|
روزه در دیگر اديان
اشاره: صوم در لغت به معناي خودداري از عمل است البته در معناي آن اين قيد را اضافه كرده اند كه به معناي خودداري از كارهاي مخصوصي است كه دل آدمي مشتاق آن باشد و اشتهاي آن را داشته باشد. اما صوم در فرهنگ و شريعت ديني عبارت از خودداري و پرهيز از چيزهايي خاص در زمان معين است. روزه عملي عبادي و هماهنگ با روح و روان انسان است كه در صورت تحقق دقيق با توجه به شرايط و معيارهاي يك روزه واقعي نتايج گراني سنگي را در امور روحي، رواني، معنوي، بهداشتي، اقتصادي و ... براي فرد و اجتماع به ارمغان مي آورد. روزه ظهور در پيروان اديان الهي دارد، چون ناشي از مبدا ايمان و امر خدا مي باشد و نيروي مقاومت را افزايش مي دهد تا انسان را به مقام تقوا برساند. روزه ضمن وجوب در اديان الهي، انگيزه فطري نيز داشته زيرا بشر تعالي طلب كه نمي خواست تا سطح حيوانات پايين بيايد و يكسره محكوم تمايلات و شهوات حيواني گردد، روزه را وسيله و سپري براي مقاومت در برابر اين گونه تمايلات قرار داده تا خود را به كمال برساند. روزه گرفتن در ميان اديان الهي، تاريخي بس طولاني دارد و از جمله عبادات ديريني است كه پيدايش آن را مي توان با رانده شدن حضرت آدم و حوا از بهشت مقارن دانست. خداوند درسوره مبارکه بقره موضوع روزه را مطرح و آن را به اديان قبل هم نسبت مي دهد و مي فرمايد: اي كسانيكه ايمان آورده ايد بر شما روزه نوشته شد همانگونه كه بر اممي كه پيش از شما بودند، نوشته شد.( بقره /183).اين آيه نشان مي دهد كه روزه بر مسلمانان و بر امتهاي پيش از آنان نيز واجب بوده است. روزه داري در دين يهود صوم واژه عبري است. در آئين يهود روزه جزئي از مجموعه اعمالي است که يک يهودي براي ذليل ساختن تن و رنجور ساختن آن انجام مي دهد. روزه در تمام اوقات در ميان هر طايفه و ملت و مذهب موقع ورود اندوه و رحمت غيرمترقبه معمول بوده است (يونس5:3) و مي توان گفت که حکم طبيعت است که در اين مواقع پرورش و نمو را ترک مي کند. در عهد قديم (کتاب مقدس) به هيچ وجه اشاره اي نشده که قبل از ايام موسي روزه بطور صحيح معمول بوده، همچنين در تورات به وجوب روزه و حدود آن تصريحي نيست ولي روزه داران را ستوده است. قوم يهود غالباً در موقعي که مي خواستند اظهار عجز و تواضع در حضور خدا نمايند روزه مي داشتند تا گناهان خود را اعتراف نموده و به واسطه روزه و توبه رضاي حضرت اقدس الهي را تحصيل نمايند. (داوود 26:20). مخصوصاً در مواقع مصيبت عام روزه غيرمرسوم قرار مي دادند و در اين صورت اطفال شيرخوار و گاهي حيوانات را نيز از چرا منع مي کردند. (يوئيل 16:2).عهد قديم از روزه داشتن فردي، همچون روزه داشتن داوود، عزرا، الياس، دانيال و جمعي بسيار سخن گفته است. براي نمونه چند عبارت از کتاب عهد قديم را آورده ايم: « .... پس داوود براي (سلامت) طفل از خدا استدعا كرد و داود روزه گرفت و داخل شده تمامي شب را بر روي زمين خوابيد». (دوم سموئيل باب 12/16/15).«و در روز بيست و چهارم اين ماه بني اسرائيل روزه دار و پلاس در بر و خاک بر سر جمع شدند». (نحميا باب 9/1).در تورات براي اولين بار دستور تعنيت (روزه) براي روز کيپور (بخشش گناهان) در دهم ماه تيشري ذکر شده ولي روزه هاي ديگر تاريخ يهود با يادبود اتفاقاتي که در مسير خرابي بت بيت المقدس (هميقداش) روي داد، مناسبت پيدا مي کنند. روز هاي مهم روزه داري :1- يوم کيپور بزرگترين روزه يهوديان است که با نامهايي چون يوم ادير يعني جليل و باعزت، يوم مقادوش يعني روز مقدس و يوم عاسورا خوانده مي شود. فلسفه روزه يهود در کتاب عهد قديم بر اين نکته تاکيد دارد که روزه هدف نيست بلکه وسيله اي است که از طريق آن انسان قادر است از گناهاني که مرتکب شده است اظهار ندامت و توبه کند و قلب خود را براي خداوند متواضع گرداند و با تغيير در رفتار و عمل خود توبه حقيقي از گناهان را متجلي سازد. تعنيت (روزه) در دين يهود اهداف خاصي از جمله توبه، طلب بخشش و يادآوري سوگواري را در پي دارد. از نگاه دين يهود صوم تنها به معني پرهيز از خوردن و آشاميدن نيست بلکه خودداري از لذايذ جسماني است. کتاب مقدس يهوديان بر اين مطلب تاکيد دارد که روزه داشتن بدون توبه اي صميمي و حقيقي بي ارزش و بي محتواست و صرف توجه به ظواهر روزه کارساز نيست. اين امر که فلسفه روزه صرفاً اجتناب از برخي نيازهاي طبيعي و پرداختن به اموري ديگر چون دعا و ... عبادت - بدون ايجاد اثري مثبت در قلب و روح مومنان- نيست منحصر به آيين يهود نيست و درديگر اديان نيز مورد توجه قرار گرفته است. آداب واعمال روزه داران در يهود در دين يهود دختران از سن 12 سالگي و پسران در 13 سالگي موظف به گرفتن روزه مي شوند و بيماران و زنان باردار و شيرده از روزه گرفتن معاف هستند. آنها همراه روزه بعضي از اعمال را انجام مي دهند مانند: روزه داري در دين مسيحيت تاريخ روزه داري در دين مسيحيت به قبل از قرن هشتم مي رسد، روزه در تقويم کليسا هم ثبت شده و جزو آداب فقهي به شمار مي رود. در انجيل آمده که: آنگاه عيسي به قوت روح به پايان برده شد تا ابليس او را امتحان کند، پس چهل شبانه روز روزه داشته و نهايتاً گرسنه گرديد. در اناجيل به وجوب روزه تصريح شده و روزه دار را ستوده و او را از ريا برحذر داشته است. سنت يهودي تا زمان حضرت عيسي - در صورت هاي مختلفش- يعني پرهيز از خوراک، پرهيز از سخن و... رايج بوده و پس از او هم ميان حواريان و کسانيکه مبلغ پيامش در مناطق مختلف جهان شدند، رواج داشته است. به طوري که روزه داري از خصوصيات حواريون و رسولان پيام عيسي بوده است. اين امر نشانگر آن است حضرت عيسي خود به روزه عملاً و قولاً توجه داشته و شاگردانش نيز پس از وي به امر روزه توجه داشته اند. جيمز هاکس در اين باب مي گويد: حيات حواريون و مومنين- (مسيحي) ايام گذشته، عمري مملو از افکار، لذت و زحمات بي شمار و روزه داري بود. حضرت عيسي بي شک پيش از آغاز رسالتش، همچون يک يهودي، ايام روزه داري در دين يهود مثل روزه يوم کيپور را مراعات مي کرده و به نظر برخي ، او تنها اصول را بيان کرده و وضع قوانين را به عهده کليسا نهاده است. چند نکته اي که در اين دين حائز اهميت است، اين است که اولاً در مسيحيت دو واژه روزه و پرهيز وجود دارد که بين اين دو تفاوتي وجود دارد به اين نحو که در ايامي که بايد پرهيز را رعايت کرد، تنها از مصرف گوشت پرهيز مي کنند ولي در ايام رعايت روزه همراه با پرهيز از گوشت غذاي مصرفي و دفعات وعده غذا هم محدود مي شود، ثانياً يکي از روزهاي مهم در مسيحيت روز عيد پاک يا the easter day است که به مناسبت قيام عيسي از قبر گرامي داشته مي شود. هفته پيش از اين روز «هفته مقدس» گفته ميشود که در تعيين بسياري از روزه ها هم نقش مهمي دارد. فلسفه روزه در مسيحيت برخي مي گويند که روزه و دعا وسايلي براي مقابله با وساوس شيطاني است و روزه حقيقي آن است که هيچ بدي مرتکب نشوي و با قلبي خالص خود را وقف خدمت به خداوند کني. مسيحيان معتقدند که روزه ظاهري نيست بلکه باطني و معنوي است و هدف اصلي آن اين است که با فروتني به خدا تقرب جويند و هدايتهاي او را بطلبند. همچنين در کتاب اشعياء نبي، فصل 58، آيات 6-9 در اين باره چنين آمده که: «مگر روزه اي که من مي پسندم اين نيست که بندهاي شرارت را بگشائيد و گره هاي يوغ را باز کنيد و مظلومان را آزاد سازيد و هر يوغ را بشکنيد؟ مگر اين نيست که نان خود را بين گرسنگان تقسيم کني و فقيران رانده شده را به خانه آوري و چون برهنه را بپوشاني و ... آنگاه دعا خواهي کرد و خداوند توبه را اجابت خواهد فرمود و استغاثه خواهي نمود و او خواهد گفت که اينک حاضر هستم». روزه مسيحي به منظور صواب و رياضت و يا به دست آوردن دل خدا و نجات از گناه به جا آورده نمي شود زيرا آنان معتقدند با ريخته شدن خون مسيح بر صليب و مرگ و دفن و قيام او از مردگان نجات از گناه و طريق راه يافتن انسان به حضور خدا مهيا گرديده است. آثار روزه در مسيحيت : روزه هاي مهم مسيحيان: روزه روزهاي يکشنبه روز عيد پاک، روزه در روز نيطيکاست- بدان سبب که روز جشن و شادماني است- ممنوع است. فرق مسيحي و روزه کاتوليک ها: آنها روزه روز چهارشنبه و جمعه الصليب را مي گيرند به علاوه تمامي روزهاي جمعه ماه انابت را که به دوران توبه و تعمق معروف است را روزه مي گيرند، و در اين دوران دو نوع غذاي ساده و يک غذاي معمولي مي خورند و از خوردن گوشت پرهيز مي کنند. ارتدوکس شرق: آنها نيز ماه انابت، روزه رسولان، روزه معراج مريم به آسمان، روزه ويژه ميلاد مسيح و چند تا روزه يک روزه دارند بعلاوه تمامي روزهاي چهارشنبه و جمعه که در اين دوران از خوردن گوشت، لبنيات، تخم مرغ و ماهي پرهيز مي کنند. پروتستان: روزه آنها به خود افراد، کليساها و سازمانها بستگي دارد و در اين مدت بطور کامل از لب زدن به آب و غذا خودداري مي کنند و برخي مايعات را نمي خوردند و از خوردن يک يا چند وعده غذا صرف نظر مي کنند. روزه در دين صابئين صابئين يا مندائيان (پيروان حضرت يحيي) در روزهاي ويژه اي از سال که آنها را مبطل مي نامند از خوردن گوشت، ماهي، تخم مرغ خودداري مي کنند از جمله اين روزها 26 و 27 و 28 و 29 و 30 ماه سمبلتا، روزهاي ششم و هفتم ماه دولا و روز دوم ماه هطيا است. آنها روزه واقعي را روزه دار بودن اعضا و جوارح آدمي مي دانند که در کتاب کنزاربا يا صحف آدم مقدس ترين کتاب مندائي ها آمده است: «اي مومنان برايتان گفتم که روزه بزرگ فقط نهي از خوردن و آشاميدن نيست بلکه ديدگانتان را از نگاههاي هيز و شيطاني و گوشهايتان را از شنيدن حرفهايي که مردم در خانه خود مي زنند برحذر داريد و زبانهايتان را به گفتارهاي دروغ و ناپسند نيالائيد و...». روزه در آيين زرتشت در آيين زرتشت روزه گرفتن و نخوردن آب و غذا بخاطر اينکه باعث سستي بدن و عدم فعاليت مفيد و کار روزانه مي شود ناپسند مي باشد. چون اين موارد در آيين زرتشت نکوهيده شده و بي کاري و تن پروري بشدت نهي شده است و در ونديداد، فرگرد سوم فقره 33 نوشته شده:‹‹ آن كس كه سير غذا مي خورد، توانايي مي يابد كه نيايش بكند، كشاورزي كند و فرزندان به وجود آورد. جاندار از خوردن زنده مي ماند و از نخوردن مي ميرد››. امابراي افراط نکردن در خوردن گوشت حيوانات روزهاي دوم و دوازدهم و چهاردهم و بيست و يکم هر ماه زرتشتيان از خوردن گوشت پرهيز مي کنند اين چهار روز متعلق به چهار امشاسپند وهمن، ماه و گوش و رام که از ميان چهارپايان هستند مي باشد. زرتشتيان پس از مرگ يکي از نزديکان، مدت سه شب از پختن يا خوردن گوشت پرهيز مي کردند. روزه درآئين جين و آئين هندوييسم زاهدان پيرو آئين جين و آئين هندو براي ايجاد آمادگي روحي خود براي برخي جشن ها و اعياد روزه نگه مي دارند، همچنين پارسايان آئين جين بهترين مرگ را مرگ در اثر پرهيز کامل از غذا و آب مي دانند و بسياري از آنها داوطلبانه راه روزه دار را در پيش مي گيرند تا بدين طريق به زندگي خود پايان بخشند. بسياري از راهبان و راهبه هاي بودايي مذهب، تنها به يک وعده غذا در روز اکتفا مي کردند و اول ماه و نيمه ماه را روزه کامل مي گرفتند، امروزه مردم عامي بودائي هر ماه چهار بار روزه داشته و به گناهان خود اقرار مي کنند و در استقبال از سالروز فوت بودا مدت پنج روز از خوردن گوشت خودداري مي کنند. لامائيست ها در هر ماه روزهاي 14 و 15 و 29 و 30 تنها از غذاي آردي و چاي تناول مي کنند ولي پارسايان اين مذهب در طول اين چهار روز تا غروب آفتاب هيچ نمي خورند. مردم تبت مراسمي به نام نانگ نس (روزه مدام) دارند که چهار روز طول مي کشد. آنها دو روز اول را بادعا، اقرار به گناهان و تلاوت متون مقدس به سر مي آورند و روز سوم پرهيز شديدي را رعايت مي کنند و هيچ نمي خورند و حتي آب دهان خود را هم فرو نمي برند واين روزه را با دعا و اقرار به گناهان تا طلوع آفتاب در روز چهارم ادامه مي دهند. در ميان چينيان کهن بخصوص پيروان مذهب تائو روزه قلب وجود داشت و بر آن بيش از روزه تن تاکيد دارند، پيروان مکتب کنفوسيوس روزه داري را بعنوان آماده سازي خود، براي بهتر به انجام رساندن اوقات پرستش ارواح نياکان مورد توجه داشتند. در مصر کهن، پس از مرگ پادشاه رعاياي او روزه مي داشتند و از مصرف گوشت، نان، گندم، شراب و هر تفريحي پرهيز مي کردند و نيز از استحمام، تدهين (ماليدن روغن به موي سر) و بستر نرم خودداري مي کردند. قبايل بومي آمريکا معتقد بودند روزه گرفتن در کسب هدايت و راهنمايي از روح اعظم موثر است و از جمله مراسم عزاداري آنها پرهيز غذا بوده است.همچنين در نزد بسياري از اقوام کهن پرهيز از آشاميدن و خوردن به عنوان ابزار ندامت به درگاه خدا (يان) و به عنوان فديه و کفاره گناهان انجام مي شد؛ مردم کهن مکزيک امساک از غذا را به عنوان کفاره گناهان بجا مي آوردند و مدت آن از يک روز تا چند سال متفاوت بوده است و پارسايان آنها در هنگام بروز مصيبتي عام، ماهها راه امساک را در پيش مي گرفتند. منابع:
|