|
گفتهها و نکته ها/ در محضر آيت الله العظمي صانعي
عالِمِ دوست دار دنيا امروز مي خواهم روايتى را از اصول كافى برايتان بخوانم، البته شرح اصول كافىِ مرحوم ملا صدرا(ره) را آورده ام كه يادى از او کرده و حدّاقل دِينى به او ادا شده باشد. روايت اين است: «عن حفص بن غياث، عن أبى عبدالله(ع) قال: «إذا رَأيتُمُ العالِمَ مُحبّاً لِدُنياهُ فَاتَهِمُوه عَلى دينكُم»، يعني: اگر يك عالمى را ديديد دنيايش را دوست مي دارد، او را در دين خودتان متهم كنيد، يعنى فكر كنيد كه او در دينش درست عمل نمي كند. اگر يك مطلب دينى را به شما گفت، شما حق نداريد به او عمل كنيد چرا؟! چون وقتى محبّ دنيا شد، يعنى محبّ غير خدا و محب دنائت و پستى است، شما او را متهم در دين خود كنيد، «فَإنَّ كُلَّ مُحِبٍّ لِشَىءٍ يَحُوطُ ما أحَبّ»، مي فرمايد به اين دليل که: هر كس هر چيزي را دوست مي دارد همه اش اطراف او مي پرد، او را احاطه مي كند، دورش مي چرخد تا آن محبوبش را جلوه بدهد و محبوبش را حفظ كند. در ادامه امام باقر(ع) از پيامبر(ص) نقل مي کنند که: «أوحى الله إِلى داود(ع): لا تَجْعَلْ بَينى وَ بَينِكَ عالماً مَفْتوناً بالدُّنيا فَيَصُدَّك عَنْ طريقِ مَحبَّتى فَإِنَّ اُولئِكَ قُطَّاعُ طَريقِ عِبادىَ المُريدينَ»، و فرمود: خداوند به داود(ع) وحي کرد: بين من و بين خودت عالمي که فريب دنيا را خورده قرار مده! که تو را از طريق محبت من باز مي دارند، اين ها گردنه زن بندگان من هستند كه اراده دارند خدا را بپرستند. اين دسته از عالمان به عنوان دين، سرِگردنه ايستاده و به عنوان علم دين، دين را از بين مي برند! «إنَّ أدني ما أنا صانعٌ بِهِم أنْ أنزَعَ حَلاوةَ مُناجاتى عَن قُلوبِهِم»، کمترين کاري که با اين ها مي کنم اين است که شيرينىِ مناجات با خودم را از قلوب آنها مي گيرم. وقتى اين شيرينى مناجات را از قلب انسان گرفتند، در همين دنيا آدم دارد عذاب و بلاي روحي مي بيند و رنج مي برد. ملا صدرا در شرح خود بر اين روايت مي گويد: «اينکه امام(ع) مي فرمايد: «فَاتَهِمُوه عَلي دينِکُم»، يعني؛ باورتان بيايد كه او علم و دين ندارد، متهمش كنيد که عالم محبّ دنيا بر حقيقت دين نيست. براي اينکه علاقه به دين و دنيا در قلب واحد با هم جمع نمي شود. بعد مي فرمايد: چنين شخصي عالم حقيقي نيست گرچه چند اصطلاح هم بلد باشد اين آقا متديّن هم نيست بلکه اين آدم، يك نادان گمراه است که هم خودش اغوا شده و هم ديگران را اغوا مي كند؛ مانع رسيدن به محبت الهي و شوق آخرت است. خداوند از چنين آدمي در دنيا انتقام خواهد گرفت. و در ادامه مي گويد: «و هو أدنى انتقامه حيث نزع عن قلبه لذيذ مكالماته العقليه و هى عبارةٌ عن الاعلامات الحِكَمِية و الالهامات العلمية التى كانت قابلة لها فى اوائل فطرته و مبادى حاله قبل أن تفسد قريحته و طبع على قلبه كما فى قوله تعالى: « وَطُبِعَ عَلى قُلوبِهِم»، «و کمترين انتقامي که خدا مي گيرد اين است که: لذت مناجات و مکالمات عقلي با خودش را که عبارت است از افاضات حکمت آميز درباره شناخت جهان هستي و الهامات علميه اي که از ناحيه فطرتش قبل از فساد قريحه اش بر او مي شده است را از او مي گيرد و بر قلب او مهر مي زند». آن وقتى كه آدم خوب بود، ببينيد چقدر مطالب را مي فهميد، چقدر لذت مي برد از مناجات با خدا، حالا ديگر اصلا براى درك حقائق عالم هستي، ارزشى قائل نيست. اصلا از ارتباط با خدا لذتى نمي برد!
|