|
گفتگو با حجت الاسلام والمسلمین عطايي مسئول بخش پاسخ گويي به پرسش های دفتر حضرت آيت الله العظميصانعي (مد ظله العالي) بخش پايانی
صفير : با توجه به توضيحات شما، سير تحول فتاواي سياسي و اجتماعي آيت الله العضمي صانعي از ابتداي مرجعيت تا به امروز چگونه بوده است؟ * ايشان همان طور که مي دانيد از شاگردان حضرت امام بودند. حضرت امام فقيهي بودند که نظر خاصي نسبت به حکومت داشتند، يعني معتقد بودند که در عصر غيبت، اسلام به نحو عام، و فقه به نحو خاص، بايستي پاسخگوي نيازهاي اجتماعي مردم باشد و نبايد تنها به احکام فردي توجه داشت. حضرت آيت الله العظمي صانعي(مدظله)، تحت تأثير استاد بزرگوار خودشان بودند، ايشان فقيهي هستند که نگاهي به مسائل اجتماعي هم داشتند و اين مسئله را کتمان نمي کنند. ايشان قبل از انقلاب صاحب کرسي درس بودند و درس خارج مي گفتند، و براي خودشان مباني اي داشتند. يک مرجع در طول اين سال ها با توجه به اقتضاء زمان، نيازهاي انسان معاصر، مسائل و حوادث و پديده هاي اجتماعي به نظرات جديدي دست مي يابد و به اجتهادات جديدي مي رسد. ايشان مـثل حضـرت امـام(ره) نسبت به حقوق مردم حساس هستند و دولت را خادم مردم مي دانند و براي مردم و جامعه، احترام قائل هستند. امروز جامعه گسترش پيدا کرده و نيازهايش مختلف شده و يکي از مسائلي که خيلي مورد توجه ايشان بوده مسئله فرزندخواندگي است که در جامعه ي ما يک معضل است، فقهاي ما در رابطه با فرزندخواندگي و رفع حرمت نظر مي گفتند: يا از طريق ازدواج يا شير دادن قابل حل است که ايشان يک راه سومي را پيش پا گذاشتند، مي گويند اگر شخصي بچه اي را در دامان خودش بزرگ کرد، و به او بگويد که فرزند خوانده است چون ممکن است دچار آسيب هاي اجتماعي و روحي بشود حرمت نظر برداشته مي شود. اين فتوا نشان مي دهد که ايشان نگاهي عميق به مسائل و معضلات اجتماعي دارند. از جمله مسائل مرتبط با بحث معاملات که نشان از دقت نظر معظم له دارد؛ سودي است که از طريق قرض الحسنه و به قصد توليد از افراد گرفته مي شود. ايشان نام آن را «رباي استنتاجي» گذاشته اند و بر اين باورند که رباي حرام که در فقه آمده «رباي استهلاکي» است به اين معنا که انسان پول مي دهد و شخص گيرنده آن را بدون استفاده در امر توليد، براي امور عادي زندگي مصرف کند. ايشان مي فرمايند: نمي توان گفت گرفتن سود براي استنتاج و توليد حرام است چون در واقع ما کمک کرديم به يک نفر که در جامعه کار کند، خلاقيت به خرج دهد و توليد کند که اين به نفع جامعه است، گرفتن سود در مقابل چنين قرضي، چون براي بدبختي و بيچارگي نيست و او نيروي کار آمدي است و شما کمکش کرديد، حرام نيست. و از جمله نظرات ديگري که من مي توانم به شما بگويم: برابري قصاص بين زن و مرد، برابري ديه، ارث کافر از مسلمان، حرمت محتوايي موسيقي و بلوغ دختران در سيزده سالگي است، و موارد ديگري هم هست که من فقط خواستم چند نمونه را بيان کرده باشم و براي آگاهي از ديگر فتاواي کارساز ايشان بايد به آثار منتشر شده در اين باره مراجعه کرد. صفير : باز گرديم به موضوع پاسخ گويي احکام. به اين دليل که شما با تلفن جواب پرسش سؤال کنندگان را مي دهيد؛ به طور دقيق نمي توان فهميد آنان بيشتر در چه رده ي سني هستند ولي مي توانيد حدس بزنيد تماس گيرندگان بيشتر در چه رده ي سني اي هستند؟ * بخشي از پرسش ها مربوط به جوانان است، از نوع سؤال ها و صدايشان مي توان تشخيص داد اگرچه صدا خيلي ملاک تشخيص نيست. افراد ميان سال و مسن هم سؤال مي کنند ولي ميانگين سني را نسل جوان تا ميان سال تشکيل مي دهد چون با توجه به فتاواي ايشان، جوانان علاقه بيشتري نشان مي دهند. صفير: غالباً پرسش هاي جوانان از چه موضوعاتي است؟ * پرسش هايي که جوانان و يا به طور کلي مقلدين ايشان مي کنند، همان طور که عرض کردم بيشتر مسائل عبادي است، مسائل اجتماعي و مشاوره هم چاشني برخي از سؤال ها است؛ خيلي از افراد هستند که در رابطه با امورات زندگي، زناشويي و ... از ما مشورت مي خواهند از چگونگي بچه دار شدن تا بزرگ کردن بچه، تربيت و .... از ما سؤال مي کنند. صفير : آيا تماس از خارج کشور هم داريد؟ در صورت وجود، چند درصد تماس ها از خارج کشور است؟ * بله، البته من آمار دقيقي نگرفته ام ولي قابل توجه است. البته به جز تماس تلفني از طريق ايميل پرسش هاي زيادي از خارج کشور مطرح مي شود. صفير :معمولا چه مسائلي را مردم مطرح مي کنند که هنوز در حوزه هاي علميه به صورت کافي مورد تحقيق قرار نگرفته است و لازم است که در حوزه هاي علميه و مورد توجه بيشتر قرار گيرد؟ * يکي از مشکلاتي که حوزه هاي ما از آن رنج مي برند نوع نگاهي است که به انسان و جامعه دارند، متأسفانه اين مسائل در فلسفه ي ما کمتر به آن پرداخته شده است، آن چه بيشتر در فلسفه بحث شده بحث وجود و ماهيت است، و از فلسفه سياسي به ندرت سخني گفته شده است، در ميان فلاسفه کمتر افرادي مثل فارابي پيدا مي شوند که درباره حکم راني نظريه پردازي کرده باشند. مرحوم علامه طباطبايي(ره) به مناسبت هايي در تفسير الميزان يک بحث هاي اجتماعي کرده است ولي کلاً فيلسوف ها که راجع به مسائل اجتماعي به معناي خاص بحث کرده باشند کم داريم. اين گونه نظريه ها اول بايد در فلسفه مورد بحث قرار بگيرد. فقهاي ما (رحمة الله عليهم) زحمت هايي در عصر غيبت در جمع آوري روايات و اجتهاد محتمل شده و فتاوايي با توجه به نيازهاي انسان عصر خود داشته اند، ولي نگاه آنان به مسائل اجتماعي و احکام اسلام به مسائل اجتماعي، کم رنگ است. امروز اين نقيصه متأسفانه خلأ بسيار بزرگي را در حوزه ها به وجود آورده و لازم است به نظريه پردازي درباره مسائل مورد ابتلاء انسان معاصر و نيازهاي او روي آورده شود. چرا که روحانيت در بطن متن حکومت است و براي پاسخ گويي به نيازها بايد مباني و برنامه داشته باشد و اگر هم قرار است تعامل و تعاطي با نظريات ديگران شود، بايد نگاه عميقي داشت تا تعامل به وجود آيد، تا بتوانيم نظريه هاي خوب را بگيريم و بدهايش را رها کنيم. اين واقعيتي است که امروزه در حوزهاي ما احساس مي شود. حضرت آيت الله العظمي صانعي(مدظله) از فقيهاني است که نگاهش به مسائل، نگاه فردي و احکام فردي نيست؛ گرچه ديگر فقيهان همه زحمت مي کشند ولي ايشان نگاهشان يک نگاه جامع الاطراف است و اين موضوعي است که در حوزه هاي ما بايد به آن توجه شود و طلاب، اساتيد و مجتهدين ما بايد روي اين مسئله کار کنند. صفير : ريشه اين مسئله را در کجا مي بينيد؟ *شيعه در طول تاريخ در حاشيه بوده و در متن نبوده، حاکميت در دست مخالفين شيعه بوده و لذا آن ها بر اساس نيازهايي که داشتند دنبال حل موضوعات و مسائل مي رفتند، يا به مباني شرعي خود مراجعه مي کردند؛ يا اگر هم مباني شرعي دستشان نبود به مباني عقلايي، قياس و استحسان رجوع مي کردند اما از منظر شيعه، چون در حاشيه بوده و فرصتي براي ابراز نظر نداشتند، اين کمبود احساس نمي شد. حتي قبل از انقلاب بسياري، به بحث قضا و حدود کتاب شريف لمعه که مي رسيدند درس نمي دادند چون مي گفتند ما نيازي به اين گونه مباحث نداريم. بنابراين، شيعه در طول تاريخ تحت فشار و در حاشيه بوده به تبع، خيلي از فقهاي ما به دنبال حل مسائل و موضوعات اجتماعي نمي رفتند ولي الآن که اين فرصت فراهم شده است، فقها، مجتهدين، علما و حوزه هاي ما در متن واقع شدند لذا بايد به دنبال پاسخ هاي عالمانه براي اين گونه شبهات باشند. يکي از اين مسائل، مسئله حقوق بشر است، اين مسئله به ظاهر سهل ـ ممتنع است، از طرفي سهل است براي اين که مي گوييم بشر حقي دارد و بايد رعايت شود، از طرفي ممتنع است چون وقتي اين مسائل مطرح مي شوند پاسخ اسلام چيست؟ چون نگاه فقهاي ما به احکام شرعي يک نگاه فردي به مسائل بوده به اين مسائل اجتماعي که مي رسيم مقداري به مشکل بر مي خوريم. گرچه اسلام براي اين موارد جواب دارد و حقوق انسان را در همه ي جهاتش پذيرفته ولي گاهي مسائلي مطرح مي گردد که ظاهرا با مباني اسلام تعارض پيدا مي کنند اين تعارضات را بايد حل کرد، خلاصه ما بايد نگاه عالمانه و جامع نسبت به مسائل داشته باشيم که بتوانيم راه کارش را ارائه دهيم. صفير : چه راه کاري به نظر شما بايد دنبال شود تا به اين هدف برسيم؟ * من در مقامي نيستم که راهکار بدهم اما فکر مي کنم ما بايد ضمن پايبندي به اصول و مباني اسلامي، به ميثاق هاي ملي نيز از جمله قانون اساسي توجه داشته باشيم. قانون اساسي وحي منزل نيست ولي اين قانون اساسي را بسياري از فقها تدوين کرده اند. ضمنا بايد در رابطه حقوق مردم و حقوق حکومت و تعامل اين دو با هم بحث کنيم، قانون اساسي به شکل جديد يک چيز جديدي است و ما در دنياي اسلام قانون مدوني به اين معنا نداشته ايم اما در يک کشوري زندگي مي کنيم که قانون حاکم است، پس بايد دنبال اين رفت که اگر به شبهاتي برخورد کرديم فقها و نظريه پردازان ما در دانشگاه ها و در حوزه ها بنشينند و راجع به اين مسائل بحث و بررسي کرده و نظريه پردازي کنند. صفير :از صحبت هاي شما اين گونه برداشت مي شود، به علت اين که مراجع ما کلي نگر بودند، و قصد بررسي همه ابواب فقه را داشتند موضوعات فوق مورد غفلت واقع شده است. به نظر شما اگر شوراهاي فقهي تشکيل بشوند و يا حوزه فقه، تخصصي شود کارساز است؟ * اجتهاد دو گونه است مطلق و متجزي، اجتهاد مطلق: يعني فقيهي که به همه ي بخش هاي فقه احاطه دارد، از طهارت تا حدود و ديات. اجتهاد متجزي يعني تنها در موضوع خاصي مثلاً حج، طهارت، حدود و ديات و... نظر داده شود. مثلا مسئله قضا يک چيز ساده اي نيست و پيچيدگي هاي زيادي در باب قضا است، نوع برخورد با مجرمين و جرم، خيلي مهمي است. نگاه بزرگان ما در قديم همان طور که گفتم نگاه فردي به احکام بوده و قاعدتاً آن آقايان زحمت خود را کشيده اند ولي امروز ما نيازهاي ديگري پيدا کرده ايم و سنگيني مطلب کاملاً احساس مي شود و بدين جهت برخي از بزرگان ما گفته اند که شايد امروز نتوان اجتهاد مطلق پيدا کرد شد چون موضوعات و مسائل متنوع شده و فروعات بسياري پديد آمده است و با اين تنوع و عمر کوتاه چگونه مي توان در همه ي زمينه ها اظهار نظر کرد، و واقعا سخت است لذا امروزه اجتهاد مطلق گرچه محال نيست، اما بسيار سخت است و به همين دليل کارها ابتر و ناقص مي ماند و افرادي که استعدادهاي خوبي دارند، ممکن است استعدادهايشان از بين برود و تلف شود. اگر از اول افراد در رشته هاي تخصصي خودشان تحصيل کنند امکان شکوفايي استعدادها و بهره وري بيشتر از فقه را فراهم مي سازند البته مانع نيست که کسي نتواند اجتهاد مطلق پيدا کند، اين فرصتي است که شايد بعضي ها به خاطر تلاش و کوشش خودشان بدست بياورند ولي مي توان براي حوزه ها کاري کرد که به صورت تخصصي در آيد و طلاب محترم تخصص پيدا کنند و در مسائل تخصصي خودشان اظهار نظر کنند. صفير :همان طور که مي دانيد امروزه عصر جهاني شدن است و از دنيا به عنوان دهکده جهاني ياد مي کنند، در اين دهکده وسائل ارتباط جمعي بسيار گسترده شده و دسترسي به اين وسائل هم خيلي راحت امکان پذير است و همه مي توانند در رسانه هاي جمعي و اجتماعي نظرات و اعتقادات خود را بسط و گسترش دهند. اين موضوع باعث ايجاد شبهاتي در اعتقادات جوانان شده است، آيا در اين گونه مسائل از شما پرسش مي شود؟ * اصل وجود شبهه قابل انکار نيست، شبهه از قديم الايام بوده است. خيلي از کتاب هايي که فقيهان، مجتهدين، و مفسرين و متکلمين و ... نوشتند در واقع پاسخ به شبهات و سؤالات بوده است، اما امروزه به علت وجود ارتباطات بسيار در جوامع، نقل و انتقال اين شبهات خيلي آسان شده است. امروز شما صبح يک سؤالي يا شبهه اي را را مطرح مي کنيد و مي توانيد آن را در سطح جهان منتشر کنيد، اينترنت مثل رودخانه اي است که از يک طرف کره ي زمين به طرف ديگر کشيده شده است و شما مي توانيد هر چيزي را از اين رودخانه بگيريد، درست يا نادرست! با اين وضعيت، امروزه شبهات خيلي راحت تر گسترش پيدا مي کند و به نظر مي رسد متوليان امر از جمله روحانيت و دفاتر آقايان تا جايي که امکان دارد خودشان را آماده کنند براي پاسخ گويي به اين شبهات. اين شبهات تنها مختص به مسائل اعتقادي نيست، شبهاتي هم در زمينه ي فقهي وجود دارد؛ اين گونه نيست که ما انتظار داشته باشيم امروزه همه مردم تعبد محض داشته باشند و برخي هم در رابطه با مسائل ديني و اعتقادي و فقهي تشکيک مي کنند و علما و دفاترشان خصوصا بخش پاسخ گويي که يک بخش مرتبط با جامعه است بايد آماده پاسخ به شبهات باشد. صفير : بفرماييد شبهاتي که معمولا با مجموعه تحت نظارت شما مطرح مي شود بيشتر در چه حوزه هايي است؟ * بيشتر شبهات درباره مسائل، اجتماعي، اعتقادي و حقوق انسان است. يکي از شبهات مسئله امامت است که خيلي مهم است، اختلاف ما با برادران اهل سنت همين مسئله امامت است که خيلي در آن شبهه مي شود مثلا چرا امامت نصبي است و نه انتخابي، چرا دوازده نفرند و چرا بيشتر نيستند. مسئله ديگر، عصمت امام(ع) است که چرا وقتي امام معصوم(ع) چيزي را فرمودند لازم است اطاعت شوند؟ و پرسش هاي ديگر از اين نوع مسائل از ما سؤال مي شود و دفتر هم علاوه بر پاسخ به پرسش هاي فقهي، آمادگي پاسخ گويي در حد توان دارد. بنا بر مسموعات، دفاتر مراجع ديگر هم با اين گونه مسائل مواجه هستند. صفير :آيت الله العظمي صانعي به عنوان فقيهي که در موارد بيان شده فوق، تحقيق و بررسي کرده اند، نظرات ايشان چقدر راه گشاي کاربران و پرسش کنندگان است؟ * خيلي زياد، بسياري از پرسش گران ما که به صورت شفاهي و تلفني به ويژه از خارج کشور تماس مي گيرند و يا از طريق اينترنت با ما در ارتباط هستند پرسش هايشان در اين زمينه زياد است. همين که در خارج از کشور زندگي مي کنند و ارتباطاتشان با دانشمندان و دانشجويان يا با برادران اهل سنت زياد است، لذا براي پاسخ به سوالات خود با دفتر معظم له تماس مي گيرند و ما هم با توجه به نظرات و يا برداشت ها و فهمي که از نظرات حضرت آيت الله العظمي صانعي (مدظله) داريم پاسخ مسائل را در اختيار پرسش گران مي گذاريم. صفير :امروزه مردم به هر علتي خيلي به سوي استخاره روي آورده اند و در بسياري از کارها استخاره مي کنند. دفاتر مراجع اغلب با اين مسائل روبرو هستند. اين رشد اقبال به استخاره چه چيزي را نشان مي دهد؟ نشان از ترديد در مردم است، نشان از مذهبي بودن مردم است و يا ...؟ * استخاره، سنتي رايج از قديم در ميان مردم متدين بوده ولي راجع به رشد اين مطلب احتياج به يک بررسي جامع دارد. شايد يکي از دلائلي که بحث استخاره در دفاتر مراجع از جمله دفتر ما زياد شده است علتش پراکندگي اجتماعي مردم از هم است، به اين معنا که مردم ارتباطاتشان با هم خيلي کم شده است، قبلاً خانواده ها به هم نزديک بودند، و همين ارتباط زياد باعث مي شد به يکديگر مشاوره دهند، از هم نظرخواهي مي کردند و نظر افراد را راجع به مسائل جويا مي شدند. ممکن است مسئله جدا افتادگي مردم از هم، يکي از دلايل ازدياد استخاره باشد. گرچه دفتر حضرت آيت الله العظمي صانعي (مدظله) راجع به ازدواج و طلاق استخاره نمي کند. و امر آن را به مشورت و تحقيق وا مي گذارد، در دفاتر ديگر خيلي از مردم راجع به اين موضوع استخاره مي کنند، در گذشته خانواده ها همديگر را مي شناختند و با هم ارتباط داشتند، نظر همديگر را مي خواستند و اظهار نظر مي کردند. امروزه متأسفانه ما با اين مشکل که خانواده ها و افراد از هم پراکنده هستند مواجه هستيم و اين پراکندگي باعث مي شود که نتوانند نظر بدهند لذا به اندک چالشي استخاره مي کنند، البته اگرانسان نتوانست مسئله اي را حل کند و متحير باقي ماند به استخاره روي مي آورد. متأسفانه امروزه مردم به مجرد اين که به يک مسئله اي برخورد مي کنند استخاره مي کنند. شايد يکي ديگر از دلايلي که مردم زياد به استخاره روي مي آورند اين است که احساس مي کنند با روش عادي مشکلاتشان قابل حل نيست، يعني حالت يأس پيدا مي کنند و احساس مي کنند که مشکلاتشان حل نمي شود. مسئله ازدواج، اشتغال، تحصيل و ... را مي خواهند با استخاره حل کنند و توجهي به نظر عقلا و قوانين نمي کنند در حالي که نظر عقلا در فقه ما خيلي مورد توجه واقع شده است، اين عرفي که مي گويند يعني عقلا. در نتيجه متأسفانه مردم در مسائل شخصي خود به علت اين جدا افتادگي ها و پراکندگي ها به استخاره رو مي آورند. مردم فکر مي کنند راحت ترين راه و بهترين راه همين است که در حقيقت اين گونه نيست. صفير : با توجه به اين که شما مدت زيادي است در اين دفتر حضور داريد و به اين کار مهم مشغول هستيد، اگر ممکن است شيرين ترين و تلخ ترين خاطره اي را که داريد بيان کنيد. * چون تلفني پاسخ مردم را مي دهيم خيلي از مردم با ما صحبت مي کنند، گاهي مواقع افراد تماس مي گيرند و فقط مي خواهند کسي حرف هايشان را بشنود تا مقداري آرامش پيدا کنند. در اين باره خاطرات شيرين بسياري داريم، مثلاً برخي ها سال ها با هم اختلاف خانوادگي داشتند و با مشاوره با هم آشتي کردند، يا کسي دچار وسواس شديد است که زندگي اش را مختل کرده است، وقتي ما راهنمايي اش مي کنيم با يک خوشحالي مي آيند مي گويند که ما اين اخلاق را ترک کرديم، طبيعي است که ما خيلي خوشحال مي شويم. خاطره بد هم کم نداريم مثلا روزي يک آقايي زنگ زد خيلي گريه مي کرد و مي گفت مي خواهم خودکشي کنم، شايد يکي از تلخ ترين لحظات پاسخ گويي ما همين باشد که مي خواست خودکشي کند و او از فرط استيصالي که به خاطر فقر برايش پيش آمده بود مي خواست خود کشي کند؛ در آن لحظه خيلي غصه خورديم و چقدر با او صحبت کرديم که مرتکب اين کار نشود گرچه پايان خوشي داشت و ما خوشحال شديم، ولي از طرف ديگر خيلي تأسف بار بود که پدر دو تا بچه 13-14 ساله مي خواهد دست به اين کار بزند. صفير : با توجه به ارتباط مردم با شما، و طرح معضلاتشان، اساس مشکلات آنان در چه چيز هايي خلاصه مي شود؟ * اساس معضلات مردم همان طور که مسئولين هم اعتراف به اين مسائل دارند مسائل اقتصادي، اجتماعي، اشتغال و... است و قابل انکار هم نيست و اين مسائل بسياري از زندگي ها را مختل مي کند، آمار طلاق بالا رفته، بخشي از آن که کم هم نيست مربوط به مسئله بيکاري است، خانواده اي که اقتصاد مناسب نداشته باشد اختلافات در آن زياد مي شود، اضمحلال در آن پيش مي آيد و رو به طلاق مي رود. صفير :اگر در پايان مطلب خاصي داريد بفرماييد. * صحبت خاصي ندارم. ان شاءالله که موفق باشيد.
|