|
24 اسفند روز پروين اعتصامي
پروين اعتصامي، اين شاعر خردمند و پاکانديش، در بيست و پنجم اسفند 1285 خورشيدي در تبريز از مادري آذربايجاني و پدري آشتياني به دنيا آمد. پدرش اعتصام المُلک در سال 1291 دل از تبريز کَند و به همراه خانواده راهي تهران شد. پروين از پنجسالگي در تهران زندگي کرد، و در چندين مسافرت خارجي و داخلي همراه پدرش بود. ايشان دوران ابتدايي را در يکي از مدارس تهران گذراند و دستور زبان فارسي و قواعد ادب عربي را نزد پدر آموخت. در ششسالگي به همراه پدر در جلسههاي ادبي آن روزگار که با حضور انديشمندان و شاعراني چون ملک الشعراي بهار، افسر و ديگر بزرگان شکل ميگرفت حاضر ميشد. استعداد شاعرانهي وي از همان کودکي نمايان بود. در دوران کودکي کمتر ديده شده که به بازي و تفريح بپردازد و بيشتر وقت خود را به مطالعه ميگذراند.در يازدهسالگي شاعران بزرگ زبان فارسي چون فردوسي، نظامي، مولوي و... را ميشناخت و گاه دربارهي آنها نظر ميداد. تحصيلات متوسطه را در مدرسهي دخترانهي آمريکايي تهران به پايان رساند. زبان فارسي و انگليسي را به خوبي ياد گرفت و دو سال در همان مدرسه اين دو زبان را تدريس مي کرد. در نوزدهم تيرماه 1313 با پسرعموي پدرش فضل الله آرتا (همايون فال) رئيس نظميهي کرمانشاه ازدواج کرد و پس از دوماه از او جدا شد و تا پايان زندگي به کارهاي ادبي خودش ادامه داد. ديوانش براي اولينبار در سال 1314 به همت پدرش چاپ شد. پدر پروين خود يکي از نويسندگان و دانشمندان اين خاک بود. زبان عربي و فرانسه را خيلي خوب ياد گرفته بود و چند اثر ترجمهاي هم از ايشان باقي مانده است. مادر پروين از خاندان فتوحي تبريز است. خانمي مدير، صبور، عفيف و خانهدار بوده که در تربيت فرزندانش بسيار کوشا بوده و در ترغيب دخترش به سرودن شعر تأثيرگذار بوده است. پروين در بيشتر قالبهاي شعري سروده دارد و از جمله ويژگيهاي شعر او ميتوان به اين موارد اشاره کرد: 1.يکي از آشکارترين و چشمگيرترين ويژگي ديوان او اين است که در سرودههايش خبري از شعر عيّاشي و عاشقانه نيست. او از انسانها و ايرانيان خواسته که به دنبال زندگي پاک، خردمندانه و خوشايند و خوشبخت بروند. 2. يکي از شگفتيهاي او اين است که در سرودههايش نگاهي زنانه و فمنيسمي ندارد و در سال کشف حجاب (1314) احساس خود را در اين زمينه در شعر «گنج عفت» ابراز داشته است. 3. اشعار اين شاعر در قالب مناظره بسيار موفق بوده است و تقليدي سربلند از ناصرخسرو، منوچهري و ديگر شاعران بوده و زيبايي اين گونه شعرها در پاسخهاي سنجيده، موشکافانه و پندآموز آن است. پروين زني فرمانبردار، پاکدامن و صميمي است و چون ستارهاي در آسمان ادبيات اين سرزمين ميدرخشد. سخن و کلام اين شاعر آنقدر زيبا و گيرا ميباشد که شعر و سخنش، دل و هوش خواننده را ميربايد: اشک، طرف ديده را گرفت و رفت اوفتاد آهسته و غلطيد و رفت بر سپهر تيرهي هستي دَمي چون ستاره روشني بخشيد و رفت گرچه درياي وجودش جاي بود عاقبت يک قطره را سنجيد و رفت من چو از جور فلک بگريستم بر من و بر گريهام خنديد و رفت سرانجام اين شاعر در سال 1320 شمسي بيماري حصبه گرفت و در شانزدهم فـروردين همـان سـال در سي و پنج سالگي درگـذشت. و در حرم حضـرت معـصوم (س) در کنار آرامگاه پدر به خاک سپرده شد. وي اين قطعه را براي سنگ مزار خود سروده است که اينک بر سنگ خوابگاه ابدي او نقش بسته است: اين که خاک سيهاش بالين است اختر چرخ ادب پروين است گرچه جز تلخي از ايّام نديد هرچه خواهي سخنش شيرين است صاحب آن همه گفتار امروز سائل فاتحه و ياسين است دوستان، بِه که ز وي ياد کنند دل بيدوست دلي غمگين است خاک بر ديده بسي جانفرساست سنگ بر سينه بسي سنگين است بيند اين بستر و عبرت گيرد هرکه را چشم حقيقتبين است هرکه باشي و ز هرجا برسي آخرين منزل هستي اين است آدمي هرچه توانگر باشد چون بدين نقطه رسد مسکين است اندر آنجا که قضا حمله کند چاره تسليم و ادب تمکين است زادن و کشتن و پنهان کردن دهر را رسم و ره ديرين است خرم آن کس که در اين محنتگاه خاطري را سببِ تسکين است روانش شاد گرفته شده: از بهار تا شهريار، حسنعلي محمدي و ديوان اشعار پروين
|