|
یادداشت سردبیر/تنوع اشکال تروریسم
تروریسم و خشونت در مباحث نظری، ابعاد و انواع متنوعی را به خود اختصاص داده است. قبل از هر چیز با توجه به تعاریف نظری از تروریسم می توان مؤلفه هایی تروریسم را این گونه بر شمرد: 1-ایجاد خشونت برای رسیدن به تقسیم بندی متفاوت از گونه های تروریسم، مبانی و معیارهای خاص اما متفاوتی مد نظر نظریه پردازان است که به موجب آن ما با سنخ شناسی متفاوت و مختلفی از تروریسم روبرو هستیم و گاه این تعریف ها، برخی دیگر را ممکن است هم پوشانی کند. در یک تقسیم بندی کلی می توان به تروریسم فردی و سازمانی اشاره کرد: 1-تروریسم فردی: در این نوع از تروریسم، فرد، بدون استفاده از ارتباط ارگانیک و سازمانی با گروه، تشکل و حتی ملیت خاصی دست به این عمل می زند. این گونه اقدام نوعاً توسط افراد فرودست انجام می گیرد که می توان، ظلم، بی عدالتی و گاه عصیان فردی را از علل و عوامل آن شمرد. 2-ترویسم سازمانی: در این گونه از تروریسم، یک سازمان اجتماعی، سیاسی، نظامی، دولتی یا غیر دولتی، با انگیزه های مختلف در چارچوب اهداف سازمانی به حذف فیزیکی عنصر مخالف خویش می پردازد. این نوع از ترور، عمده ترورهای انجام شده در سطح ملی و بین المللی را در بر می گیرد. گونه شناسی بر اساس اهداف 1- تروریسم سوداگران مواد مخدر قاچاقچیان مواد مخدر به منظور تأثیرگذاری بر سیاست دولت ها، قانون گریزی به وسیله تهدیدات منظم و در بسیاری موارد، برای حذف رقبای خویش از این بازار پر درآمد، به ترور روی می آورند، موارد بسیاری از این نوع تروریسم در آمریکای جنوبی قابل ذکر است. 2- ملی گرایی و ترور گاه کشوری توسط بیگانگان اشغال می شود، گاه حرکت استعماری در کشوری رخ می دهد که طی آن افراد مسلح و ستیزه جو برای پایان دادن به اشغال یا استعمار و کسب آزادی و استقلال به ترور روی می آورند. برخی اعتقاد دارند این نوع تروریسم را باید در قالب حرکت های آزادی و رهایی بخش تعریف کرد. 3- اهداف سیاسی و ترور گاه نیروهایی که سازکارهای مسالمت آمیز در ایجاد تحولات سیاسی را کارساز ندانند و حاکمیتی تن به اقدامات مصلحانه و صلح جویانه ندهد، که در این صورت فعالیت های سیاسی وارد فاز خشونت خواهد شد با هدف رفرم یا دفرم سیاسی در غالب نظام های استبدادی. 4-تروریسم مذهبی این گونه از ترور که ممکن است در برخی شاخصه ها با ترور با اهداف سیاسی هم پوشانی داشته باشد، از سوی فرقه های مذهبی رخ می دهد که اعتقاد دارند ایده های فرقه ای و مذهبی آنان برترین و مصاب به واقع است و غیر همکیشان آنان از دایره حق حیات خارجند در صورتی که تن به کیش و آیین آنان ندهند. این گروه و تفکر از خشونت گرایان که همواره از گذشته وجود داشته، در جهان امروز و به ویژه در خاورمیانه رو به گسترش است و سوگمندانه باید گفت نضج و رشد این گونه از تروریسیم و خشونت در جوامع مسلمان رو به گسترش و نیروگیری است. تروریست های مذهبی علاوه بر غیرهمکیشان- کافران، با قرائت آنان- نوک تیز حملات خود را متوجه همکیشان خویش هم کرده اند. آنان اعتقاد به وجود جهاد حداقل در سال یک بار را دارند و اعتقاد دارند اگر فردی از افراد جامعه اسلامی توان حضور در میدان جنگ یا ترور را ندارد بایستی هزینه پیکارجویان را تقبل نماید که این خود باعث ایجاد شبکه حمایتی از تروریسم ها و پیکارجویان به ویژه اقتصادی است. به نظر می رسد بخشی ازخشونت طلبان امروزین در جوامع مسلمان، که تحت عنوان سلفی شناخته می شوند -که البته ممکن است نقاط افتراقی بیان این دو باشد- بیشتر به دنبال اهداف سیاسی هستند تا اهداف مذهبی. چرا که آنان خود را احیاگر خلافت و شکوه اسلامی می دانند و اعتقاد دارند گرچه دنیای امروز چنین سازوکار سیاسی برای اداره جامعه را پذیرا نیست با این حال آنان به نتیجه عملکرد خویش نظر و طمع نداشته بلکه خود را فردی تکلیف گرا می دانند که اگر در این مسیر کشته هم شوند یک راست به بهشت خواهند رفت! خشونت طلبان مذهبی - چه شیعه و چه سنی- که دست به سلاح می برند در قریب به اتفاق موارد از عامل مذهب برای امیال سیاسی بهره می برند چرا که عامل مذهب برای تهییج و نیروگیری بسیار مؤثر است. اینان برای یافتن مشروعیت برای عملکرد خویش، در وهله نخست به دنبال همگون ساختن مفتیان و مراجع - سنی یا شیعه- با خود هستند و قبل از آن که عمل خویش را با فتوا و نظرات آنان موافق نمایند بدنبال این هستند که از راه توجیه و رضایت و تطبیق موضوع با حکم، از ناحیه عالمان، جواز اقدام بگیرند و اگر در این مرحله موفقیتی حاصل نشد از حالت مقلد بودن خارج و خود رأسا به نصوص اصلی مراجعه و بر اساس آن تئوری پردازی و عمل می کنند. البته مخفی نماند گاه به دنبال مفتیانی خواهند رفت که بتوانند در پرتو اجازه و اذن، به اهداف خویش دست یازند. تروریسم دولتی زندگی مدرن و مدرنیسم دستاوردی در نظام بین الملل ایجاد کرده است با نام «دولت ها». با ورود پدیده دولت به مقوله تروریسم شکل مهمی از تروریسم شکل می گیرد با نام «تروریسم دولتی» که در آن، تئوری، هدایت، سازمان دهی و حمایت از ترور شکل می گیرد. این گونه دولت ها علاوه بر هدایت ترورهای بیرون هر جامعه، گاه ترورهای سازمان دهی شده در درون جامعه خویش را هم سامان و سازمان می دهند! البته ممکن است برخی را اعتقاد بر این باشد که اقدامات حکومت ها و دولت ها در قتل و کشتارهای غافلگیرانه تحت عنوان هایی چون: نقض حقوق بشر، جنایت علیه بشریت، نسل کشی، صلح شکنی و امثال آن قرار دارد. ولی نکته مهم این است که تروریست های دولتی از قدرت مانور بیشتری چه در درون و بیرون مرزها برخوردار هستند. تروریسم دولتی هنگامی در درون جامعه تحت دولت خویش دست به ترور می زند که نتواند از تور قانون و سازکارهای آن برای محو و اسکات سیاسی، مذهبی و اقتصادی و گاه فرهنگی بهره برد. در این فرایند ترور دگراندیشان و مخالفان یک حکومت می تواند به ایجاد وحشت در میان جامعه انجامد و حامل پیام روشنی برای مخالفانی است که اندیشه های خویش را در قالب کتاب، سخنرانی، مطبوعات و فیلم و غیره بروز می دهند.
|