|
توصيف داماد آيت الله از بانو شفيعي
دوستان از بنده خواسته اند در توصيف بانو شفيعي مطالبي بنگارم. ضمن گراميداشت يکمين سالگرد درگذشت يکي از بانوان مؤمنه؛ شادروان حاجيه خانم بتول شفيعي اشاره اي مختصر به چند ويژگي اخلاقي وي که بدان باور دارم و از نزديک شاهد بوده ام، مينمايم. 1-گشاده رويي: وقتي به گنجينه ي خاطراتم با بيـش از سي سال از عـمرم ، مراجـعه ميکنم به وضوح ميبينم که آن مرحومه همواره بارويي بشّاش، چهره اي خوش با من و ديگران مواجه ميگشت . گاهي دقيقاً ميدانستم که قلبش لبريز از اندوه است اما در گفتار و کردار کمترين نشانه اي از خود بروز نميداد. 2-بردباري: تحمل مشکلات و سختيها از ديگر صفات بارز او بود. معمولاً زندگي طلبگي به دليل رعايت برخي از قيود همواره توأم با دشواري است اما اين شيوه زندگي براي برخي بسيار دشوارتر است. به جرأت ميتوانم بگويم از زماني که به عنوان شاگرد در محضر استاد فرزانه ام حضرت آيت الله العظمي صانعي (مدظله العالي) از سال 1354 تلمذ داشته ام و بخصوص بعد از سال58 که به پيوند سببي مزين گشت، همواره تلاش و سخت کوشي در زندگي معظم له مشهود بود. شگـفت آن که اين بانوي صـبور، تمام اين مـدت همـواره با چهـره اي باز ، دشـواري هاي زندگي مشترک را تحمّل نموده و بسياري از اوقات کارهايي را به عهده ميگرفت و انجام ميداد که کسي از او انتظار نداشت؛ مثلاً بيشتر اوقات غذاي محافظان معظم له را اين بانوي گرامي شخصاً تهيه ميکرد. 3-خيرخواهي: يکي ديگر از صفاتي که براي همگان قابل مشاهده بود احساس مسئوليت نسبت به ديگران بود. مهرباني ها و خيرانديشي ها و خيرخواهي هايش به گونه اي بود که آشنايان و خويشان، بارها و بارها توسط او مشکلات خود را به گوش حضرت استاد رسانده و گره از کار بسته شان گشوده ميگشت. 4-مديريت قوي: شايد در ذهن بسياري چنين جا افتاده باشد که مديريت هاي قوي، خاص مردان و زناني است که لزوماً مراحل بالاي تحصيلات را داشته باشند؛ اما وقتي که تأملي در عمر کوتاه وي بشود مشاهده ميشود که آن مرحومه در اداره بيت يکي از بزرگان حوزه و نظام، چنان شايستگي و لياقت از خود نشان داده بود که امروز پس از فقدانش، خلاء وجودي مديريتش کاملاً محسوس است. 5-اعتقادات و باورهاي ديني: مکرر شاهد بودم که در ارائه راه حل به ديگران از نام شريف حضرت زهرا(س) سود جسته و با يادآوري توسل به حضرت فاطمه (س) و نذر و نياز براي زهراي اطهر(س) راهي مطمئن براي حل مشکلات خود و ديگران مي جست. امروز وقتي که با خود ميانديشم که چطور امکان دارد بيش از سي سال از اين رابطه (مادر زن و داماد) بگذرد و يک کلام ناخوشايند از او نسبت به خودم و بستگانم نشنيده باشم! براستي شگفت زده ميشوم .آري براستي ياد و خاطراتش از او چهره مادري مهربان و بانويي درس گرفته از زينب کبـري(س) برايم به تصـوير ميکشـد که با تمام وجودم ميگويم: «اللّهُمَ انا لانَعلَم مِنها الا خَيراًُ»، چيزي جز خاطرات نيک از وي بياد ندارم.
|