|
آثار خنده، شادي و نشاط در زندگي
نادعلی صالحی* اشاره: انسان چنانکه به آب، غدا نیازمند است، به شادی هم احتیاج دارد. خندیدن یکی از آثار شادی است ، در بسیاری از کشورها با راه اندازی باشگاههای خنده، بیماران را خنده درمانی میکنند. زیرا در اثر خنده، بدن اندروفین تولید میکند که مشابه قرصهای مسکن عمل میکند. برای شاد سازی جامعه در تمام زمینهها نیازمند برنامه ریزی است. مهندسی شهرها نقش مهمیدر این رابطه دارند. مثبت اندیشی و رنگها در شادابی و نشاط جامعه مؤثر هستند. آدمي همان طور که به آب، هوا، غذا، مسکن، لباس و غير آن نياز دارد، به شادماني و نشاط نيازمند است. سلامت جسم و جان و زندگي همراه با شور، اميد، پويايي و تحرک در سايه تأمين اين نياز اساسي امکان پذير است. آنان که از اين مقوله محرومند، روح و روان نا آراميدارند و لحظه لحظه عمر خود را به سختي و همراه با نااميدي ويأس سپري ميکنند و به خود خوري، دل مرده گي، افسردگي و ناملايماتي از اين دست گرفتارند. روان شناسان و جامعه شناسان بر اين باورند و نيز تحقيقات علمي و ميداني مختلف چنين نشان ميدهد که نشاط و شادابي، چاشني زندگي و همانند باورهاي مذهبي وقدرت ايمان، انرژي زاست و سيستم ايمني بدن را در برابر بيماريها تقويت ميکند و ميزان اختلالات عصبي و روحي و تنشهاي اجتماعي را شديدا کاهش ميدهد. و بر عکس، اضطراب، پريشاني، يک نواختي در زندگي و غمگيني، سيستم ايمني بدن را مختل و تعادل روحي ورواني را برهم ميزند. در اهميت نقش مثبت نشاط و شادي در زندگي و حيات بشري همين بس که امروزه بسياري از دانشمندان و محققان علوم باليني و روان پزشکان براي حفظ سلامت انسان، يا درمان انواع بيماريها، بر ايجاد فضاهاي نشاط انگيز و زمينه سازي براي تفريحات سالم و سرگرميهاي شادي آفرين تأکيد دارند. هم اکنون بسياري از بيمارستانهاي آمريکايي به اتاقهاي طنز وخنده، مجهز ميباشند که فيلمها، کتابها و بازيهاي کمدي و خنده دار در آن موجود است. هدف از ايجاد اين امکانات، دور کردن بيماران از فکر بد در مورد بيماري خود و ايجاد روحية مثبت در آنهاست.(2) در بسياري از کشورهاي پيشرفته، در مهندسي شهرها و ساختمانها وبه ويژه مراکز آموزشي و دانشگاهي ، استفاده از نورها و رنگهاي شاد و دل نواز براي نماي ظاهري ساختمانها و يا ايجاد فضاي سبز طبيعي و يا مناظر زيباي مصنوعي فرح بخش و در نظر گرفتن مکاني براي ورزشهاي عموميمحلي و بهره گيري از طبيعت و فراهم شدن شرايط مناسب براي شاد و با نشاط نگه داشتن مردم، الزامي است. در بعضي از کشورها چنان به اين موضوع اهميت ميدهند که در روزهاي خاصي از سال، به بهانههاي مختلف، مانند : جشن باد کنکها، جشن گوچه فرنگي، جشن پرتقال پراني و يا متکا زني و قابلمه کوبي، مردم را به ميادين و خيابانهاي شهر و روستا ميکشند و به شادماني ميپردازند. اينها همه نشان از آن دارد که چنين فرهنگي- که شادي و نشاط اساسي ترين نقش را در کاهش، يا بهبود ناملايمات روحي و رواني انسان بر عهده دارد-، مورد پذيرش نخبگان و صاحب نظران جوامع و مليّتهاي مختلف قرار گرفته است. متأسفانه در جامعة ما چنين امري آن گونه که بايد، اهميت داده نميشود! نه برنامههاي متنوع و کارشناسانه فرهنگي مداوم و در حد کفاف از رسانهها پخش ميشود و نه ساير دست اندرکاران امور تربيتي و فرهنگي در ردههاي مختلف به طور جد پا به اين عرصه نهادهاند و نه مهندسي شهرها و بناي ساختمانها و مناطق مسکوني در شهرها به گونهاي است که نشاط آور و شادي آفرين باشد و رنگها و طرحهاي مختلف بر جذابيت آن بيفزايد و نه سرانة فضاي سبز در شهرها به اندازه استاندارد جهاني است؛ جمعيتهاي متراکم در مناطق محدود خانههاي کوچک، با اندک امکانات و بدون هيچ گونه هزينهاي در راستاي ايجاد فضاي سبز و يا زيبا سازي آن زندگي ميکنند و اين کاستيها، همراه با مشکلات و تنگناهي خاص زندگي شهري و ماشينيسم. و بحرانهاي شديد سياسي، اجتماعي و اقتصادي، بيماريهاي روحي و رواني را چندين برابر ساخته و جان بسياري را تهديد ميکند. در چند سال اخير آماري از اين ناملايمات منتشر نشده است، اما بر اساس 18 تحقيق معتبر پژوهشي و بين المللي در سال 81 - 80، در آن سال 15 تا 5 / 22 در صد از کل جامعه ايران به اختلالات رواني مبتلا شدند که بايد تحت درمان قرار ميگرفتند. بر اساس آمار فشرده از منابع معتبر در آن سال، حدود ده ميليون بيمار رواني در ايران وجود داشته است که نزديک به چهار ميليون نفر از آنان زير 20 سال داشته اند. (3) ضعف ايمان و بينههاي ديني و در نتيجه، محروميت از لذت و نشاط معنوي، هم چنين فقر و ناداري، تضاد طبقاتي، بيکاري، گراني، تورم، خشونت، شکست و ناکامي، شرايط سخت ازدواج، کمبودهاي فضاهاي تفريحي سالم، نبود تنوع در محيط زندگي و کسب وکار، بهره نگرفتن از رنگهاي شاد و در ساختمانسازي و رنگ آميزي، محيط زندگي و از همه مهم تر، کم توجهي به نشاط وشاديهاي فردي و اجتماعي و نگاه نکردن به آن به عنوان يک ارزش، از عوامل زمينه ساز اين قبيل پديدههاي نامطلوب به شمار ميروند. حال چه بايد کرد؟! به نظر ميرسد در شرايط فعلي و با توجه به مشخص بودن نوع مشکل، ارائه راهکارهاي معقول و منطقي و قابل اجرا براي فراگير ساختن نشاط و شادماني امري ضروري است که در ادامه به چند مورد اشاره ميشود: يکم : خنده درماني؛ از قديم گفتهاند :«خنده بر هر درد بي درمان دواست»! بهترين راه براي درمان بيماريهاي روحي و رواني، مانند: اضطرار، نگراني، افسردگي و دل مردگي خنديدن است که هيچ هزينهاي ندارد، هميشه در دست رس است و مخصوصاً اگر بخواهيم بر مشکلات بخنديم، هميشه موضوعي براي خنديدن داريم. خنديدن، نه تنها براي از بين بردن غم و اندوه مفيد است، بلکه مقاومت بدن را در برابر انواع بيماريها افزايش ميدهد. گفتني است که در آيين بودا، خنده از اهميت ويژه ا ي برخوردار است و هر بودايي بايد روزانه، پانزده دقيقه بخندد، در اين آيين، پانزده دقيقه خنده برابر چهار ساعت عبادت ارزش دارد، بعضي از مردم هند، با توجه به همين نظريه عادت دارند، هر روز ابتدا، سي دقيقه بخندند و سپس فعاليت روزانه خود را آغاز کنند. تحقيقات نشان ميدهد که خنده، ما را در برابر بيماريها ودردها محافظت ميکند و در نتيجه، ميتوان از قدرت آن، حتي در بيمارستانها و براي کمک به کساني که به بيماريهاي جدي نظير سرطان درگير هستند، استفاده کرد. محققان آلماني ميگويند: مطالعات آنها به طور قطع ثابت ميکند که خنديدن به استراحت تمام بدن و آرامش قلب که در اثر اضطراب به تپش افتاده و پايين آوردن فشار خون کمک ميکند. خنده، همچنين ترشح شيره گوارشي را تحريک ميکند و تأثير مفيدي بر ميزان استرس دارد و سيستم ايمني بدن را نيز تقويت ميکند، اين محققان گفته اند: کميخنده به روشن شدن ذهن، ايجاد خلاقيت و کارآيي فرد کمک ميکند.(4) محققان ژاپني دريافتهاند چنانچه افراد مبتلا به ديابت نوع دوم، که شايعه ترين نوع ديابت ميباشد، به هنگام صرف غذا، يک نمايش خنده دار تماشا کنند، يا به يک سخنراني طنز گوش دهند، ميزان قند خون آنها کمتر افزايش مييابد.اين محققان به سرپرستي دکتر «کيکوها ياشيما» ازدانشگاه «تسوکوبا» همچنين دريافتند که خنده بر روي افراد سالم نيز همين تأثير را دارد. تاکنون مطالعات بسياري نشان داده است کميخنده ميتواند با بسياري از بيماريهاي شايع مقابله کند؛ به عنوان نمونه، خنده و شوخ طبعي، سبب ترشح هورمون «اندروفين» ميشود، همچنين جريان خون را بهبود مي بخشد، سيستم عصبي را تحريک و سيستم ايمني را تقويت ميکند و قلب را قوي تري سازد. (5) توصيه دکتر «دال اندرسون» به افرادي که ميخواهند زندگي شادتر و سالم تري داشته باشند اين است که «بخنديد»! خنديدن، ورزش کردن، و در محيط کار در جمع افراد و دوستان بودن، باعث ميشود که بدن، مادهاي به نام «اندروفين» توليد کند که مشابه قرصهاي مسکن عمل ميکند. او ميگويد: اگر بهانهاي براي خنديدن پيدا نميکنيد، سعي کنيد به طور مصنوعي هم که شده بخنديد، هر روز صبح جلوي آئينه،بايستيد و براي 15 ثانيه از ته دلتان بخنديد، دکتر اندرسون معتقد است که حتي خندههاي تصنعي هم قادرند به ترشح و توليد «اندروفين» بينجامند وبا اين کار به خود درماني فرد کمک کنند. (6) متأسفانه نه تنها خود ما به فکر خنديدن و خنداندن نيستيم، بلکه متصديان امور فرهنگي جامعه ما نيز براي آن توليد برنامههاي خود حساب چنداني باز نکردهاند وچه بسا و بيشتر به فکرگرياندن مردم بوده و هستند تا خنداندن آنان ! و اين در حالي است که طبق بررسي دانشمندان، خنديدن، خيلي آسان تر از گريه کردن است، زيرا براي خنده فقط بايد 19 عضلة صورت را به کار انداخت در حالي که هنگام گريه، 57 عضلة صورت کار ميکند.بنابراين اگر سختيها و مشکلات روزگار اطراف تو را احاطه کرده است، بيشتر بخند، چرا که به قول شکسپير «سعادتمند کسي است که به مشکلات و مصائب زندگي لبخند بزند». و با توجه به آنچه که گذشت: خواهي اگر قلب تو روشن شود پيش تو عالم همه گلشن شود در گذرا از غصه و از اشک و آه خنده بکن ازته دل قاه قاه خنده به قلب تو صفا ميدهد خنده به چشم تو ضيا ميدهد خنده به روي تو دهد آب ورنگ ميشوي اندر بر مردم قشنگ خنده به هر لب که عيان ميشود گر که بود پير جوان ميشود خنده کند دور زتن درد را خنده کند سرخ رخ زرد را فايده خنده بود بي شمار زان بشوي شاد در اين روزگار ترک غم رفته و آينده کن خنده کن و خنده کن و خنده کن «جمشيدي اصفهاني» دوم: مثبت انديشي؛ مثبت انديشي؛ يعني عينک خوش بيني بر چشم زدن و تفسير خوشايند از همة رويدادها و حتي حوادث ناگوار داشتن. به عبارت ديگر، مثبت انديشي، همان مثبت درماني است، و اين معجزه قرآن کريم است که به ما ميآموزد و توصيه ميکند که به هنگام دل تنگ شدن از ناگواريهاي روزگار مثبت انديش باش و به نيمه پر ليوان نگاه کن: «وامّا بِنعمةِ ربِّکَ فَحدِّث »، به ياد آر نعمت پروردگارت را. تحقيقات نشان داده است، افرادي که شادتر هستند و همواره به نيمة پرليوان مينگرند، همانند افراد خندان، از سطح «اندروفين» بالاتري درخونشان برخوردارند. و از کساني که دايم به حال خودشان افسوس ميخورند و ناراحت و افسرده هستند سالم ترند. پزشگان، بيماراني را که به کلسترول بالاي خون مبتلا هستند، توصيه ميکنند که بکوشند تا در خود شادي بيافريند و جالب اين که گفته اند: بهترين طريق، خوش بيني و خوشي رويي، يادآوري نعمتهاي موجود و حالات مطلوب است. دکتر او جيلقي، جراح انگليسي که 44 سال مداوم به کار معالجه سرطان مشغول است نتيجه تجارب خود را چنين بيان ميکند: احساس سعادت و مثبت انديشي ممکن است امراض بدن را بدون معالجه شفا بخشد و معروف است شخص مثبت انديش، دچار سرطان نميشود(7). بنابراين : بيا به نيک و بد روز گار خنده زئيم به نقش بندي نا پايدار خنده زنيم به کار بسته که آخر چوغنچه باز شود بيا چو بلبل اميدوار ،خنده زنيم چرا زشام مدل آور خزان ناليم بيا به جلوة صبح بهار خنده زنيم زمانه، صفحة آينده را نهان دارد بيا به کارهاي نهان، آشکار خنده زنيم کنون که همه بازيچگان تقديريم بيا به نيک و بد روزگار خنده زنيم «حسين شاه زيدي» سوم: بهره گيري از طنز و بذله گويي؛ طنز پردازي، يادگاري است از ادبيات کهن. از روزگاران قديم طنز پردازي، طعنه زني، بذله و شوخي، هجو و هذل و مطايبه در ادبيات ايران، و در ساير ملل جايگاه ويژهاي داشته است. هرگز نبايد طنز پردازان را با ديده حقارت نگريست و هنرشان را بي اهميت دانست. طنز پرداز و اقعي کسي است که با بيان جذاب و شيرين خود، شادي و اندوه را توامان در مخاطب ايجاد ميکند و از اين طريق شکاف ميان واقعيت تلخ و آرزوي آينده شيرين را به هم نزديک ميسازد. او از يک سو به دليل بيان شيرين و اجراي دل چسب، خنده و شادي بر ميانگيزد و از سوي ديگر، با بيان عمق فجايع دردناک اجتماعي، مخاطب را در آرزوي رسيدن به جامعهاي که آرزويش را دارد، گرفتار اندوهي ژرف ميسازد. طنز پردازي و نکته پردازي يک استعداد خدا دادي است که به دانايي و آگاهي فرد کمک ميکند تا استعداد در شخص بيشتر شکفته شود و نشو و نما يابد و او را در دوري از مفاسد اجتماعي بيشتر ياري رساند و لذا ورنرفينگ ميگويد: «کسي که قادر باشد ديگران را بخنداند، از سوي قدرت مندان جدي گرفته ميشود». شکر خدا در بسياري ازشهرها و حتي روستاها افرادي هستند که در طنز پردازي و حاضر جوابي و نکته سنجي شناخته شده جوامع خود هستند. همچنين بسياري از هنردوستان صاحب فهم و خوش ذوق، درهر دوره، حرف دلها را بازباني شيرين بيان کردهاند و حتي در برابر زور مداران، پرچم طنز تلخ را بر افراشتهاند و در پي شادماني و بيداري جامعه خود بوده اند، بنابراين ميتوان طنز را وسيلهاي براي اصلاح نارساييهاي اجتماعي و بيداري وجدانهاي خفته و يا ايجاد نشاط وشادابي، امري بسيار با اهميت دانست. همان گونه که در پيش گفته شد، هم اکنون در کشورهاي در حال توسعه و پر جمعيت که معمولا با مشکلات روحي و رواني بيشتري رو به رو هستند، در مناطق مختلفي از شهرها باشگاههاي هست که در و ناملايمات روزگار ساعتي را در آن حضور مييابند و باشنيدن سخناني طنز و شيرين، شادابي لازم را براي ادامه فردايي بهتر باز مييابند و با اميد و نشاط بيشتر فرداي خود را آغاز ميکنند. و چه به جاست که مسئولان فرهنگي ما به عنوان بخشي ازکارهاي فرهنگي و براي پرکردن لحظههايي از اوقات فراغت جوانان، در گوشه و کنار شهرهاي بزرگ چنين با شگاههايي را تأسيس کنند و با دعوت از طنز پردازان ماهر، نشاط و شادابي را در اين عزيزان روز افزون سازند. چنين امري ميتواند عبادت به شمار آيد؛ چرا که ماية سرور و شادماني مردم است و پيامبر اکرم (ص) فرمود: «تبسمُک في وَجه أخيک صدقة؛ لبخندي که تو بر چهرة برادرت مينشاني صدقه است»(8)، همچنين ميفرمايد: «من سَرَّ مؤمناً فقد سَرَّ ني ومن سرني فقد سر الله؛ هر کس مؤمني را شاد کند (که خنداندن نيز يکي از مصاديق آن است) مرا شاد کرده و هر کس مرا شاد کند، خدا را شادمان کرده است»(9)اميرمؤمنان علي(ع) در باره سيرة پيامبر اکرم (ص) ميفرمايد: «کان رسول الله يسرُّ الرّجل من اصحابه اذا رآهُ مغموماً بالمداعَبَه؛ رسول خدا(ص) هرگاه يکي از اصحاب خود را اندوهگين ميديد، او را با شوخي و مزاح خوشحال ميکرد». (10) چارلي چاپلين ميگويد: «شصت سال گريه کردم، تا يک دقيقه مردم را بخندانم». چهارم: بهره گيري از رنگهاي مناسب؛ اگر در گذشته حرف و حديث در تأثير رنگها بر روح و روان انسان، بسيار بود، اما امروزه دنياي پزشکي مدرن، تقريباً تسليم يافتههاي قديميو کهن علم پزشکي شده و در علاج برخي بيماريها به بهره گيري از رنگها و نور، روي آورده است ؛ مثلاً تنها راه درمان کودک مبتلا به سرخک را قراردادن او در معرض نور قرمز ميداند، يا اين که برا ساس ديدگاه طب قديم هند، معتقد است که رنگ نارنجي، توانايي جنسي را افزايش ميدهد و حالت خوش بيني و مثبت انديشي در افراد را ايجاد ميکند، ويا بر اساس طب چين قديم، معتقد است رنگ قرمز تند، اعصاب و خون راتحريک کرده و با اثرات مضر سوء مبارزه ميکند يا رنگ نارنجي در برطرف شدن برخي بيماريهاي پوست مؤثر است، و همه اين امور را با ادله محکم و کافي به اثبات ميرساند! روان شناسنان نيز به چيزي کمتر از اين معقتد نيستند آنان بر اين باورند که نقش مثبت و منفي رنگها بر حالات و روحيات انسان انکار ناپذير است. توصيه ميشود که مسئولان امر آموزش در تمام مراحل آموزش به اهميت رنگها واقف باشند و با توجه به اين آگاهي، اهتمام داشته باشند که هر رنگ را در جاي خود استفاده کنند تا آثار آن به مرور زمان قابل رؤيت باشد و کاري کنند که بين کودک و نوجوان با دنياي رنگارنگ پيرامون او، نوعي تعادل ايجاد شود و در ساية اين دوستي و شيفتگي، امر يادگيري به سهولت و با لذت انجام پذيرد. به عنوان مثال ؛ کلاسي که با رنگ گرم و شاد، رنگ آميزي شده به مراتب، آموزش و يادگيري در آن به سهولت وبا سرعت بيشتري انجام ميگيرد، تا کلاسي که با رنگ تيره، رنگ آميزي شده و به نوعي، کسالت و در خود فرورفتن را پديدار ميسازد. بنابراين يکي از راههاي نيل به شادابي و نشاط بهره گيري از رنگهاي متناسب با روحيات يکايک اعضاي خانواده است که به طور حتم با توجه به اختلاف روحيات مرد نسبت به زن و يا زن و مرد نسبت به کودک، رنگها نيز ميتوانند متفاوت باشند. و چه ارزشمند و مهم است که هر يک از ما با اين نگاه به محيط خانه خود سرو ساماني بدهيم و آن را آرام بخش و نشاط آفرين سازيم. البته فکر نکنيم که اين مهم هزينه کلان ميخواهد، چه بسا با يک تغيير جزيي يا يک جا به جايي اندک و يا نصب يک تابلوي زيبا، اما ارزان، در زاويهاي از سالن ويا محل اطاق محل سکونت، اين هدف حاصل است، همان طور که ممکن است يک خال سياه، درگوشه چانه يا لب يک چهرة نه چندان زيبا، آن چهره را چندان زيبا و دل ربا سازد که هزاران نگاه و دل را مسحور خود سازد. اين بود توضيحي در خصوص عوامل شادي آفرين. البته امور ديگري نيز، همچون: خوراکيهاي مناسب، استراحت در حد نياز، سفر به طبيعت و کوه و دشت، صله رحم، بازيها و سرگرميها، مسابقات ورزشي و از همه مهم تر، تعميق رابطه خود با خداي مهربان، در اين امر مؤثر است که به لحاظ رعايت اختصار از شرح آن ميگذريم. پانوشتها : -------------- * دانش آموخته حوزه علميه و نويسنده اثري چون «خندههاي بلند». 1. مجله سبز در سبز، سال چهارم، دي ماه 80 - ص8. 2. روزنامه انتخاب، 12 فروردين، 80، ص آخر 3. روزنامه رسالت، شماره 3073، يک شنبه 17 / 11 / 78. 4.روزنامه جمهوري اسلامي، 5 / 3 / 82، ص5. 5.روزنامه ايران، 11/11/1379، ص12. 6. نسيم حيات، ص 168. 7. ميزان الحکمه، ج 7، ح 10382. 8. اصول کافي، کتاب الايمان والفکر، باب ادخال السرور علي المؤمنين، ح1. 9. مستدرک الوسايل ج2، ص 76. 4 - ر.ک: اکبر خورد جشم «نقش رنگها در فرهنگ وآموزش» دوهفته نامه نگاه سال 15، شماره 279، ص 7.
|