Loading...
error_text
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: نشریه صفیر حیات
اندازه قلم
۱  ۲  ۳ 
بارگزاری مجدد   
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: خشونت و آزارهای شاهانه!

خشونت و آزارهای شاهانه!

اشاره و اعتذار؛

آزار و خشونت های انجام شده توسط پادشاهان و حاکمان در طول تاریخ بیشتر شامل چند گروه از انسان ها می شده است:آنانی که جرایمی مرتکب می شده ومی بایست به مجازات برسند؛ گروه دوم مخالفین سیاسی، رقبا و گاه دشمنان بیرونی؛ گروه دیگر از متهمان برای اعتراف گرفتن؛ و در نهایت مخالفین مذهبی و عقیدتی. سبعیت انجام شده در این نوع خشونت ها و آزارهای جسمی قابل توصیف نیست. با ورود بشر به دنیایی که منادی رعایت حقوق بشر است وبه تناسب جرم با مجازات می اندیشد، این گونه خشونت ها نه به پایان بلکه رو به افول می نماید. گرچه در هزاره سوم و به ویژه چند صد سال اخیرـ که میثاق های بین المللی برای رعایت حقوق بشر به امضای ملل رسیده است ـ با این حال در میان دژخیمان از امرا و حاکمان قرن بیستم و همچنین خشونت طلبان نیز مواردی از این گونه اعمال غیر انسانی دیده می شود. از برخی ارباب کلیسا در دوران انگیزاسیون که بگذریم؛ از برخی حکام جور در سرزمین های اسلامی مانند حجاج بن یوسف سقفی که بگذریم؛ از نرون وهیتلر که بگذریم؛ ... در دنیای امروز از شکنجه های شاهانه صدام حسین نسبت به مردمش نمی توان گذشت و از گروه النصره در سوریه که... کشته شدگان را به دندان می کشد و در کره شمالی شوهر عمه به همراه تعدادی دیگر طعمه سگ های گرسنه می شود! راستی ما در چه دنیایی زندگی می نیم؟!

... واما یک عذرخواهی به خوانندگان صفیر بدهکاریم و آن این که درج بدون سانسور برخی از این گونه خشونت ها و آزارها ممکن خاطر آنان را آزرده کند ولی با توجه به موضوع این شماره صفیر وبرای عبرت آموزی از گذشته و حال بشر بر آن شدیم که در کنار مطالب اندیشه ای، تنها نمونه های مختصری را درج نماییم. باشد تا عبرتی آموزیم/سردبیر.

زبان بریدن و پا سوراخ كردن آن

آزار و شكنجه ای كه به نام زبان بریدن است آنقدر رایج بوده است كه حتی در امثال و فولكلور مردم هنوز بكار برده می شود مانند زبانش را ببر زبان بریده باشد و یا در مقام تهدید می گویند زبانت را از حلقومت در می آورم و غیر آن. همچنین در ادب فارسی نیز به كار برده شده است مانند:« زبان بریده بکنجی نشسته صم و بكم»،(سعدی) ، و یا: « زبانی كه باشد بریده ز جای»،(اسدی طوسی).

به هر حال این شكنجه یكی از شكنجه های بسیار دردناك و وحشت انگیز است كه به كار برده می شد و اغلب برای كسانی به كار گرفته می شده است كه قصد داشتند آنان برای همیشه ساكت بمانند و نتوانند بیان مطلب و یا حرفی بزنند. گاهی این شكنجه همراه با گوش و دماغ بریدن و زمانی با كور كردن همراه بوده است، طریقه زبان بریدن به سه نوع بوده است:

الف ـ زبان را از میان دهان با فشار بیرون آورده و از انتهای عضله كه به كف دهان پیوسته است می بریدند كه در این حال عسرالبلع اگر چه پدیدار می شود ولی با نیمه آن می توان عمل بلع را انجام داد، اگر چه به سختی ولی حرف زدن به طور كلی از بین می رود و فقط مورد شكنجه می تواند صداهایی را بیرون دهد.

ب ـ نوع دوم آن بود كه زبان را به وسیله نوك خنجر از انتهای حلق جدا كرده و بیرون می آورند و در این حال كسی كه مورد شكنجه قرار گرفته بوده است اگر در اثر خون ریزی نمی مرد، به علت عسرالبلع و فشار شدید بر گلو و گاهی معدوم شدن زبان كوچك دچار رنج فراوان می شده است و اغلب با خفگی و یا آدم حاد ریه در می گذشته است.(به علت دخول اشیاء خارجی در نای).

ج ـ نوع سوم آن بوده كه زبان را از پشت سر به در می آوردند. طریقه عمل چنین بوده كه گردن را سوراخ كرده و زبان را از آنجا بیرون می كشیدند. بالطبع این كار موجب مرگ می شده است.

بریدن پاشنه و اعصاب ماهیچه پا

بریدن پاشنه و یا اعصاب پا از پشت زانو و جلوی آن(زیر استخوان كشكك) و عصب آشیل(تاندن آشیل) از انواع شكنجه هایی بوده است كه متهم و یا مجرم را برای همیشه از راه رفتن محروم می كرده است كف پا و یا ساق بر حسب مورد باری بر تن متهم بوده است زیرا این قسمت كه تاندُن آن بریده شده بود به صورن زائده ای در می آمده است علت این جنایت و شقاوت آن بوده است كه متهمان را از حركت بازدارند. گاهی به علت قطع این تاندُن و زخم های وارده به آن شكنجه دیدگان مبتلا به گانگرن می شدند كه موجب مرگ می گردیده است. بیشتر برای اسرائی كه قادر به راه رفتن نبوده اند و یا اینكه ارزش بردگی را نداشته اند این كار را انجام می گرفته است.

لب بریدن

لب بریدن برای كسانی به كار می رفته كه سخنانی درشت در حضور قاهرین و سلاطین و حكام می زده اند. گاهی لب را دوخته و زبان آنها را می بریدند. این شكنجه را در مورد زنان به تنهایی و در مورد مردان همراه با سایر شكنجه ها انجام می دادند.
شیوه كار بدین طریق بوده است كه لب بالا را تا زیر بینی از دو گوشه انتهای لب ها می بریدند و از لب پایین فقط جلوی آن را می بریدند كه دندا ن ها نمایان و صورت زشت می گردید. لب دوختن و بریدن از شكنجه های رایج است و نمونه های بسیاری در تاریخ یافت می گردد.

دهان و بینی و دندان را شكستن

این شكنجه اغلب در حضور سلاطین و حكام و ستم كاران انجام می گرفته است و بیشتر در مواقعی كه محاكمه كننده و یا شاه در حال خشم و قهر بوده است به دستور او دژخیمان و سربازان بر متهم حمله آورده و صورت شخص را با مشت و یا اجسام سنگینی خرد می كردند گاهی در شكستن بینی و دندان ختم شده و گاهی نیز این قدر این ضربات سنگین بوده است كه صورت متهم خُرد شده و مجرم در می گذشته است. آن قدر این كار تكرار شده است كه حدی بر آن نمی توان تصور كرد.

نُه مرگ

نُه مرگ مجازاتی است كه درباره مسیحیان و یا متدینین به مذاهب دیگر غیر زردشتی اعمال می گردیده است. كریستن سن آن را دهشتناك ترین شكنجه ها می نامد. این شكنجه را برای یك نفر مسیحی به نام پی تیون انجام دادند. البته این مجازات برای دیگران نیز جاری می شد است ولی در تاریخ قدیم تا آنجا كه اطلاع داریم درباره دو نفر انجام شده است. طریقه مجازات به شرح ذیل بوده است:

1- اول انگشت های دست را قطع می كردند.
2- در مرحله دوم، انگشت های پا را قطع می كردند.
3- سومین بار دست ها را تا مچ قطع می كردند.
4- چهارمین دفعه پاها را تا كعب می بریدند.
5- دفعه پنجم دست ها را تا آرنج می بریدند.
6- ششمین وهله پاها را تا زانو قطع می كردند.
7- هفتمین بار گوش ها را قطع می كردند.
8- در دفعه هشتم بینی بریده می شده است.
9- در وهله آخر و نهمین مرحله، سر از گردن جدا می شده است. و مرگ روی می داده است.

این شكنجه مدت ها طول می كشید و گاهی چند روز تمام این عمل قطع كردن و زجر دادن به طول می انجامید.

نابینا كردن(كور كردن و چشم درآوردن)

این نوع شكنجه و آزار بسیار متداول بوده است و هزاران مورد در تاریخ ذكر گردیده كه جهان را بر افراد چه بی گناه، و یا گناهكار تاریك كرده اند. این كار به دو طریق انجام می گرفته، یا چشم را درآورده و یا آن را كور می كردند. چشم درآوردن به وسیله یك آلت نوك تیز از قبیل خنجر و شمشیر و یا كاردهایی دسته كوتاه انجام می گرفته است، بدین طریق كه متهم را به دو زانو نشانده و پس از بستن دست و پای او، جلاد سر متهم را به عقب كرده و زانوی خویش را زیر چانه قرار داده و آنگاه نوك خنجر و یا كارد را به درون چشم فرو برده و آن را به طرف انتهای بینی فشار می داد، و چشم را بیرون می آورده و اغلب این عمل با بریدن پلك ها و بینی و جراحت صورت همراه بوده است. بهترین جلادان بدون مجروح كردن چشم را از حدقه خارج می ساختند.

در مورد كور كردن عمل به چند نوع بوده است گاهی با روغن بسیار داغ جوشان كه در چشم می ریختند متهم را كور می كردند. و گاهی با میله نازكی كه به درون چشم فرو می بردند. گاهی میله نازكی را داغ كرده و به درون چشم مانند میل سرمه می كشیدند.
گاهی چشم كسانی كه میل در چشم آنها كشیده شده بود و یا به وسیله روغن كور شده بود، به مرور زمان بهتر شده و مختصری دیدی پیدا می كرد. ولی بیشتر اوقات واقعاً كور می شدند. اغلب این شكنجه با شكنجه های دیگر توأم انجام می گرفته است. ویل دورانت می نویسد: چشم كندن یكی از مجازات های رایج زمان هخامنشی بوده است. اومستد نیز همین نظر را تایید می كند.

پستان بریدن

این جنایت و شكنجه یكی از شدیدترین و وحشیانه ترین شكنجه ها است كه نسبت به زنان انجام گرفته است و صدها بار در تاریخ تكرار شده است و قصد از آن این بود كه زنان نتوانند اطفال به دنیا آمده را شیر دهند و نیروی یك ملت به این وسیله تحلیل رود.
این كار پس از تجاوز و غارت انجام می گرفته و پستان زنان را با شمشیر و یا قمه قطع كرده و برای جلوگیری از خون ریزی شدید و مرگ آنها فلزی داغ كرده را بر جای آن می نهادند. گاهی اینكار را نكرده و زنان در اثر خون ریزی شدید می مردند.

بریدن شرم از ترس اتهام

این شكنجه كه از ترس اتهام انجام گرفته چند نمونه ای در تاریخ دارد. گاهی به دست خود شخص و گاهی نیز توسط دژخیمان و جلادان انجام می گرفته است. بیشتر این كار در مورد كسانی انجام می شده است كه به حریم حرم و یا زنان قاهرین، سلاطین و امراء تجاوز می كردند.آورده اند: موبد موبدان دست زن (زن اردشیر پاپكان را كه از خانواده اشكانیان بود) بگرفت و بیرون آمد و زن گفت كه امروز هفت ماه است كه آبستنم .... موبد از ترس آنكه مبادا بر او تهمتی زند همان روز شرم خود ببرید و در حقه ای زرین نهاد و به نزد اردشیر آورد كه فرمان دِه این حقه سر بمهر را گنجور تو نگهدارد.

اخته كردن 

اخته كردن اسرا برای اینكه آنها را در حرم سرای خویش به كار بگمارند عملی بسیار رایج بوده است و این كار نه تنها در مورد اسرا انجام می گرفته بلكه جوانان خوش قیافه را نیز به این شكنجه مبتلا می كردند. گاهی نیز برای انتقام جویی این آزار به كار می رفته است. به هر حال این شكنجه در زمان های متاخر در مورد سیاهان به كار برده شده است هنوز افراد كهن سال را در این كشور می توان یافت كه اخته شده بودند. و برخی از آنها نیز بسیار مشهور بودند. ویل دورانت می نویسد كه در زمان اردشیر هیچگونه رحم و شفقتی وجود نداشت و پسران اهالی شهرهای مفتوحه را اخته می كردند.

پوست كندن

این نوع آزار و شكنجه فردی انجام می شده است و در تاریخ كمتر به آن برخورده ایم كه گروهی را پوست كنده باشند. و بیشتر برای انتقام جویی و یا اینكه مورد عبرت قرار دادن مجرمین و یا بی گناهان برای ارعاب مردم بوده است. بیشتر افرادی كه به این مجازات رسیده اند افراد روشن بین و یا صاحب منصبان بودند كه به علت مخالفت های فردی و یا اجتماعی دچار چنین شكنجه ای شده بودند. با این شكنجه یا فرد را كشته و پوست او را به دست می آورند یا اینكه زنده زنده او را پوست می كنند، به هر حال این طریقه دوم بسیار دردناك و سخت بوده است. و مانند گوسفند شكافی در پوست ایجاد و آنگاه با دمیدن باعث جدا شدن پوست از گوشت شده و پوست را درمی آوردند مجرم و یا شكنجه دیده به علت تبخیر آب بدن(اگر زنده مانده بود) درمی گذشت و این سخت دردناك بود.

فرزند كشی

این یكی از وحشیانه ترین كشتارها است كه مع الاسف در تاریخ نظایر زیادی دارد و صاحبان قدرت و شاهان و امراء و حكام اغلب فرزندان خود را كشته اند تا رقیبی برای خود نداشته باشند و این عمل آن قدر تكرار شده است كه قبح كار از بین رفته است. سلاطین بسیاری را می یابیم كه فرزندان خویش را به دست خود كشته اند. تا اینكه این فرزندان برای آنان رقیب نگردند و یا اینكه به خاطر توطئه هایی كه این فرزندان علیه پدران كرده اند كشته شده اند.

مادر كشی

مادر كشی در تاریخ نمونه های بسیار دارد. و تعدادی از سلاطین و حكام مادران خود را كشته اند تا بتوانند از نفوذ ایشان رهایی یابند و یا اینكه برای راضی نمودن امرا و بزرگان كه با مادر شخص مخالفت می كرده اند بدین عمل مبادرت كرده اند. كشتن مادر و یا زن پدر و یا سایر وابستگان به خانواده مادری در هر عصری نمونه هایی دارد. ولی نمونه های مادركشی در تاریخ ایران شاید زیاد باشد كه موارد آن تا صدر اسلام ذكر می گردد. برخی از این قتل ها در محدوده خاك ایران و برخی دیگر در سایر نقاط كه وابستگی كامل به ایران داشته اند انفاق افتاده است.

قتل عام رجال و بزرگان

گاهی حكام و سلاطین برای حفظ قدرت مطلقه خویش رجال و امرای دور و نزدیك را می كشتند این كار به نظر آنها طبیعی بوده است و گاهی دسته جمعی آنها را كشته و آن قدر در این كار زیاده روی می كردند كه موجب حیرت می شده است و از این جهت در تاریخ ضبط شده است. این عمل بیشتر به خاطر آن بوده است كه دسته ای از امراء و درباریان از یكی دیگر از اعضای خانوده حمایت می كردند. به همین دلیل شاه و یا امیر تازه به دوران رسیده پس از مدت زمانی كه قدرت خود را تثبیت می كرده است دست به قتل این گروه می زده است گاهی نیز كمك كنندگان و یاری دهندگان خود را چنین پاداش می دادند. سنت ساسانیان چنین بوده است كه مدعیان سلطنت و طرفداران آنها را كه از رجال بودند، می كشتند.

كشتن و خوراندن گوشت مقتول به نزدیكانش

این كار از شدت كینه سرچشمه گرفته. داستان هارپاك و آژدی دهاك را قبل ذكر كرده ایم كه برای كینه توزی و انتقام آسیتاك چنین كرد و گوشت فرزند هارپاك را به او خوراند. و اعتقاد بر این بوده است كه خوردن گوشت نزدیكان موجب مرگ یا جنون خواهد شد. به همین دلیل هم افرادی از دشمن را به دست آورده و كشته و گوشت او را بخورد دوستانش می دادند. كه با یك تیر دو نشان زنند هم از شر دشمن راحت شده و هم دوستان او را دیوانه و یا بیمار كرده اند.

بردار نمودن

بردار كشیدن خود نوعی شكنجه و آزار است كه بر محكوم وارد می شده است. این آزار همراه با سنگسار كردن مرده یا زنده كاری است كه اشقیاء نسبت به انسان كرده اند. این كینه و نفرت كه درون حكام نسبت به مردم در جوشش و تلاطم است با این كار گاهی خاموش شده و زمان دیگر شعله ور می شده است. آزاری بدین سان در مورد مذهبیون و افرادی كه مورد نفرت حكام بوده اند انجام گرفته است. نمونه آن در تاریخ اسلام بردار كردن حسنك وزیر(در تاریخ بیهقی) و هم چنین منصور حلاج و صدها نفر دیگر است كه انجام شده اما در تاریخ قبل از اسلام درباره عیسویان و یا صاحبان عقیده دیگر اجرا شده است.

دو پاره كردن به وسیله ی درخت

این نوع شكنجه در داستان ها زیاد آمده است و شكنجه ای بس دردناك بوده است و مرگ را سریعاً پیش نمی آورده بلكه درد شدیدی بر متهم و یا مجرم بیچاره وارد می ساخته است. این شكنجه از وحشیانه ترین انواع شكنجه بشمار می رود.(جالب توجه این است كه در امریكای متمدن !! هم تا چند سال قبل این كار را برای گاو دزدان می كردند. و به خصوص برای سرخ پوستان و گاو دزد سرخ پوست) این نوع شكنجه را پلوتارخ به اسكندر نسبت می هد كه انجام داد و كشنده داریوش را به این طریق مجازات كرد البته موضوع كشنده نبوده است بلکه اموال داریوش را كه بسوس غارت كرده بود می خواست به دست آورد. به هرحال این شكنجه این-گونه بوده است كه دو درخت و گاهی چهار درخت را با فشار بهم نزدیك كرده و متهم را به آن بسته و رها می كردند و بالطبع مجرم دو پاره می شد.

شكنجه موش گرسنه و محبوس

این كار یكی از وحشتاك ترین شكنجه هایی است كه در تاریخ ذكر گردیده، انسان را محروم از همه چیز و بدون قدرت دفاعی در برابر حیوانات موذی رها می كردند تا به تدریج توسط آنها خورده شوند. روش كار بدین صورت بوده كه به بدن متهم یا مجرم روغن می مالیدند دست و پایش را می بستند درون سیاه چال مرطوب و متعفّنی می انداختند و در كنارش تعدادی موش گرسنه رها می كردند. موش ها به هوای بوی روغن، بدنش را گاز گرفته و طبیعتاً وقتی ذائقه آنها با طعم خون آشنا می شد به سرعت گوشت بدن او را كنده و می خوردند. اغلب این محبوسین مدت های طولانی زجر را تحمل كرده و پس از زمان درازی می مردند. هر چه تعداد موش ها بیشتر می بود شكنجه شدیدتر ولی محكوم زودتر درمی گذشت. در زمان شاهپور و یزدگرد دوم مسیحیان را به جرم داشتن عقیده مذهبی به این شكل شكنجه می كردند.

به دم ستوران بستن

كشتاری كه به وسیله دم ستور بستن انجام شده در افسانه های ایران زیاد از آن نام برده شده است. كه نهایت نفرت و كینه را نسبت به مجرم و یا متهم نشان می دهد. این كشتار و شكنجه چنان است كه دست ها و پاهای متهم را به دم اسب یا قاطر چموش می بستند و آنگاه اسب را شلاق زده و رها می كردند و متهم و یا مجرم در اثر كشیده شدن روی سنگ ها و خار بیابان كشته و قطعه قطعه می شده است. در افسانه ها آمده است كه گیس دختران را به دم اسب می بستند و رها می كردند.

شكنجه ی خاكستری

این یكی از شكنجه بسیار نادر بوده است كه در زمان هخامنشیان انجام می شده است. سلاطین هخامنشی مخالفان خود را در خاكستر خفه می كردند. این شكنجه از كارهای بسیار زجرآور بوده است و تنها در مورد كسانی كه جرم بسیار بزرگی مرتكب شده بودند به دستور شاه این گونه زجر كشیده و خفه می شدند؛ نوع كار بدین طریق بوده است كه یك اطاق را پر از خاكستر كرده و زیر آن نیز حرارت می دادند و در بالای اطاق تیر چوبی نصب كرده و متهم را بر روی تیر چوبی قرار می دادند. متهم پس از چند روز كه روی تیر قرار می گرفته به علت گرسنگی و بی خوابی و ضعف، درون خاكستر گرم افتاده و در آن فرو می رفته و چون خاكستر گرم سبك است بنابراین خاكستر درون سوراخهای بدن او رفته و راه تنفس را بر او می بسته و متهم و یا مجرم با زجر بسیار خفه می شده است.

زنده به گور كردن

این عمل و شكنجه در مواردی خاص به كار برده می شده است كه آن هم برای اینكه عقیده و یا كار متهم به طور كلی مدفون در خاك گردد و زنده نشود. این كار گاهی برای سپاس نسبت به خداوند زمین(طبق عقیده یونانیان و مصریان) و گاهی برای انتقام جویی بكار می رفته است. متهم و یا قربانی را درون گودالی قرار داده و آن قدر خاك به روی او می ریختند تا به طور كلی دفن گردد. چون گاهی برخی از زنده به گوران از خلل و فرج خاك تنفس كرده و بعد از چندی زنده بیرون می آمدند از این جهت روی خاك را با آب و قدم زدن و یا ماله كشیدن سفت می كردند كه متهم در زیر آن جان داده و نتواند زندگی به دست آورد گاهی انسان ها را درون گودال قرار داده و پای آنها از خاك بیرون می مانده است در هر دو حال متهم در حالی خفگی قرار گرفته و می مرده است اما در مورد سر پا زجر بیشتری را تحمل می كرده است زیرا احتناق ریوی نیز پیدا می كرده است.

آشامیدن خون دشمن

آشامیدن خون دشمن عادتی بوده است كه هنوز هم در بین قبایل آفریقایی رایج است. سرچشمه این عادت مشخص نشده است ولی در افسانه ها این گونه ذكر شده است كه اگر قاتل كمی از خون مقتول را بنوشد روح مقتول او را آزار نخواهد داد. كاری كه برخی از سلاخ ها می كنند كه لب خویش را به كارد سلاخی خونی می مالند شاید دلیل آن در قدیم نفرت بوده است. و یا در جنگ ها برای تشنگی و یا گرسنگی به هر حال این كار بعدها برای فرونشاندن آتش كینه بوده است. كلمه خون خوار كه برای سلاطین و قاهرین و سفاكان ذكر شده است مبتنی بر همین عمل است.

ریختن سرکه و نمك و انقوزه در زخم

یكی از انواع شكنجه آن بوده است كه بر بدن متهم به وسیله شیئی تیز و یا كارد شكاف هایی ایجاد كرده و درون این شكاف ها سركه و نمك می ریختند. این شكنجه بیشتر برای متهمین مذهبی و یا دشمنان شخصی شاه و یا مقصرین سیاسی انجام می شده است و متهم را چندین روز تحت این شكنجه قرار می دادند. یا متهم به آنچه كه می خواسته اند اقرار می كرده و یا درمی گذشته است. گاهی این كار را در شرمگاه متهمین می كرده اند. نمونه هایی از آن به طور دقیق ذكر نشده است ولی آنچه مسلم است این است كه این نوع شكنجه رواج كامل داشته است. بخصوص برای اقراركنندگان به مذهب مخالف عقیده عامه یا سلطان حاكم.

در پوست گاو دوختن

اگر چه در پوست قرار دادن انسان یكی از شكنجه های جاری بوده است ولی در تاریخ مستند و دقیق نامی از آن برده نشده است.(تا آنجا كه تحقیق شده است) البته در تاریخ قدیم ایران و اسلام. اما در افسانه ای كه رفتن شاهپور را به روم بیان می كند حكایت دوختن او ذكر شده است. این شكنجه بدین طریق بوده است كه پوست گاو را كه تازه كنده اند بر تن متهم عریان به تنگی می دوختند. پوست پس از زمانی خشك شده و بدن انسان گرفتار را تحت فشار و عذاب قرار می داده است. علاوه بر آن به علت وجود حشرات و پیدایش آنها در زیر پوست انسان زجری فوق العاده را تحمل می كرده است. گاهی نیز مجاری دفعی و اكلی بدن گرفته می شده است. و به همین لحاظ متهم، زجر بیشتری را تحمل می كرده است. به خصوص اگر دفع انجام می گرفته كه موجب پیدایش كرم شده و مجرم دچار عذاب فوق العاده ای شده است.

بر نیزه نشاندن

این نوع شكنجه یعنی متهم را بر سر نیزه نشاندن یكی از دردناك ترین انواع شكنجه بوده است. كه متهم را بر روی نیزه تیز قرار می دادند. یعنی نیزه را در موضع مخصوص فرد فرو كرده و متهم را بر بالای آن محكم می بستند. بالطبع با هر حركت نیزه بیشتر فرو می رفته و زجری بس عظیم بر مجرم وارد می آمده است. مجرم از حركت محروم و با درد شدید بالاخره جان می سپرد و یا با خون-ریزی شدید، مرگ پیش می آمده است. اغلب نیزه كج شده و به نزدیك نخاع رفته و درد شدیدی را ایجاد می كرده و یا با انتهای لگن و یا با انتهای ستون فقرات برخورد می كرده است كه درد شدید در پا و غیر آن ایجاد می شده است.

شكنجه خانواده ها

متهمانی كه متواری و یا پنهان می شدند خانواده آنها اغلب دستگیر و برای به دست آوردن متهم اصلی شكنجه می شدند. در اكثر اوقات این كار موجب به دست آمدن متهم اصلی و گاهی نیز موجب افزایش تلف شدن اعضای خانواده مجرم می شده است. این شكنجه ها بسیار وحشیانه بوده است و دهشتی در خانواده و یا خود متهم ایجاد می كرده است.


(منبع:تاریخ شکنجه، مهیار خلیلی، نشر گستره، ج1)

عنوان بعدیعنوان قبلی




کلیه حقوق این اثر متعلق به پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی می باشد.
منبع: http://saanei.org