|
تربت امام حسين(ع)
گفتاری از حضرت آيت الله العظمی صانعی مدظله العالی از امام صادق(ع) نقل شده است که فرمود: «الطين حرام كله» يعني خوردن هر خاکي حرام است.آن حضرت در ادامه فرمود: كسي كه گل بخورد و با گل خوردن بميرد، من بر جنازهاش نماز نميخوانم «الا طين القبر فإن فيه شفاء من كل داء»(1)؛ مگر طين قبر. بي گمان مراد، قبر مقدس و منور حضرت اباعبدالله(ع) است. نيز احتمال دارد که آن حضرت از باب تقيه، نام مقدس امام حسين(ع) را نفرموده و با همين اشاره، از مطلب گذشته باشد. روايات ديگري نيز در اين باب داريم كه مضمونشان بر اين دلالت دارد که: خوردن تربت و طين به قصد استشفاء مانعي ندارد؛ چنان که اگر به اندازه استشفاء نباشد و بخواهد بدون نيت شفا بخورد، حرام است. نکته جالب اين است که حكم حليت تربت به اباعبدالله(ع) اختصاص داشته و درباره غير ايشان -حتي در تربت رسول الله(ص)- چنين نيست، و اين از امتيازات حضرت اباعبدالله(ع) است. به هر حال، تربت آن حضرت خصوصياتي دارد كه براي تربت رسول الله نيز بيان نشده؛ البته اين ويژگيها نه از باب افضليت، بلكه به خاطر آن ايثار، فداكاري و بزرگواري که از خويش نشان داد، از سوي خدا به او داده شده تا مورد توجه باشد، هميشه به ياد ايشان باشند و حيات و مماتش براي بشريت درس هدايت باشد. بنابر اين، اگر بخواهيد حتي به اندازه يک بند انگشت و کمتر، از خاك قبر پيغمبر(ص) برگيريد و بخوريد، بنابر حرمت مطلق تراب، حرمت دارد.اين حکم درباره تربت امامان ديگر مانند حضرت موسي بن جعفر(ع) نيز جاري است و حتي از ايشان روايت شده است که فرمود: قبر مرا بيش از چهار انگشت بالا نياوريد، و از خاك قبر من هم نخوريد؛ استشفاء فقط مخصوص حضرت امام حسين(ع) است (2). خوردن تربت اباعبدالله (صلوات الله و سلامه عليه) براي استشفاء قطعاً جايز و ضروري مذهب شيعه است؛ نه ضروري فقه، و همه مسلمانان نيز ميدانند كه جائز است. اشكال به اين كه خاك چگونه ميتواند شفادهنده باشد؟ دو جواب دارد: يک: همان گونه که مرحوم شعراني(قدس سره) در حاشيه وافي بدان اشاره کرده، مسأله تلقين است. از مسائل مسلّم امروز اين است كه تلقين مؤثر است. اگر بيماري مطئمن باشد كه خدا در تربت اباعبدالله(ع) برايش شفا قرار داده و آن را با اين اطمينان بخورد، اين تلقين، مؤثر است. البته به نظر بنده اين راه، پاسخ به گروهي از افکار، و جوابي سطحي براي انديشههاي سطحي است. دو: اما اگر با افكار بلند برخورد كنيم و با شناخت خدا و اباعبدالله(ع)، مقام آن حضرت و لطف خداوند به ايشان روبرو شويم، ميگوييم چه مانعي دارد كه خدا در تربت او شفا قرار داده باشد، همچنان كه شما ميگوييد خدا اثر زايل کردن عفونت را در پنيسيلين قرار داده، ميپرسيم: چه مانعي دارد که شفا را در تربت اباعبدالله قرار داده باشد؟ مگر ما چه اندازه ميدانيم؟ وَمَا أُوتِيتُم مِّنَ الْعِلْمِ إِلاَّ قَلِيلا (3) ًً، شما ميگوييد ما خاك را هرچه تجزيه کرديم، به اين نتيجه نرسيديم، هرچه از نظر شيمي بحث كرديم، به اين مطلب دست نيافتيم، فرمولش را بررسي کرديم، اين گونه نيست؛ مگر ما به همه فرمولها دست پيدا کردهايم که فرمول خاك اباعبدالله(ع) را بدانيم! همچنان که شيعيان خالص اباعبدالله بعد از نيمهشب در حرمشت بوي سيب استشمام ميکنند. اين را با كدام معيار مادي و علم امروزي ميتوانيد حل كنيد؟ ولي من بر اين باورم؛ چون امام حسين(ع) همه آنچه را داشت، در طبق اخلاص نهاد و در راه خدا قرباني کرد، چراکه شرايط شهادت برايش ايجاد شده بود -ولي اين شرايط براي ديگر امامان فراهم نبود- خدا نيز براي او و تربت و حرمش امتيازات و خصوصياتي را قرار داد. پانوشت ها: -------------- 1. الکافي، ج 6، ص 265، ح 1. 2 . عيون أخبار الرضا (ع)، ج 2، ص 96: «ولا ترفعوا قبري فوق اربع اصابع مفرجات ولا تأخذوا من تربتي شيئا لتتبركوا به . فإن كل تربه لنا محرمه إلا تربه جدى الحسين بن على عليهما السلام فإن ، تعالى جعلها شفاء لشيعتنا واوليائنا» 3- اسراء(17): 85.
|