Loading...
error_text
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: نشریه صفیر حیات
اندازه قلم
۱  ۲  ۳ 
بارگزاری مجدد   
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: امام عارفی ناشناخته

امام عارفی ناشناخته

بررسی كوتاهی از سیره عرفانی، سیاسی امام خمینی (ره)

یادداشتی از مرجع نواندیش شیعه حضرت آیت الله العظمی صانعی

در پی درخواست دانشجویان جهاد دانشگاهی از مرجع نواندیش شیعه مبنی بر ارائه پیام برای دانشجویان و همچنین جهت چاپ در ویژه نامه بزرگداشت سالگرد ارتحال امام (ره)، حضرت آیت الله العظمی صانعی طی یادداشتی از آنها خواست تا با مطالعه و ادامه خط امام، اجازه ندهند هیچ مستبدی در پهنای فكر و اندیشه آنها نفوذ نماید. متن پیام به این شرح است:

دانشجویان عزیز! فرزندان بزرگوارم‌

گویا قرار است كه من از بعد عرفانی امام خمینی (سلام الله علیه)برای شما بنویسم و عینیات خود را از طریق سیر و سلوك وحالات مراقبه ایشان بگویم و برایتان از سالها زیستن با آن شخصیت گرانقدر و بی نظیر جهان اسلام بنویسم، اما دریغ و صد افسوس كه گذر زمان و گذشت ایام چنان با سرعت سپری گشت و چنان ذهنیات ما را گرفتار درگیری ومبارزه با دشمنان دوست نما و دوستان غافل كرد كه از آن همه شكوه باز ماندیم. اما اگر نبود نفس گرم و نگاه اهورایی آن عزیز، شاید توفیق سالها تدریس و خدمت نیز از ما سلب می شد.

وقتی به گذشته بر می گردم و نگاهی به برخی از حركات و رموزات عرفانی و طریق سیر وسلوك آن عارف ناشناخته می اندازم غمگین می شوم كه چرا و چگونه نگذاشتند از جویبارهای معنوی اش نوش كنم و از كوچه باغهای عرفان و بزرگی اش، خوشه ها چینم.

ما بیننده منزلهایی بودیم كه آن معلم صدیق، به خوبی آن را پیمود و می دانستیم كه راهی سفری است كه خدای بزرگ برایش تهیه دیده و منزلگاه اصلی او قرار داده است. كمالات و بهره های منازل چندگانه آن عزیز، از چنان سروری مملو شده بود كه به هر چیزی نگاه می افكندیم سرشار از جلوه جمال و جلال حق بود؛ جلوه ای كه علم و منطق و دانش بشری از درك و فهم آن عاجز است و حكیمان و متألهان را از دسترسی به آن دور می سازد.

اما گسترهء فهم استاد بزرگ ما ازچارچوب فقه و فلسفه و منطق و عرفان خارج شده بود و در عین اینكه فقیه بود، متكلم و عارف نیز می بود و به همین جهت است كه هم منازل طی طریق را درك می كرد و هم نگاهی عمیق به فلسفه و تفقه در دین داشت. ولی عرفا شمول این گستردگی نبودند و گاهی راهی را می پیمودند كه جز عوام فریبی و فریب افكار و اندیشه ها نتیجه ای در برنداشت، ولی امام ما به خوبی این فهم را درك كرده بود و چه زیبا آن را به تحلیل نشسته بود. همو می گفت: عرفا اسلام را قبول داشتند، لكن تمام مسائل را بر می گرداندند به آن معانی عرفانی و به مسائل روز قائل نبودند و اسلام را به یك صورت دیگری غیر صورت واقعی آن كه جامع است نظر می كردند.

آری امام، منزلی را انتخاب كرد كه بتواند همگام با روِیت حق و در مسیر عدالت قرار گرفتن، فقر و مشكلات طبقاتی را نیز از بین ببرد و لذا با عمل خود نیز به پیروانش فهماند كه باید رو به خدا آورد و عاجزانه به درگاه او نالید و تمنا كرد كه: خدایا ماتا تو را داریم به چه كسی پناه ببریم و از چه كسی یاری بجوییم؟ و خدا نیز هر روز هفتاد بار بندگانش را می نگرد و در هر نگریستنی با آنان سخن می گوید و آنچه را كه به ماداده هفتاد برابر می كند.

عزیزانم ! همانطور كه می دانید امام از خرمن معلم عرفان و اخلاق مرحوم شاه آبادی خوشه ها چید و خلوت درونش را مالا مال از عشق به ایمان و اعتقاد و مراقبت كرد. همو كه وقتی قلم بر دست گرفت تا 40 حدیث را بنگارد، گویی حدیث زندگی را برای ما انشاء می كند و هرچه پیراسته تر به پاكسازی نفس خویش می پردازد و در منازل و مراحل سلوك الی الله، خویشتن را تهذیب می سازد و آنگاه تشعشات آن بر قلم جاری می شود و در دل یاران و پیروانش ساری می گردد.

امام هرچه بیشتر در این اعماق پیش می رفت، قرب وصال خدا را نزدیكتر می یافت و سالكان صراط را بیشتر می شناخت و برای اینكه این مسیر را به سلامت طی طریق كند و سختی های آن را با كوله باری از عشق و دوست داشتن حق تعالی در نوردد و آنگاه توشه خود را از سلوك واقعی خاندان اهل بیت (علیهم السلام) پر سازد، چنان طهارتی پیشه خود ساخت و چنان مراقبتی از نفس خویش كرد كه به راحتی در حریم دلها و خانه قلبها نفوذ كرد و غبار اغیار را از اندیشه های خواستن و توانستن خویش زدود و شبانه روز به پاسداری از خویش پرداخت وبه مراتب، مراقب نفس و كژراهه ها و بیراهه هایی شد كه نشانش می دادند و او به خوبی آنها را لمس می كرد و پشتوانه معنوی و پناهگاه مرصوص آن نیز ذكر دعا و ورود به حرم امیر مومنان علی (ع) است، لذاست كه می بینیم امام عهد كرده بود كه حتما ساعاتی را در حرم مولا سپری كند و در قنوت نمازش دعاهایی را تلاوت كند كه تنها از عهده مردان خدا بر می آید. یا وقتی كه به مناجات می نشست و در حال مراقبه، چنان اوج می گرفت كه هیچ كس و هیچ چیز را نمی دید و تنها به خدا می اندیشید و گویی او را با چشم سر می دید و تمام وجودش فریاد بر می آورد و تمنای وصل به قرب حق را می طلبید و عجز و ناتوانی خویش را می شناساند و از روی صدق و صفا، همهء عالم را محضر او می دید وهمگان را از معصیت در محضر او برحذر می داشت واین همان رمزی است كه نصیب امام شد وتوانست پیروزی خود را بر نفس ببیند و دوری خود را از شیطان درون و برون مشاهده كند.

آری، ما این همه را دیدیم و اینك با آن همه شكوه زندگی می كنیم، ولی قلم و بیان عاجز از طرح آن همه مراقبه و سیروسلوك است.

فرزندان عزیزم!

بدون تردید عرفان امام، از برجستگی خاصی برخوردار است و من از تبیین و تحلیل آن همه راز ورمز بر نمی آیم و آنچه كه قلمی شد تصویری كوچك از آن همه عظمت وبزرگی شخصیتی بود كه از نزدیك دیدم و بااو حشر و نشر داشتم و تلاش می كنم تا آنجا كه قدرت دارم به صیانت از راه، خط و هدف امام بپردازم و با تدریس و شرح بر آثار فقهی ایشان به بسط و نشر اندیشه بزرگ شان بپردازم، ولی وظیفه شمابه عنوان نسل تحصیل كرده و مسلمان بسیار سنگین و حساس است. شما باید بدانید كه چه عواملی باعث شد تا امام نتوانست شكوه و عمق اندیشه و عرفان خویش را به خوبی نمایان سازد و اسلام را از یكسونگری وغربت نجات بخشد؟ شما باید كاملا درك كرده باشید كه چه عواملی باعث گردید تا ما بیشتر بر روی مبانی فقهی ، رهبری و نهضتی كه پایه گذاری كرد تمركز كنیم؟ باید دریابید كه ما از چه كسانی بیشتر ضربه خوردیم و تمام سعی و تلاشمان این شد كه از اندیشه بزرگ آن بزرگمرد پاسداری كنیم و به كوته فكران ومتحجرانی كه تنها جلوی پایشان را می دیدند و فقه را در درون سینه و قفسه كتابخانه ها و چارچوب حوزه محصور كرده بودند و از قدرت عملی و عینی حاكمیت آن عاجز بودند، نشان دهیم كه حاج آقا روح الله نیز علاوه بر مبارزه با ظلم و ستم، از ویژگی های دیگری نیز برخوردار است و ما این همه را با آه و افسوس و درد جانكاهی كه در سینه داشتیم حفظ كردیم تا نسل به نسل منتقل گردد.

آنهایی كه تنها بعدی از اسلام را شناخته بودند آن هم به صورت ناقص، مگر می توانستند باور كنند كه یك فقیه و عارفی كه اهل سیر وسلوك است می تواند به مبارزه و جهاد نیز بیندیشد؟ مگر یكسونگران باور داشتند كه در عرصهء عبودیت، عقلانیت و شعور اجتماعی و مدنی نیز وجود دارد، چرا كه سالیان سال شاهد این بودند كه اكثر عارفان گوشهء عزلت گزیده اند و ناخواسته ستم و جنایت را می دیدند و نجات امت را در راز و نیاز و عبودیت و عبا بر سر كشیدن و خلق را ندیدن می دیدند و سكوت و سكون را بر هر حركت دیگری كه فرآیند آن، مبارزه با ظلم و ستم باشد، ترجیح می دادند؛ و آیا این است رمز و راز خلقت انسان و آیا این است هدف از مبعوث شدن پیامبران و اولیاء الهی؟!

آگاه باشید كه چنین عرفان و زهدی، آدمی را از منشأ هستی دور می كند و از دنیایی كه فرموده اند خانه صدق و سلامتی و مبارزه و جهاد است غافل می سازد واینان با یك نگاه ابزاری به دنیا می نگرند در صورتی كه به فرمایش امیر مومنان علی (ع) دنیا مایه بینایی و بصیرت انسان است. آدمی از همین زندگی جهانی است كه خویشتن خویش را از جنبه زمینی خارج می سازد و همچون امامان مظلوم و شهید شیعه، در بطن جامعه حضور پیدا می كنند و به مبارزه با ظلم و ستم و زدودن اندیشه های باطل و خرافی می پردازند. و همینان هستند كه در عین مبارزه، مراقبه خویش را نیز ترك نكرده و همچون عرفای بزرگ تاریخ اسلام شمع آجین می گردند و خریدار سر دار می شوند و به زندگی در این دینا معنا و مهفوم می بخشند و امام خمینی (سلام الله علیه) نیز از همین طبقه برخاسته بود و آثار رحمت الهی را در همین دنیا مشاهده می كند و با زیستن در همین دنیا از كنه حقیقت عالم خلقت نیز غافل نمی گردد .لذا مبارزه با ظلم و ستم، جهل و ناآگاهی را توشه راه خود می سازد و به بنیان نظامی می پردازد كه انسان در آن كرامت داشته باشد.

امام هم دنیا رامی بیند و هم متوجه حضرت حق است. هم عرفان و سلوكش، او را غرق در حقیقت خلقت می كند و هم برای نجات انسانیت، ظواهر این عالم را از خود دور می سازد و جمال و جلال حق را با زیستن در میان خلق مشاهده می كند و لذت ماندن در میان آنان را با هیچ چیزی عوض نمی كند.

دانشجویان عزیز! امام خمینی، شخصیتی بود كه در عصر حاضر زیست و با افكار بلند و روشن ضمیر خود چنان تحولی ایجاد كرد كه پس از غیبت كبرای امام زمان (عج) نمونه آن را به این عظمت كمتر می بینیم. فقیهی كه هم دارای مكتب فكری و فقهی بود و هم یك حكیم و عارف و اصولی دوراندیش و از همه مهمتر یك انسان مبارز و مجاهدی بود كه هیچگاه در مقابل تندبادهای وحشی سرخم نیاورد و تسلیم ذلت و زبونی نگردید و برای احیای آرمانها و ارزشهای اسلامی و انسانی ، سینه خود را سپر گلوله های سربین دشمن كرد.

عارف دلسوخته ای كه در عین شجاعت و مبارزه، به سیر وسلوك می پرداخت و روح های مرده ومنجمد را زنده می كرد و با نشر مفاهیم بلند فقه، اندیشه و عمل را در حوزه زندگی وفكری خود و همنسلان خویش معنا و مفهومی دیگر بخشید و با سیر در فلسفه ملاصدرا و حكمت متعالیه و تدریس اسفار، فهمی دیگر از فلسفه و اندیشه در این حوزه را سامان بخشید و با تكیه زدن بر بزرگترین كرسی تدریس و رهبری بزرگترین انقلاب انسانی - اسلامی، عظمت علمی و فلسفی و ذوق اشراقی و عرفان ظلم ستیزش را به رخ تمام تاریخ كشید و فقه را به تئوری اداره جامعه تبدیل كرد و تمام معادلات قدرت را برهم ریخت و اسلام را از مرزهای جغرافیایی گذراند و به مسلمانان راه عزت، افتخار، صلابت و خوب زیستن را نمایاند و در نهایت با وصیت خویش ثابت كرد كه اگر مسلمانان می خواهند با شخصیت زندگی كنند باید بر محور اهل بیت عصمت و طهارت بگردند و به حدیث ثقلین رجعت نمایند و مفاخر عالم تشیع را سرسلسله هویت خویش بدانند و نقش همیشگی خود را در مسیر حفظ و بسط عقلانیت تشیع بر تارك تاریخ نشان دهند.

بگذریم. شما عزیزان كه امیدهای آینده ایران اسلامی هستید باید بیش از پیش بخوانید و بدانید تا در پهنای فهم و دانستن شما، هیچ مستبدی نفوذ نكند و هیچ دگراندیشی، افكار مسموم و غلط خود را تحمیل ننماید. بدانید كه از درون عرفان، آگاهی و آزادی سرچشمه می گیرد و ارتباط با خدا، نجات انسانها را به دنبال دارد. توصیه می كنم در عین حفظ دستاوردهای علمی خود، ازخویشتن غافل نشوید و آگاه باشید كه رمز و راز خلقت هستی، در خوب زیستن شما نهفته است و بدانید كه همراه با حفظ شعور و درك بالای پیشینیان خود مسیر عقلانیت تشیع را حفظ نمایید و بر آزادگی و كرامت خدادادی خویش افتخار نمایید.

والسلام علیكم ورحمه الله وبركاته‌

یوسف صانعی‌

خرداد 1388 شمسی‌

جمادی الثانی 1430 قمری‌

عنوان بعدی




کلیه حقوق این اثر متعلق به پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی می باشد.
منبع: http://saanei.org