه در مجلس خبرگان مورد تصويب قرار گرفت بود. به عنوان فردي كه در جريان مذاكرات قرار داشتيد، دلايل تغييرات صورت گرفته در پيشنويس چه بود؟ پيشنويس تدوين شده داراي نقاط قوتي بود و بر همين اساس هم بسياري از موارد آن با تغييراتي جزيي در قانون اساسي فعلي گنجانده شد. به هر حال نظر اكثريت خبرگان اين بود كه بيشتر از مباحث فقهي استفاده شود و البته در پيشنويس، اصل ولايت فقيه نيز مطرح نشده بود. درباره انتقادات نسبت به تغييرات پيشنويس هم استدلالهايي مطرح شد. اينكه در قانون اساسي مشروطيت نيز ولايت فقيه به صورتي ديگر در نظر گرفته شده بود يعني اينكه پنج مجتهد تراز اول، مصوبات مجلس شوراي ملي را در صورت مغايرت با شرع، وتو ميكردند. به هر حال اين امر در اصل ولايت فقيه و البته تا حدودي در اصل مربوط به شوراي نگهبان متبلور شد. يكي از موارد انتقاد به قانون اساسي، اجازه انجام تفسير به شوراي نگهبان يا برخي ديگر از نهادها است. اين اعتقاد وجود دارد كه پس از ارتحال امام چه در جريان تفسيري كه از اصول 98 و99 قانون اساسي در خصوص نظارت استصوابي صورت گرفت و قانوني كه مجلس چهارم از تصويب گذراند و بسياري موارد ديگر، سليقهاي و نه قانوني برخورد شد. چرا در جلسات خبرگان قانون اساسي اين آيندهگري وجود نداشت كه با گنجاندن يك اصل، راه تفسير به راي بسته شود؟ خبرگان اول پيشبيني چنين اتفاقاتي را نداشتند والا حتماً مواردي گنجانده ميشد كه هيچ فرد يا نهادي نتواند از قانون اساسي تفسير به راي كند. به هر حال در آن روزها امام بر همه مسائل اشراف كامل داشتند و با رفتاري پدرانه، اختلافات را برطرف ميكردند. چرا در مباحث اعضاي خبرگان، اين آيندهنگري وجود نداشت؟ آيا اين يك نقطه منفي به شمار نميرود؟ باور من اين است كه اگر مرحوم آيتالله طالقاني تا پايان مرحله تصويب قانون اساسي در قيد حيات بود با روحياتي كه داشت اين دورانديشي را به اعضاي خبرگان يادآور ميشد. ايشان يك روحاني بود كه در نهضت آزادي ايران هم هيچگاه بيش از يك حق راي براي خود قائل نشد. به دليل اينكه مورد قبول همه گروههاي مبارز انقلاب قرار داشت مطمئن هستم اگر آفتاب عمر ايشان غروب نميكرد، قانون اساسي به نحوي نوشته ميشد كه بعدها امكان تغيير راي و محدود كردن حق انتخابات مردم وجود نداشته باشد. اينكه چهرههايي مانند آيتا...طالقاني يا حضرت امام سالها در قيد حيات بوده و جامعه از بركات وجودي آنها بهرهمند ميشد آرزوي بسياري از نيروهاي سياسي و مردم است، اما براي روزهاي پس از اين بزرگواران نبايد تمهيداتي انديشيده ميشد؟ خداوند در خصوص رسول خاتم خود ميفرمايد" انك هيت و انهم ميتون". بله اين انتقاد وارد است. البته در فضاي ابتداي انقلاب بعضاً اين مباحث مطرح شد كه با واكنش تندي مواجه ميشد چراكه احساسات نسبت به امام و برخي ديگر بزرگان انقلاب بسيار قوي بود. خود شما پيشبيني عدم تحقق برخي اصول مسلم قانون اساسي را كه امروز در جريان است داشتيد؟ خير و رنج ميكشم از اينكه چنين اتفاقي رخ داده است. اصول قانون اساسي به گونهاي بود كه حتي نيروهاي خارج از كشور و منتقدان انقلاب نيز آن را يك قانون اساسي مترقي لقب داده بودند. امروز كه مهندس موسوي براساس اصل 27 قانون اساسي، درخواست تجمع آرام مردم در اعتراض به وقايع رخ داده در جريان انتخابات را دارند و به ايشان اجازه داده نميشود و با مردم برخورد ميشود براي من قابل باور نيست. قرارها بر اين بود كه هر آن كسي كه انتظاري در چارچوب نظام و قانون اساسي دارد، در بيان آن آزاد است و اين ويژگي يك جامعه دموكراتيك است. بايد امكان تحمل نظر مخالف وجود داشته باشد و اين يكي از اهداف اصلي انقلاب بود. اكثر اعضاي خبرگان قانوناساسي طعم شكنجه، تبعيد و محروميت در دوران رژيم پهلوي را چشيده بودند. خود من پنج سال زندان بوده و توسط ساواك شكنجه شدم. حرف همه انقلابيون و در راس حضرت امام، اين بود كه اين مسائل ديگر تكرار نشود و بر همين اساس، اصولي مانند 22، 23، 24، 25، 26، 27، 32، 33، 37، 38 و 39 در قانون اساسي گنجانده شد تا آزادي بيان، قلم، حق اعتراض، عدم تفتيش عقايد و منع شكنجه به رسميت شناخته شود. در جريان انتخابات و پس از آن، برخوردهايي كه با چهرههاي با سابقه انقلاب صورت گرفت و صداي اعتراض ياران امام را بلند كرد به اين دليل بود كه آنها نقض قانون اساسي به اين وضوح را باور ندارند. در تعاليم ديني ما نيز حكومت امام علي(ع) نمونه واضح است. ايشان تا زماني كه مخالفان دست به شمشير نبردند حتي حقوق آنها از بيتالمال را قطع نكرد. من با برخي از اعضاي فعلي شوراي نگهبان قبل از انتخابات در زندان بودم و اين سخنان را از آنها ميشنيدم. قرار بود نيروهاي چپ ماركسيستي هم جذب انقلاب شوند اما امروز كار به جايي رسيده كه افرادي كه در انقلاب هيچ سابقهاي ندارند، نيروهاي اصلي انقلاب را با اتهاماتي عجيب بازداشت يا محدود كردهاند. شعار اصلي آقاي خاتمي در دوران هشت ساله اصلاحات و دغدغه امروز مهندس موسوي و آقاي كروبي و همه اصلاحطلبان، بازگشت به قانون اساسي و اجراي "بدون تنازل" آن است. به نظر شما آيا ابزاري وجود دارد كه اين ايده را تحقق بخشيد؟ ما ابزاري جز بيان و قلم و روشنگري براي جامعه نداريم. البته به لطف خدا همه آحاد جامعه امروز به برخي انحرافات پي بردهاند و آگاهي در ميان جوانان ما در سطح بالايي قرار گرفته است. امروز فرزندان بزرگان انقلاب مانند فرزندان شهيد بهشتي و شهيد مطهري نيز به اين نقض قانونها معترض هستند. نوه بنيانگذار جمهورياسلامي نيز در كنار اصلاحطلبان و اصولگرايان منصف، نسبت به شرايط ايجاد شده اعتراض دارند. به نظر من بايد با افراد ذي نفوذ صحبت شود و به آنها يادآوري شود كه اجراي بدون شرط قانون اساسي به سود كشور و مردم است. در همه كتابهاي ايدئولوژي سياسي از امام اسم برده شده و اين اصلاً پذيرفته شده نيست كه اين دستاورد بزرگ به دليل ندانم كاري و تماميتخواهي برخي، مورد آسيب قرار گيرد. وقتي آيتالله صانعي گلپايگاني روحانيون را به پرهيز از ورود به دستهبنديهاي سياسي به سود يك جريان خاص دعوت ميكند مشخص است كه علما نيز از اين شرايط ناراضي هستند. ديدگاههاي آيتالله صافي و بسياري از فقها و مراجع، از نگراني نسبت به وضع موجود و مخاطرات آن حكايت دارد. وقتي ميشنوم بعضي اعضاي شوراي نگهبان به طور رسمي از يك جريان سياسي و يك كانديداي خاص حمايت ميكنند، باور نميكنم كه آرمان امام و انقلاب به اين شكل ناديده گرفته شود. تنها دعا ميكنم كه اين مشكلات برطرف شود و اميدوارم ياران امام و نيروهاي اصلاحطلب و اصولگرايان واقعي متوجه آسيب جدي كه انقلاب و نظام را تهديد ميكند باشند. منبع: هفته نامه ستاره صبح
|