|
پژوهش و تحقیق نوآورانه و شجاعانه در حوزه علمیه
گفتگوی صفير با حجت الاسلام و المسلمين محمد صحتی سردرودی (مترجم، محقق تاریخ و عاشورا پژوه) صفير : حجت الاسلام والمسلمین صحتی یکی از پژوهشگران حوزه علمیه هستند و قصد داریم در مورد پژوهش و به خصوص تحقیق و پژوهش نوآورانه و شجاعانه در حوزههای علمیه با ایشان بحث و گفتگو کنیم. در بدو امر جنابعالی چه توصیفی از تحقیق و پژوهش و اندیشه شجاعانه، نوآورانه و اصلاح طلبانه دارید و این نوع تحقیقی چه شاخصها یی باید داشته باشد و چه تحقیقی میتواند لایق این نام باشد؟ * بسم الله الرحمن الرحیم، الحمد الله رب العالمین؛ تحقیق یا پژوهش بیش از هر چیزی به این توصیف نیازمند است که «تحقیق به ما هو تحقیق» باشد. یعنی محقق از قبل، مقصد و مقصود خود را به آن صورت معین نکند و با تعصب دنبال تحقیقی نرود بلکه تحقیق را برای خود تحقیق بخواهد به این معنی که نتیجه تحقیق هر چه بود به آن تن بدهد. ما خیلیها را میبینیم یک کار تحقیقی میکنند اما از مقدمات کار پیداست که از همان اول مقصد و مقصود خود را بیان کردند و میخـواهند هر طـوری شده به آن مقصدی که از قبل بیان کردهاند برسند لذا میروند در مقدمات کار و مقدماتی را بر میگزیند که منتهی به آن نتیجهای که از پیش میخواهند، برسند. به نظر من، به این، نمیتوان تحقیق گفت. تحقیق بیش از هر چیز باید برای خود تحقیق باشد و در نتیجه حاصل تحقیق هر چه بود محقق به آن تن دهد و اگرآنچه که میخواست نشد و یک نتیجه دیگری از آب در آمد، این را کتمان نکند. این گونه تحقیق بزرگ ترین شاخصهایی که میتواند داشته باشد یکی تفکر آزاد است، دیگری عقل مداری و خرد ورزی است، یکی دیگر، اصل مباحثه و مشورت است و دیگری میتواند جستجوی کامل باشد و همچنین، تخصصی باشد یعنی محقق در یک شاخه و حوزهای مشخص کار کند. متأسفانه بسیاری از نویسندگان و مؤلفان روی یک شاخه نمیایستند و از این شاخه به آن شاخه میپرند! یک زمانی در رابطه با فلسفه و منطق مینویسند و زمان دیگر در رابطه با فقه و اصول مینویسند و... .40 یا50 سال پیش مرحوم استاد شهید مطهری میگفت: فقه ما باید به صورت تخصصی باشد، مثلاً شخصی در باب قضاوت فقیه باشد، دیگری در طهارت فقیه باشد، چرا که در همه 53 باب از فقه، عمر انسان کفاف نمیدهد، این نکته تنها در مورد فقه نیست و ما عدهای را میبینیم که در همه موضوعات وارد میشوند و نتیجه اش میشود همه کاره و هیچ کاره! صفير :در حقیقت به شوراهای فقهی اشاره دارید که عدهای به راه اندازی آن نظر دارند؟ * بله اگر شورا تخصصی باشد و هر متخصص در موضوعی، در آن عضویت داشته باشد. صفير :شما غیر از اینکه در حوزه فقه میگویید چنین شوراهایی که متخصصان در آن شرکت کنند، تشکیل شود، در دیگر ابواب غیر فقهی هم بر تشکیل چنین شورای متخصصان نظر دارید؟ * بله! مثلاً در حوزه تاریخ اهل بیت(ع) محققینی داشته باشیم که هر یک متخصص در زندگانی هر یک از این بزرگواران باشند. صفير : شما یک سری شاخصها یی را به صورت تیتر وار برای یک تحقیق شجاعانه مطرح کردید، توضیح بیشتری میدهید؟ * موقعی که محققی آزاد اندیش باشد، دایره دیدش در تنگنای تعصبات محدود نمیشود مثلاً بیاید به مسائل دینی در دایره تنگ مذهب یا فرقه یا یک نحله خاص نگاه کند که این نشان از تعصب است و نمیگذارد به جایی برسد. در صورتی که دایره دید بایستی گسترده باشد. بر اساس مثل معروف: چونکه صد آمد نود هم پیش ماست. اما موقعی که هدف کوچک باشد معلوم نیست که به همان هدف کوچک هم برسد. به مسائل دینی از منظر یک مذهب ویژه نباید نگاه کرد برای این که ما معتقدیم حق همه اش پیش یک کس یا کسانی نیست هر کسی در یک وادیی مطالعه کرده است.مثلی میگوید: همه چیز را همگان دانند و همگان هم از مادر زاده نشده اند! اصل عقل مداری و خرد ورزی هم از دیگر شاخصها ست. اینها از بدیهیات و ضروریات است و ما باید به خود ببالیم و افتخار کنیم که در مذهب ما پیشوایان معصوم گفتهاند: «تفکر ساعة افضل من عبادة ستین سنة»، در برخی متون «سبعین سنة» آمده است، به این معنی که: یک لحظه اندیشیدن و فهمیدن ارزشش بیشتر از 60 یا 70 سال عبادت است. صفير : برای اینکه در یک پژوهش به نتیجه قابل توجهی دست پیدا کنیم به عقیده شما مطالعات ما حول حوش یک موضوع باید بیشتر باشد، یا باید فکر و اندیشه بیشتری کرد؟ * هردو لازم است، ولی اندیشه ارزشش بیش از مطالعه است. البته اندیشه، فکر، درک، مطالعه صرف و یادداشت برداری خام، اینها اگر مبتنی به یک اندیشه آزاد و فراخ نباشد به جایی نمیرسد. بنابر این مطالعه هم لازم است اما به صورت هدفمند و مبتنی با همان تفکر و تعقل آزاد. صفير :چه ضرورتی دارد که چنین تحقیقاتی با این مشخصات انجام شود؟! * ضرورتش به اندازه تحقیق است. مثل این که بفرمایید چه ضرورتی درباره تحقیق است، چه ضرورتی برای درک و فهم است، در این مورد تردیدی نیست، هر چه انسان بیشتر بفهمد بیشتر انسان است، ضرورتش بر میگردد به ضرورت هستی و وجود. مثل اینکه بپرسید چه ضرورتی است که ما باشیم! صفير : برای اینکه یک تحقیق نوآورانه و شجاعانه صورت گیرد چه عواملی باید وجود داشته باشد که تحقیق با این ویژگیها یی که شما فرمودید شکل بگیرد؟! *عوامل میتواند زمانی، محیطی و استاد باشد. از نظر زمانی انسان باید آنقدر تحصیلات داشته باشد که یک دوره ابتدایی را که ما میگوییم دوره مقدمات، اینها را درک کرده باشد مخصوصاً دوره مقدمات که بیشتر به تربیت بها میدهند و در این زمینه پخته شده باشد، چون در تربیت، اسوه و الگو میخواهد که بیشتر بر میگردد به همان زمان ابتدایی ورود به وادی علم اندوزی. بنابراین محقق بایستی از آن اوان، تربیت شده باشد تا بتواند به دوران تحقیق و پژوهش مخصوصاً تحقیق و پژوهش آزادانه و شجاعانه، برسد. از نظر محیطی محقق باید در یک محیط و حوزهای تربیت شده باشد که بتواند روحیه تحقیق را کسب کند، فرض کنید آنهایی که زیر نظر مربیان تنگ نظر و افراطی و تندرو در مدارس شبانه روزی تحصیل میکنند و حتی اجازه ندارند با مردم ارتباط داشته باشند و محبوس هستند، از نظر مکانی بعید است در آینده محقق آزاد اندیشی باشند چون از همان اول روحیه تحقیق را در وجود ایشان کشتهاند! این طور آدمها غالبا مقلد بار میآیند، مقلد میمانند و متاسفانه مقلد هم از دنیا میروند! عامل دیگر اینکه؛ باید انسان محقق، استاد دیده باشد و دورانی را در طی طریق تلمذ گذرانده باشد. نمیشود که ابتدا به ساکن کسی بیاید و ادعای محقق بودن کند. از نظر عملی هم باید آثاری ازخودش منتشر ساخته باشد که با نگاه به آنها بشود گفت این محقق است یا نیست. صفير :در زمینه های فقهی، تاریخی، کلامی، تفسیری و... در میان معاصرین، چه پژوهشهای شجاعانه و نو آورانهای صورت گرفته است که بتوان به آن اشاره کرد؟ * الحمد الله هم درحوزه فقه، هم در حوزه تفسیر و تاریخ و دیگر حوزهها پژوهشگرانی داشتهایم که به پژوهشهای شجاعانهای دست پیدا کردهاند، اگر بخواهیم درفقه و اصول مثال بزنیم مرحوم آیت الله خویی است، ایشان فرمودند شهرت روایی و عملی متشرعه هیچ کدام حجت نیستند که این خود در فقه یک گام بلندی بود. موقعی که این دو تا ـ شهرت روایی و عملی ـ، را از کار بیاندازید خیلی از فتواها را باید از نو تحقیق کرد، اکثر این احتیاطها یی که ما در کتابهای فقهی داریم مستند آن یا شهرت روایی است یا شهرت فتوایی، یا تمسک به سیره متشرعه. در حالی که ما باید دنبال دلایل دیگری بگردیم. همچنین در فقه میتوان به برخی از فتاوای مرحوم آیتالله منتظری و همچنین امروزه، فتاوای حضرت آیت الله صانعی یا برخی نظرات استاد آیت الله ابراهیم جناتی، مثال زد. در وادی تفسیر هم نخست، المیزان از علامه طباطبایی است بعد از این تفسیر، تفسیر مرحوم سید محمد حسین فضل الله هم این گونه است. همچنین میتوان از مرحوم آیت الله شیخ محمد تقی شوشتری صاحب قاموس الرجال، نام برد که ایشان هم در علم رجال و هم در تاریخ، اندیشههای انتقادی بسیاری داشت که در آثارش به جا مانده است. صفير :تخصص حضرت عالی بیشتر متمرکز بر بحثهای تاریخی و بیشتر بحثهای عاشورا پژوهی است. شما چه کسانی را در این زمینه خیلی شاخص و بارز میدانید و کارهایشان میتواند در ذیل این اندیشههای شجاعانه قرار بگیرد؟ * من در حوزه عاشورا پژوهی تنها کسی که دیدم شجاعانه و از سر آزاد اندیشی قلم زده و آثاری را به جا گذاشته مرحوم صالحی نجف آبادی صاحب کتاب شهید جاوید است و البته آثار دیگر ایشان در برخی دیگر موضوعات از این خصیصه برخوردار است. گرچه من با اصل نظر مرحوم صالحی نجف آبادی در کتاب شهید جاوید موافق نیستم اما معتقدم در این کتاب سه گام بلند برداشته است، یک گامش را که در موضوع هدف شناسی امام حسین (ع) باشد و هدف امام حسین(ع) را محدود به تشکیل حکومت بکند این را بر نمیتابیم یا درک نمیکنیم. اما دو گام دیگر، یکی گام عقل مدارانه و خرد ورزانه وارد شدن و دیگری غلو ستیزی بسیار قابل توجه است و امروزه این دو گام از آن نیازهای مبرمیاست که در حوزه علمیه متاسفانه بعد از صالحی نجف آبادی کسی نیست که در این وادی مثل ایشان گام بردارد و پخته و جهان دیده باشد. صفير :قبل از ایشان از چه کسی میتوان نام برد؟ * قبل از ایشان محدث نوری با لؤلؤ و مرجانش، و سید محسن امین عاملی صاحب اعیان الشیعه با کتاب التنزیه که کارهای او هم خیلی شجاعانه بود. صفير :اشاره کردید به فتاوای جدید آیت الله صانعی؛ به نظر شما در حال حاضر چه تلقیی از فتاوای ایشان که برخی از آن، حاوی فتاوای غیر مشهور هم است، وجود دارد؟ * من تا آنجا که یادم است برخی از فتاوای آیت الله صانعی خیلی شجاعانه و عقل مدرانه و خردوورزانه و راهگشا است. به عنوان نمونه و چون در ماه رمضان با هم داریم گفتگو میکنیم؛ برای ما عمری، سن بلوغ دختران مسئله بود. اصلاً میدیدیم که یک دختری در نه سالگی و در سن رشد بخواهد روزه بگیرد به شدت به او آسیب میرساند.تا این که فتوای آیت الله صانعی که میگویند آغاز بلوغ دختر 13 سالگی است صادر شد که عقل ورزانه و خردورزانه است. چنین فتاوایی و امثال آن که از ایشان صادر شده میتواند راهگشای بسیاری از مقلدان باشد. در رابطه با مخالفت با برخی نظرات نو اندیشانه و شجاعانه آیت الله صانعی، احتمال دارد برخی مواضع سیاسی مخصوصاً در این چند سال گذشته اضافه شده باشد که این برخوردها در طول تاریخ بی سابقه نیست. صفير :یک تحقیق شجاعانه و نوآورانه اگر بخواهد شکل بگیرد حتماً با یک سری موانعی رو به رو میشود به نظر شما چه موانعی بر سر این راه وجود دارد و چه آسیبها یی ممکن است به این گونه پژوهش وارد شود؟ * در رابطه با موانع تا اینجا به صورت پراکنده حرفها یی گفته شد، یکی از موانع تعصبات مذهبی است، عوام زدگی هم یکی از موانع است. بزرگترین آسیبی که میتواند وجود داشته باشد این است که طرف بیاید افراط کند یعنی چنان بپندارد که هر حرف تازه زدن، به صرف این که تازه است دلیل بر حقانیتش است. در صورتی که چنین نیست و موقعی یک تحقیق میتواند از آسیب در امان بماند که از این تنگناها برهد و صاحب تحقیق و نظریه، افراط نکند. به یکی گفتند: داری از لبه پشت بام میافتی و برو عقب عقب عقب! رفت و از آن طرف افتاد! بنابراین، صرف نوآورانه بودن نباید موجب افراط و تفریط شود، و صرف نوآورانه بودن دلیل بر حقانیت هر حرفی نمیشود. صفير :به نظر شما در چه زمینهها یی ضرورت احساس میشود که پژوهش های جدید و نوآورانهای صورت بگیرد؟ * در همه زمینهها ! من معتقد هستم فکر و اندیشه مثل آب میماند و اگر جریان نداشته باشد میگندد، هر فکری این طور است، فکر الهی، فکر دینی، فکر حوزوی و دانشگاهی این گونه است. ما همیشه باید یافتههای خودمان را باز اندیشی و بازیابی کنیم. حتی از خداشناسی برای شما مثال بزنم، خدا آنقدر بزرگ و زیبا است که ما هر چه زیبا تر بپرستیمش و از او حرف بزنیم باز جا دارد. یکی از شعرا شعری دارد: بیزارم ازآن کهنه خدایی که تو داری*** هر لحظه مرا تازه خدای دگری هست ما به طور دایم باید اندیشهها و عقیدهها یمان را غربال کنیم و گرنه برخی از این قواعد اگر راکد بماند صورت عقده به خودش پیدا میکند و مرضی تولید میشود به نام عقیده. چنانچه مولوی در مثنوی، عقدهها را عقیده نامیده است. لذا من معتقد هستم در همه حوزهها ما محتاج به پژوهشهای شجاعانه و نوگرایانه هستیم. باید در همه حوزهها باز اندیشی کنیم مخصوصاً در مسایل مبتلابه و اجتماعی که امروزه در دنیا مورد بحث است، مخصوصاً در رابطه با حقوق زنان. من معتقد هستم زنان امروزه مظلوم هستند، حقوقشان چندان رعایت نمیشود، درمسئله ارث، دیه و ... ما باید در اینها بازاندیشی بکنیم و نچسبیم به ظواهر آیات و احادیث، باید ببینیم مراد و مقصود شارع چه بوده است، آنچه برای یک فقیه، مفتی و مستنبط لازم است این است که مذاق شرع را بدست بیاورد، ببیند خدا که این حکم را تشریع کرده، از تشریع این حکم مقصودش چه بوده است و نچسبد به ظاهر حکم. اگر ما مقصدگرایانه به مسائل فکری نگاه کنیم خیلی از گرهها باز میشود. صفير :شما به حقوق زن اشاره کردید، یکی از حوزهها یی که آیت الله صانعی بر روی آن تحقیق کرده و فتاوای نوی دارند، بحث حوزه زنان است مانند برابری دیه، قصاص چه در زن و مرد مسلمان وغیر مسلمان. نظر شما در این رابطه چیست؟ * اگر بدون تعصب به قضیه نگاه کنیم معتقد هستیم که خداوند حکیم است و هیچ حکمیرا بدون حکمت صادر نمیکند. اگر در زمان پیامبر(ص) و عصر حضور و در زمان ائمه فرض کنیم دیه زن نصف دیه مرد بوده به خاطر این بوده که آن زن نان آور خانواده نبوده است و اما امروزه اگر شرایط عوض بشود مثلاً یک زنی را یک قاتلی بکشد که آن زن نان آور خانواده است و شاغل است اینجا دیگر نمیشود گفت دیه اش نصف است چون باید به فلسفه حکم نگاه کرد و باید دید که مقصود و هدف شارع از تشریع این حکم چه بوده است. آنچه مسلم است این است که شارع عادل است و ظلم نمیکند، آن زمان عدالت با نصف بدست میآمد امروزه اگر این نصف ظلم باشد و عدل نباشد، باید مساوی باشد. صفير : از نظر شما این بر میآید که زمان و مکان در تغییر اندیشهها و فتاوا خیلی مهم است؟ * بله، با عوض شدن شرایط و موضوعات، حکم هم عوض میشود. صفير : امروز هم اغلبیت با این است که مردها نان آور هستند، بنابر این به نظر من مسائل اقتصادی را نمیشود در این بحث دیه وارد کرد. * مسایل اقتصادی میتواند یکی از حکمتهای مد نظر شارع باشد. صفير : به نظر شما در حوزههای علمیه امروزه، چه برآیندی از تحقیق و پژوهش وجود دارد؟ آیا تحقیق و پژوهشهای نوآورانه و اصلاح طلبانه صورت میگیرد؟ اگر صورت میگیرد چه مقدار است و اگر صورت نمیگیرد به چه دلیل این نوع تحقیق در حوزه علمیه صورت نمیگیرد؟ * متاسفانه من تا آنجا که دیدم در حوزهها دو تا مشکل داریم، نمیگویم همه، اما اکثریت به این دو مشکل گرفتار هستند. یکی این است که بسیاری از هم لباسیهای ما مثل این که مقلد به دنیا آمدهاند، مقلد ماندهاند و قرار است مقلد از دنیا بروند! مثلاً من در برخورد با یک روحانی40ـ 50 ساله، هنگامیکه بحثی پیش میآید و میخواهد دلیلی برای حرفی بیاورد میبینم تنها دلیلش این است که فلان آقا این را گفته است. من از این رنج میبرم، 1400 سال پیش حضرت علی(ع) به ما توصیه کرده است و گفته: «اُنظر الی ما قال و لا تَنظُر الی مَن قال»، یعنی: نبین که گوینده چه کسی است بلکه ببین چه چیزی میگوید، به گویند نگاه نکن و حرف را درک کن. از ائمه معصومین(ع) سفارشات این چنینی کم نیست. با گذشت 1400 سال هنوز ما میبینیم که عدهای شخصیت زدهاند.البته بسیاری از بزرگان ما، بزرگ بودنشان حقیقی است مثل شیخ طوسی، سید مرتضی، شیخ مفید و شیخ انصاری (رحمة الله علیهم). خلاصه اینکه؛ مشاهده میشود بسیاری که کم هم نیستند، اصلا روحیه تحقیق ندارند و کاملاً روحیه تقلید دارند در صورتی که تقلید تنها در فروع است و آن هم اگر دقت کنید تقلید نیست و از نوع مراجعه به متخصص است. درانتخاب مجتهد هم انسان آزاد است. همه فقهای ما در ضروریات مذهبی تقلید را حرام میدانند و فقط جواز آن در فروعات و جزئیات میدانند است. اما عدهای فقط با روحیه تقلید بار آمدهاند و لذا هیچ به فکر این نیستند که خودشان چیزی بفهمند، فقط نقل قول میکنند، راوی هستند و درایت ندارند و کارشان در نهایت، روایت کردن حاصل تحقیقات دیگران است. مشکل دیگر تحقیق در حوزهها ، کمبود شجاعت در اندیشه است، به نظر من شجاعت، مثل کیمیا میماند، مخصوصاً نواندیشی. خیلی کم هستند آنهایی که شجاعت داشته باشند و خودشان چیزی را بفهمند. ظاهرا علت عمده آن ترس است. مولا علی (ع) در کلمات قصار نهج البلاغه دارد: «و الجبن منقصة»، ترس یک نوع کاستی است. عدهای به این بلا گرفتار هستند و جرات خود اندیشی ندارند و همه اش میخواهند ببینند فلان استاد و فلان بزرگ چه گفته است لذا نه تنها شجاعت خلاف اندیشی ندارند اصلاً شجاعت اندیشیدن هم ندارند و آنهایی که شجاعت اندیشیدن دارند خیلی کم هستند. باز هم تکرار میکنم شجاعت مثل کیمیا میماند. اگر بخواهم در میان فقهای معاصر نام ببرم بایستی از امثال: مرحوم آیت الله خویی، مرحوم آیت الله منتظری، آیت الله صانعی، استاد جناتی، آیت الله صالحی نجف آبادی و مرحوم آیت الله دکتر صادقی صاحب تفسیر الفرقان، یاد کنم که البته کم بودن اینگونه شخصیتها ست که ما را رنج میدهد. صفير : یکی از آسیب های تحقیق هم همین است که به برخی آثار اجازه چاپ و انتشار داده نمیشود! * بله با شما موافقم. در حوزهها تحقیقاتی وجود دارد که فرصت انتشار به آنها نمیدهند. ماهی نیست که ما کتابها یی را به صورت زیراکسی و زیر میزی نخریم که فعلا از نام بردن آنها خودداری میکنم! کسی که تشنه اندیشه باشد میگردد اینها را پیدا میکند اما اگر کسی تشنه اندیشه نباشد و ساده لوحانه همه را معصوم بداند، مثل اهل سنت که هر صحابی را عالم و عادل میپندارند و به هیچ کس گمان اشتباه ندارند، با تقلید، مطالب را میپذیرد و با تقلید از دنیا میرود. صفير :با توجه به این نظر شما یکی از موانع و آسیبهای جدی که به حوزه تحقیق وارد میشود مسلط شدن سیاست و سیاسی کاری بر حوزه تحقیق و اندیشه است. * دقیقاً! صفير : راهکار شما برای اینکه این بحث تحقیق آزادانه و غیر مقلدانه گسترش پیدا کند چیست که محققین بتوانند در این راه حرکت کنند؟ * راه کارهای بسیاری میتوان مطرح کرد. یکی از این راه کارها این است که بزرگان ما و افراد متمولی که دل در گرو پیشرفتهای علمیدارند واقعا از نظر اقتصادی افراد مستقل که دارای استقلال فکری هستند را پشتیبانی کنند. همین سهم امام(ع) و سادات میتواند در این راه صرف شود. به پیشینه پرداخت سهم امام(ع) اگر مراجعه شود این مطلب بهتر واضح میشود. سال گذشته محرم در اصفهان 10 جلسهای برنامه داشتیم در رابطه با اصل عدل در مکتب تشیع. آخر بحث من رسید به بحث سیادت و خمس. مثلاً این خمسی که سهم امام به آن میگوییم من معتقدم اگر ما دقت بکنیم به زندگی ائمه معصومین، در عصر حضور ائمه(ع) این خمس را به چه کسانی میدادند، اگر تحقیق کنیم میبینیم بیشتر به اشخاصی مثل دعبل خزائی، که میگفت من 50 سال است چوبه دارم را به دوش میکشم! داده میشد. یا کمیل اسدی که بنی امیه برای سرش جایزه گذاشته بودند و سالها متواری بود و درکوههای صعب العبور زندگی میکرد، مدام زندانش میانداختند و از زندان فرار میکرد و حرفش را میزد. اینها نمونهها یی از فعالین اجتماعی و سیاسی آن دوران بودند که وجوهات را به آنها میدادند. امروزه هم برای اینکه در حوزه آزاد اندیشی و تولید تفکر پیش بیاید باید از متفکران آزاداندیش پشتیبانی شود. این پشتیبانی هم یکی از نظر مادی و اقتصادی است و یکی هم از نظر حیثیتی است. برای هرانسانی بزرگترین بلا و گرفتاری و اتهام این است که متهم به فساد اندیشه شود و همه ازاین میترسند و حق هم دارند، زیرا اکثریت با...، یک حرف تازهای میشنوند طرف را به وهابی گری وسنیگری متهم میکنند، میگویند فلانی خلاف مشهور نظر داده است، انگار! حرف خلاف شهرت زدن گناه کبیره است. موقعی که طرف متهم به فساد اندیشه شود گذشته از جامعه، حتی در میان خانواده خودش غریب میشود و این خیلی سخت است. لذا آنهایی که قدرتی دارند ـ مرادم مراجع عظام حوزه است -، باید به قول معروف، هوای متفکرین آزاد اندیش را داشته باشند و از آنها غفلت نکنند. کسانی که امروزه مثل دعبل خزائی هستند، مثل کمیل اسدی هستند، به آنها برسند و از آنها حمایت کنند. برخی این بزرگان که از دنیا رفتهاند من رفتم پیش یکی دو تا از آنها و عرض کردم: وقتی شما مبلغی مختصر را به عنوان تقسیمیبه همه میدهید معمم و غیر معمم، درس خوان وغیر درسخوان؛ خودتان هم میدانید برخی در جاهای مختلف شاغل هستند. به جای اینکه به همه بدهید آیا بهتر نیست لیستی و آماری از آن انسانهای مفید و فعال که در حوزه کار میکنند تهیه شود و به اینها رسیدگی شود که باعث میشود هم اینها زندگیشان تحولی پیدا کند و هم از اینها پشتیبانی کردهاید تا تولید فکر حوزه پیش بیاید؟ خلاصه این مسئله اقتصادی مسئله کمینیست. موقعی که یک فردی که توان تحقیق دارد، اما دغدغه نان شبش را داشته باشد معلوم است داعیه دارد که فکر تازه اش را به گونه ای دیگر بیان کند از ترس اینکه فردا متهم به انگهای بسیار نشود. تنها شجاعتی که میتواند داشته باشد این است که مطالبش را مینویسد و وصیت میکند بعد از مرگم که فضا باز است منتشرش کنید! صفير :بنابراین به نظر شما مهم ترین راه کار این است که از نظر اقتصادی و معنوی اهل تحقیق مستقل، حمایت شوند؟ * بله! و دیگر راهکار اینکه آزادی بیان و انتقاد فراهم باشد، در حوزه، بایستی مجلههای مستقل با هم رقابت کنند و ازآن طرف شبکههای اینترنتی و ماهوارهای مستقلی باشند که بیایند فقط کتاب و تحقیقات مختلف را مورد نقد و بررسی قرار دهند. انتقادپذیری بزرگترین نعمت برای رشد تحقیق است. انسان باید بداند که منتقد، بزرگترین نعمت برای یک متفکر است. کمترین فایده منتقد این است که آدم فکرش را تعدیل میکند و میفهمد که کسی هم هست که بر خلاف اندیشه او میاندیشد و یک احتمالی میدهد که او هم ممکن است حق داشته باشد و در نهایت تند نمیرود و اندیشههایش را تعدیل میکند. بنابر این، دعاگوی منتقد آثار و اندیشهها یمان باشیم و از او استقبال کنیم که اینها همه اش از ضروریات است.
|